ملیحه آدینه تعداد خبر 340
-
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران خبر داد؛
180 هزار نفر با قانون ایثارگری تبدیل وضعیت شدند/ 3 میلیون و 810 هزار نفر تحت پوشش خدمات بنیاد شهید
معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، از تبدیل وضعیت 180 هزار و 816 نفر با قوانین ایثارگری خبر داد.
-
«حیات» گزارش می دهد؛
ما به «محفل» بیشتر نیاز داریم
در حقیقت شاید «محفل» توانسته است با تمرکز بر مفاهیم دینی و سرگرمی به صورت همزمان، مخاطبان خاص خود را بیابد و پس از دو فصل اجرا؛ حالا جای خود را در میان مردم و بیننده ها باز کند.
-
از شهدا بیاموزیم:
هر جا لازم است کسی فدایی رزمندهها شود از ما استفاده کنید
«به خلخالی گفتیم شما میخواهید یک گلوله برای ما خرج کنید ما را هم کشته شده فرض کن. بعد گفتیم حالا که جنگ شده اجازه بده ما برویم جبهه تا با صدامیها بجنگیم؛ اصلاً هر جا لازم است که کسی روی مین برود یا فدایی رزمنده ها شود از ما استفاده کنید. ما ضمانت میدهیم که خیانت نکنیم.»
-
«حیات» گزارش می دهد؛
واکنش پژمان بازغی و یوسف تیموری در غم از دست دادن رضا داودنژاد + فیلم
آیین تشییع مرحوم رضا داودنژاد صبح امروز در خانه شماره 2 سینما برگزار شد.
-
صبح امروز انجام شد؛
برگزاری مراسم تشییع پیکر رضا داودنژاد در خانه سینما + عکس
مراسم تشییع پیکر رضا داودنژاد بازیگر سینما و تلویزیون با حضور رئیس خانه سینما، جمعی از هنرمندان و مردم برگزار شد.
-
«حیات» گزارش میدهد؛
مصطفای عزیزم؛ همه افطارها به کام دلم زهر میشود!
مادر شهید علیدادی در صفحه شخصیاش نوشت: «مصطفای عزیزم، افطارها به کام دلم زهر می شود؛ وقتی یادم می افته چهل روز غذا نخوردی و گرسنه و تشنه شهید شدی.»
-
از شهدا بیاموزیم:
مهریه همسر شهید محمد جهان آرا چند سکه بود؟
همسر شهید محمد جهان آرا میگوید:«مهریه ام یک جلد کلام الله مجید و یک سکه طلا بود. محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و در صفحه اول جمله هایی نوشت که بعدها این جملات آرامبخش من بود؛ البته آن یک سکه طلا را هم بعد عقد بخشیدم.»
-
از شهدا بیاموزیم:
آخرین دیدار شهید همت با خانوادهاش چگونه گذشت؟
همسر شهید همت میگوید :«صدای من درآمد و گفتم: «نسبت به من خیلی بی عاطفه شده ای من هیچ، چرا نسبت به این بچه این قدر بیعاطفه ای؟!» صورت حاجی به طرف دیگری بود و هیچ جوابی نمیداد.»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد؛
نانی که شهید باکری بر اهل خانه حرام کرد
همسر شهید باکری گفت: من با توجه به مشغولیتی که در آن روز داشتم، فرصت نکرده بودم تا نانی تهیه کنم و از مهدی خواستم عصر که همراه همرزمانش به منزل می آید نان نیز تهیه کند.
-
«حیات» گزارش می دهد؛
اژدهای هفت سرِ ابتذال
«هفت سر اژدها»ی ابتذال همینجاست که افراد این موارد را به انسانهای ارزشی مرتبط دانسته و با ضعف ساختاری فیلم به این نتیجه میرسند که چرا باید بودجهای حتی به ارزش یک ریال، به چنین اثری داده شود و البته همه ما این را میدانیم که ابتذال کم از اژدهای هفت سر نیست!
-
آخرین ویدئوی دوستانه مرحوم رضا داودنژاد و مهران غفوریان
مهران غفوریان در صفحه شخصیاش پس از تسلیت به خانواده داودنژاد، آخرین ویدئو دوستانهای که با مرحوم رضا داودنژاد گرفته بود، را منتشر کرد.
-
از شهدا بیاموزیم:
جنگ ۸ ثانیهای دو شانزده ساله بر سر وطن
«دقیقاً هم قد و شاید هم سال من بود. جلوتر آمد زل زد توی چشمانم بعد زبانش را بیرون داد شکلک درآورد و مسخره ام کرد.»
-
در گفتگو با حیات مطرح شد؛
روزهداری اسرا در اردوگاههای رژیم بعثی
آزاده جنگ تحمیلی گفت: گاهی بعثی ها بسیار سختگیری کرده و اذیتمان میکردند و حتی اگر میتوانستند آب را قطع کنند هم کوتاهی نمیکردند. البته بیشتر سختگیری ها مربوط به ایام محرم و روزهای عاشورا و تاسوعا بود.
-
از شهدا بیاموزیم:
سجده بسیجی نوجوان به وقت بهشت
«چـه عاقـبت خـیری! اولین اعـزام، اولین عملیات، چند روز گرسنگی و تشنگی، عبـادت، نمـاز شب، شهادت حین رزم در حال سجـده و رو به قبـله.»
-
حیات گزارش می دهد؛
برترین اعمال شب قدر کدامند؟
شبهای قدر بهترین فرصت است تا بار دیگر روح و نفسمان را تزکیه کرده و با استغفار فراوان و تفکر در اعمالی که در طول سال نسبت به خودمان و دیگران انجام داده ایم؛ این روزها و شبها را احیا بداریم.
-
از شهدا بیاموزیم:
انگار آن روز عاشورا و پیرمرد بندرعباسی هم حبیببنمظاهر بود
«میخواستند مجبورش کنند دستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرد. اما انگار آن روز عاشورا و آن زمین کربلا و پیرمرد بندر عباسی هم حبیب ابن مظاهر بود. تهدید و استقامت، استقامت و تهدید. همه منتظر بودند تا ببینند عاقبت کار چه میشود.»
-
از شهدا بیاموزیم:
زندگی ما توی لجن بود؛ خدا دستمون رو گرفت
شهید شاهرخ ضرغام میگوید:«زندگی ما توی لجن بود اما خدا دست ما رو گرفت. امام خمینی رو فرستاد تا ما رو آدم کنه.»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد؛
ماه مبارک رمضان و شبهای قدر در جبهه
رزمنده ۸ سال دفاع مقدس گفت: درباره شبهای قدر باید بگویم که تجمع ممنوع بود اما بچهها در سنگرهای خودشان 5 تا ۷ نفر جمع میشدند و زیر نور فانوس و به گونهای که برای دشمن جلب توجه نکند، به خواندن ادعیه پرداخته و شب قدر را احیا میکردند.
-
از شهدا بیاموزیم:
شهید مصطفی احمدیروشن؛ شاگرد مینیبوسی که دانشمند هستهای شد
«درس و بازیمان که تمام میشد، میرفت پای مینیبوس کمک پدرش همهکار میکرد؛ از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینیبوس، تک پسر بود؛ ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همهمان پوست کلفتتر بود.»
-
از شهدا بیاموزیم:
شهید بروجردی و توسل به امام حسین (ع)
«مگر نمی دانید؟ امروز عاشورا است. اشک چشمان محمد را پر کرد. به یاد دوستان شهیدش افتاد. به یاد امام حسین (ع) که در چنین روزی و در چنین ساعتی آخرین نمازش را خوانده آنهم زیر باران تیر مثل امروز که نیروهای او زیر آتش ضد انقلاب بودند.»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد:
صنعت ساخت انیمیشن میتواند برای کشور سودآور باشد/ «روایت معیار» هایپررئال است
کارگردان مجموعه «روایت معیار» گفت: حوزه صادرات انیمیشن بسیار پرسود است و اغلب نیروی انسانی ما در حال کار برای خارج از کشور هستند و همین موضوع باعث میشود که در بخش نیروی انسانی کمبود داشته باشیم.
-
از شهدا بیاموزیم:
شهید همت نخواست امام خمینی (ره) خطبه عقدش را بخواند
ژیلا بدیهیان میگوید: «به حاج همت پیشنهاد کردم از دفتر امام وقتی بگیرد تا خطبه عقدمان را ایشان بخوانند؛ ولی پیش از آن که درخواستم را به طور کامل به زبان بیاورم حاجی از من خواست صرفنظر کنم.»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد،
سیمخاردار سین هفتسین سفره نوروز ما بود/ تبریک سال نو را روی پتو به زبانهای مختلف با صابون مینوشتیم
آزاده جنگ تحمیلی گفت: در حداقل امکانات به سر میبردیم و برای حفظ روحیهمان، سفره هفت سین را با تکهای سیم خاردار، سکه و پتوهای سبز به جای سبزه و حتی سیگار میچیدیم. پس از تحویل سال هم دیدوبازدید را انجام میدادیم.
-
از شهدا بیاموزیم:
شرح عشق شهید چمران به غاده جابر؛ همسر لبنانیاش
غاده جابر میگوید:«او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد. نه ماه، نه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم البته ازدواج ما به مشکلات سختی برخورد.»
-
از شهدا بیاموزیم:
ماجرای ازدواج شهید مهدی زینالدین از زبان همسرش
«آن روزها به خوابم هم نمی آمد که این حزب رفتنها آخرش به ازدواج و آشنایی با شهید زینالدین بکشد. پیش از او یک خواستگار دیگر هم برایم آمده بود.»
-
از شهدا بیاموزیم:
امر به معروف و نهی از منکر به سبک شهید ابراهیم هادی
« شهید هادی وقتی وارد کوچه شد برای یک لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد که با دختری جوان مشغول صحبت بود، پسر تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خدا حافظی کرد و رفت، میخواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد.»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد؛
دلمان به حضور شهید کاظمی در تمام مراحل فیلم قرص بود
نویسنده فیلم «احمد» گفت: همه عوامل فیلم سینمایی «احمد» دلشان به حضور شهید کاظمی در تمام مراحل ساخت فیلم قرص بود و با تمام مشقات خاص ساخت این پروژه سینمایی، برای تیم تولید پروژه ای با قوت قلب بود.
-
از شهدا بیاموزیم:
سیلی که یک پاسدار به شهید بروجردی زد و جواب او
همه او را به دیده محکومی می دیدند که تا چند ساعت دیگر بهسزای اعمالش می رسد یکی گفت: خودت را بدبخت کردی می دانی جلو چشم این همه آدم زدی تو گوش او، همین امشب میفرستندت تهران و آنجا هم یک دادگاه نظامی، در شرایط جنگ میزنی توی گوش فرماندهات؟»
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد:
انتخاب بازیگر برایم بسیار سخت بود/ سعی کردم «پرویز خان» را عامهپسند بسازم
کارگردان فیلم سینمایی «پرویز خان» گفت: شاید انتخاب بازیگران برایم یکی از بحران های بزرگ بود چون باید افرادی را انتخاب میکردیم که هم از نظر بازیگری توانمند باشند و هم به اصطلاح استایل فوتبالی داشته باشند.
-
از شهدا بیاموزیم:
انگار کسی داشت قلبم را از جا میکند
مادر شهید صدرزاده میگوید: «انگار یکی دست کرده بود میان قفسه سینه ام و داشت قلبم را از جا میکند. روضه که تمام شد، راهی شهریار شدیم بی قراریهایم تمامی نداشت.»