کد خبر 246193
۱۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۱:۵۶

از شهدا بیاموزیم:

زندگی ما توی لجن بود؛ خدا دستمون رو گرفت

زندگی ما توی لجن بود؛ خدا دستمون رو گرفت

شهید شاهرخ ضرغام می‌گوید:«زندگی ما توی لجن بود اما خدا دست ما رو گرفت. امام خمینی رو فرستاد تا ما رو آدم کنه.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، در برشی از کتاب «شاهرخ حر انقلاب» که به بررسی زندگی حر انقلاب اسلامی شهید شاهرخ ضرغام میپردازد، آمده است:

«دومین روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در هتل کاروانسرا بودم پسرکی حدود پانزده سال همیشه همراه شاهرخ بود. مثل فرزندی که همواره با پدر است.

تعجب من از رفتار آنها وقتی بیشتر شد که گفتند: این پسر رضا فرزند شاهرخ است! اما من که برادرش بودم خبر نداشتم. عصر بود که دیدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته رفتم و در کنارش نشستم بی مقدمه و با تعجب گفتم این آقا رضا پسر شماست؟

خندید و گفت نه مادرش اون رو به من سپرده گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش. گفتم مادرش دیگه کیه؟!

گفت: مهین همون خانمی که تو کاباره بود. آخرین باری که براش خرجی بردم گفت: رضا خیلی دوست داره بره جبهه من هم آوردمش اینجا ماجرای مهین را میدانستم برای همین دیگر حرفی نزدم.

چند نفری از رفقا آمدند و کنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از انقلاب شد. شاهرخ خیلی تو فکر رفته بود. بعد هم با آرامی گفت: مهربونی اوستا کریم رو میبینید. من یه زمانی آخرای شب با رفقا می رفتم میدون شوش جلوی کامیونها رو میگرفتیم اونها رو تهدید می کردیم. ازشون باج سبیل و حق حساب می گرفتیم. بعد می رفتیم با اون پولها زهرماری میخریدیم و می خوردیم. زندگی ما توی لجن بود اما خدا دست ما رو گرفت. امام خمینی رو فرستاد تا ما رو آدم کنه. 

البته بعداً هر چی پول در آوردم به جای اون پولها صدقه دادم بعد حرف از کمیته و روزهای اول انقلاب شد. شاهرخ :گفت گذشته من این قدر خراب بود که روزهای اول توی کمیته برای من مأمور گذاشته بودند فکر میکردند که من نفوذی ساواکی ها هستم. همه ساکت بودند و به حرفهای شاهرخ گوش می کردند بعد با هم حرکت کردیم و رفتیم برای نماز جماعت.

شاهرخ به یکی از بچه ها گفت برو نگهبان سنگر خواهرها رو عوض کن با تعجب پرسیدم مگه شما رزمنده زن هم دارید؟! گفت آره چند تا خانم از اهالی خرمشهر هستند که با ما به آبادان آمدند برای اینکه مشکلی پیش نیاد برای سنگر آنها نگهبان گذاشتیم کمی جلوتر یک مخزن بزرگ آب بود. بچه ها می گفتند: شاهرخ هر دو روز یک بار اینجا می آید و با لباس زیر آب میرود و غسل شهادت می کند.» 

شهید شاهرخ ضرغام از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود که پیش از انقلاب به لات مشهور بود اما بعد از انقلاب تغییر رویه میدهد و حر انقلاب اسلامی نام میگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha