کد خبر 246774
۱۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸

از شهدا بیاموزیم:

مهریه همسر شهید محمد جهان آرا چند سکه بود؟

مهریه همسر شهید محمد جهان آرا چند سکه بود؟

همسر شهید محمد جهان آرا می‌گوید:«مهریه ام یک جلد کلام الله مجید و یک سکه طلا بود. محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و در صفحه اول جمله هایی نوشت که بعدها این جملات آرام‌بخش من بود؛ البته آن یک سکه طلا را هم بعد عقد بخشیدم.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات در کتاب «خرمشهر کو جهان‌آرا» از مجموعه کتابهای «بانوی ماه» مصاحبه مرتضی سرهنگی با صغری اکبرنژاد را می‌خوانیم. در این کتاب آمده است:«اولین بار محمد جهان آرا را کجا دیدید؟اوایل انقلاب بود زمستان سال ۱۳۵۷ ایشان آمده بود تهران من درباره ائتلاف گروه هایی که منجر به پیدایش سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شد از ایشان سؤالهایی کردم که پاسخ دادند. در منزل یکی از دوستان باهم صحبت کردیم همان طور که گفتم قبلاً تماسهای تلفنی داشتم. آن روز ایشان درباره حوادث خرمشهر و اختلافهای داخلی این بندر حرفهایی زد که برای جمع تازگی داشت. البته ایشان پرسشهایی هم از وضعیت دانشجویان در سطح دانشگاههای تهران و انجمنهای اسلامی درجلسه داشت.

- مسئله زندگی مشترک کی مطرح شد؟آن روزها بین ما حرفی از زندگی مشترک مطرح نبود. حرفهای ما درباره انقلاب و جریانهای سیاسی روز بود موضوع زندگی مشترک نه در ذهن من و نه در ذهن محمد جا نیفتاده بود. او بعدها یعنی اواخر مرداد ماه سال ۱۳۵۸ مسئله ازدواج را مطرح کرد که با توجه به ویژگیهای محمد که بالاتر از همه آنها تقوای ایشان بود قبول کردم.در این مدت این خصلت را به طور روشن و بارز در وجود محمد دیده بودم. آن سالها در جلسه های مختلف با افراد زیادی روبه رو شده بودم ولی محمد تقوای دیگری داشت به همین خاطر با وجود مخالفت خانواده ازدواج با ایشان را پذیرفتم‌. فکر میکنم بهترین انتخاب من در آن زمان همین بود. در همان روزهایی که ارتباط داشتیم از لحاظ آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی از محمد درس زیادی گرفتم. برخوردهایش واقعاً آموزش بود.

-از روز خواستگاری بگویید 

محمد تقاضای خود را توسط یکی از دوستان به من گفت. مستقیم با خودم مطرح نکرد و بعد خودش تنها آمد و با خانواده ام صحبت کرد با مادرم و برادرانم خانواده خیلی موافق نبود چون محمد در تبریز دانشجوی رشته مدیریت بود و درس را رها کرده به کارهای سیاسی پرداخته بود. از نظر خانواده ام تحصیلات مهم بود با این حال من راهم را انتخاب کرده بودم

- مهریه شما چقدر تعیین شد؟

یک جلد کلام الله مجید و یک سکه طلا بود. محمددر این به شوخی میگفت با این طلاهایی که برای مراسم ما خواهند خرید چه کار کنیم؟» به او گفتم: «طرح این مسئله کوچک کردن من است محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و در صفحه اول جمله هایی نوشت که هنوز آن را دارم ایشان در جمله ای نوشت امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب حالا هر چند وقت یک بار وقتی خستگی بر من غلبه میکند این نوشته ها را میخوانم و آرام میگیرم. البته آن یک سکه را هم بعد از عقد بخشیدم.

-مراسم عقد چطور برگزار شد؟

ما عقدمان را سر مزار علی، برادر شهید محمد در بهشت زهرا جاری کردیم خودمان دو نفر بودیم یک روز بعد از ظهر بود متعهد شدیم که کمک و همکار هم باشیم عقد رسمی هم با سادگی در منزل ما و با حضور خانواده محمد و چند نفر از دوستان خوانده شد این شروع زندگی ما بود. هفته بعد از مراسم هم راهی خرمشهر شدیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha