کد خبر 210351
۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۱:۳۰

جواد منصوری در گفتگو با «حیات»؛

مجاهدین خلق، خود را بالاتر از اسلام می دانستند/ منافقین من را دژخیم منصوری نامیدند

مجاهدین خلق، خود را بالاتر از اسلام می دانستند/ منافقین من را دژخیم منصوری نامیدند

عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی گفت: یکی از نکات حائز اهمیت این است که من جز اولین افرادی بودم که ماهیت مجاهدین را شناختم و به دیگران معرفی کردم، به همین دلیل بسیار از من ناراحت و عصبانی بودند به همین دلیل من را با دژخیم منصوری و دژخیم تروریست عنوان می کنند.

به گزارش خبرنگار سیاسی حیات؛ جواد منصوری عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، اولین فرمانده سپاه پاسداران و سفیر اسبق ایران در پاکستان و چین با حضور در پایگاه خبری حیات در رابطه با  فعالیت های پیش از انقلاب اسلامی، نحوه آشنایی اش با منافقین صحبت کرد در بخش دیگری از گفتگو در رابطه با اینکه به چه دلیل در جلسه حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیرماه حضور نداشت و چگونه از سوء قصدی که به جان وی شد نجات پیدا کرد سخن گفت.

مشروح مصاحبه حیات با جواد منصوری در ۴ بخش تدوین شده است که بخش اول آن به شرح ذیل است:

همکاری با سازمان مجاهدین خلق را نپذیرفتم

حیات:در رابطه با نحوه آشنایی تان با سازمان مجاهدین خلق بفرمائید؟

منصوری: من از سال۱۳۴۰ فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی خودم رو شروع کردم و به تدریج در گروه‌ها و تشکیلات‌های مختلف عضو بودم. در سال  ۱۳۴۴ به اتهام عضویت در گروه حزب ملل اسلامی که هدف ما سرنگونی رژیم پهلوی از طریق مبارزه مسلحانه بود دستگیر شدم و به ۶ سال زندان محکوم شدم که پس از گذراندن ۴ سال از مدت محکومیت از زندان آزاد شدم و فعالیت های خود را مجددا سر گرفتم.

در سال ۱۳۵۰ یکی از اعضای تشکیلات جدید ما تحت عنوان حزب الله که به تازگی تاسیس کرده بودیم همزمان عضو سازمان مجاهدین خلق هم بود که البته اطلاعی از این موضوع نداشتیم. در سال ۱۳۵۰ و در پی ضربه ای که سازمان مجاهدین خلق خورد این عضو تشکیلات پیشنهاد ادغام این دو سازمان را به ما داد ولی من گفتم که ابتدا باید شناخت درستی از شما بدست بیاوریم، ما باید بدانیم که شما چه تفکر، برنامه‌ ومسیری دارید؟ لذا چند نسخه از نوشته هایشان را مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که آنها از نظر اسلامی اصالت نداشته و خط مشی درستی هم ندارند به همین دلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق را نپذیرفتم.

منصوری باید کشته شود زیرا ضد مجاهد است

 تعدادی از دوستانم در حزب الله به این سازمان پیوستند اما من و شاخه مربوط به دوستان ما نپیوستیم، به هر حال ما فعالیت مان را ادامه دادیم و در سال ۱۳۵۱ مجددا من دستگیر شدم و این بار به ۱۱ سال زندان محکوم شدم. سازمان مجاهدین خلق کاملا متوجه بود که با توجه به سوابق من و اطلاعاتم از آنها و موضع من نسبت آنها در زندان، می‌تواند برایشان مسئله ساز باشد به همین دلیل از بدو ورودم به زندان عمومی، تلاش کردند یا من را جذب خود کنند یا اینکه به نحوی بنده را ایزوله و تحریم کنند تا مورد هجمه مبارزین قرارم دهند که خوشبختانه موفق نشدند ولی تا توانستند دروغ، تهمت و شایعه و حتی برنامه ترورم در زندان را نقشه کشیدند که به هر تقدیر این روزها گذشت تا اینکه انقلاب شد. من همچنان به عنوان یکی از افراد شاخصی که در مقابل سازمان ایستاده و کاملاً آنها را میشناختم لذا  قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سران سازمان میگفتند که منصوری آدم خوبی است ولی باید کشته شود زیرا ضد مجاهد است.

حیات: در رابطه با روز حادثه هفتم تیرماه و بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی بفرمایید؟

منصوری: عصر هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰، قرار بود جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی برگزار شود، نماز مغرب و عشا را به امامت شهید بهشتی خواندیم معمولاً پس از نماز به سالن جلسه می رفتیم اما در اون شب چون قرار بود من فردا صبح زود به ماموریتی از سوی وزارت خارجه بروم لذا به منزل رفتم  تا بتوانم چند ساعتی استراحت کنم، بلافاصله که به منزل رسیدم  تلفن زدند و گفتند که چنین اتفاقی رخ داده است به این دلیل سفر را به تاخیر انداختیم و به محل حزب آمدیم.

اولین جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی را چند روز بعد از این اتفاق تشکیل دادیم برای اینکه بگوییم که حزب همچنان سرپا هست و فعالیت‌هامان را  ادامه دادیم ولی نکته جالب اینجاست که سازمان مجاهدین خلق اسم بنده را  جزو کسانی که در این جریان کشته شده اند و به نظر خودشان به هدف رسیده اند آورده بود.  زمان گذشت و وقتی من را در برنامه‌های مختلف دیدند همچنان قصد کشتنم را در برنامه‌شان داشتند تا اینکه سرانجام در ۱۹ فروردین ۱۳۶۱ در نزدیکی میدان هفت تیر مورد هدف گلوله قرار دادند در این حادثه ۱۳ گلوله به من خورد و تصورشان این بودش که من کشته شدم، همان شب رجوی در پاریس اطلاعیه‌ای داد که ما جواد منصوری را کشتیم زیرا اولا ضد مجاهد بود و ثانیا قاتل خلق کرد در کردستان بود زیرا زمانیکه فرمانده سپاه بودم در کردستان فعالیت‌های گسترده‌ای را در مقابل تجزیه طلبی داشتیم.

ماهیت مجاهدین را به خوبی می شناختم

 به هر حال حدوداً ۴۸ ساعت پس از ترور، وضعیتم رو به بهبود رفت. به این ترتیب همچنان من تا امروز به شدت مورد حمله قرار میگیرم. هربار در مراسماتشان  من را با دژخیم منصوری و دژخیم تروریست عنوان می کنند.

یکی از نکات حائز اهمیت این است که من جز اولین افرادی بودم که ماهیت مجاهدین را شناختم و به دیگران معرفی کردم، به همین دلیل بسیار از من ناراحت و عصبانی بودند چون آنها توانسته بودند افراد سرشناس و مهمی را فریب دهند.

مجاهدین خلق خود را بالاتر از اسلام می دانستند

حیات: شناختتان از مجاهدین خلق چگونه بدست آمده بود؟

منصوری: طی ۴  سال اولی که من در زندان بودم، علاوه بر اینکه مطالعه مکتوب تمام جریانات سیاسی تاریخ معاصر ایران را داشتم  از هر کدام از این جریانات اعم از حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی و تجزیه طلبان کردستان و خوزستان الگویی در زندان بود لذا هم با افکار و روحیاتشان آشنا بودم و از سوی دیگر، کتاب و جزواتشان را خوانده می خواندم به همین دلیل زمانیکه یک گروه سیاسی چند جمله بکار میبرد متوجه خط فکری اش می شوم از این رو مجاهدین خلق نسبت به من نفرت داشته و علیه من سمپاشی فکری می کردند و حتی به افرادشان گفته بودند که به فلانی سلام نکنید، حتی اگر سلام کرد جواب سلامش را ندهید و و میگفتند که این کار گناهی ندارد زیرا ما بالاتر از اسلام هستیم.

گزارش: صفورا طالب زاده

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha