رشد سریع جمعیت ایران مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بوده است. بر این اساس میزان سرانهٔ آب تجدیدپذیر سالانهٔ کشور از میزان حدود ۱۳٬۰۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۰۰ به حدود ۱٬۴۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۹۲ تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد. بر اساس آخرین آمار اعلام شده از سوی وزارت نیرو، در حال حاضر نیمی از جمعیت روستایی ایران دسترسی به آب سالم ندارند.
بر این اساس کمبود آب در ایران میتواند نتیجه دو مکانیسم متفاوت کمبود آب فیزیکی و کمبود آب اقتصادی باشد. منظور از کمبود آب فیزیکی عدم وجود منابع کافی آب طبیعی برای تأمین تقاضای یک منطقه است، و کمبود آب اقتصادی نتیجه مدیریت ضعیف منابع آب کافی موجود است.
در حال کشورمان با مشکلات جدی در خصوص کمبود منابع آبی روبرو است. خشکسالیهای مکرر همراه با برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از زیرساختهای هیدرولیک و چاههای عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رساندهاست.
از نشانههای این وضعیت خشک شدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و طوفان گرد و غبار بیشتر است که اگر از سوی مسئولیت در خصوص این مهم چاره اندیشی نشود، پایتخت کشورمان به زودی مرکز این بحران بزرگ و مخرب خواهد بود.
نادیده گرفته شدن حق آبه ایران از سوی افغانستان و عدم جاری سازی حق آبه کشورمان در شرایط کم بارشی و کم آبی شرایط سختی را رقم زده است. چراکه مشکلات زیست محیطی در منطقه سیستان و خشکی این منطقه موجب نگرانی های زیادی شده و چالش های هیدروپولیتیکی بسیاری را برای ساکنان این بخش از کشورکان ایجاد کرده است.
از سوی دیگر سدسازی های جاه طلبانه و بی رویه کشور ترکیه در حوزه آب صرفا به پروژه «ایلیسو» و آتاترک ختم نشده و پروژه «داپ» این کشور سرچشمه رود ارس که به ایران می ریزد را هم نشانه رفته است و باعث بروز مشکلات آبی بسیار و خشکسالی چشم گیر در منطقه آذر بایجان شرقی و شمال غرب ایران شده است که اگر این مهم بدون فوت وقت از سوی مسئولان سیاست خارجی کشورمان مورد بررسی قرار نگیرد و در باره آن چارهاندیشی نشود به زودی شاهد روزهای سخت و پر چالش کم آبی و تبعات آن در کشور خواهیم بود.
«داپ» ابر پروژهای دیگر از مجموع پروژههای سدسازی ترکیه است که نام آن اصلا در سطح رسانهها مطرح نشده است. این پروژه کاملا چراغ خاموش و محرمانه پیش میرود. پروژهای که به دلیل اثرگذاری مستقیم بر روخانه ارس، حیات شمال غرب ایران را به طور جدی تهدید میکند.
با احداث سد آتاتورک در ترکیه بر سرشاخههای رودخانههای دجله و فرات که ۱۰ تا ۱۵ برابر سدهای ایران هستند، میزان آب این رودخانهها که دشتهای عراق را مشروب میکند کم شده و از این رو بسیاری از هورها در پاییندست حوضه دجله و فرات از بین رفتهاند.
متاسفانه در چند دهه اخیر انبوه پروژههای سدسازی ترکیه در منطقه، تمامی کشورهای همسایهاش را متاثر کرده است. در چنین شرایطی به جای آنکه کشورهای منطقه به فکر چارهاندیشی از مسیر دیپلماسی و رعایت حقآبههای پایین دست باشند، هر کدام تلاش میکنند کنترل خود را بر منابع آبی بیشتر کنند. غافل از اینکه در صورت عدم مساعدت و همراهی تمام کشورها در خصوص رفع مشکلات آبی و داشتن نگاهی بشردوستانه و انسانی به این مهم، در روزگاری نه چندان دور شاهد تنشهای آبی فراگیر در منطقه خواهیم بود که دود آن به چشم همه کشورهای منطقه خواهد رفت.
نظر شما