شهید مهدی باکری
-
همسر شهید باکری در گفتگو با «حیات»:
مهدی درد بی مادری را کشیده بود/ خاطرهای از یتیم داری شهید باکری
همسر شهید باکری میگوید: پرورشگاه زیر نظر شهرداری بود و آقامهدی درد بی مادری را چشیده بود، به همین دلیل خیلی به بچه های پرورشگاه اهمیت میداد.
-
در گفتگو با «حیات» مطرح شد؛
نانی که شهید باکری بر اهل خانه حرام کرد
همسر شهید باکری گفت: من با توجه به مشغولیتی که در آن روز داشتم، فرصت نکرده بودم تا نانی تهیه کنم و از مهدی خواستم عصر که همراه همرزمانش به منزل می آید نان نیز تهیه کند.
-
گزارش «حیات» از سالگرد شهادت سردار بزرگ «بدر»؛
«شهید مهدی باکری»؛ دجله، دریا شد از این خون، که تو خورشیدترینی...
«آقا مهدی»!... چه باید گفت در وصف تو که هنوز موج موج از خرام خون تو، دجله دف میزند و سماع میکند. پاره پارههای تنت، شد آب و شد آتش، شد خاک و شد باد و: «از خاک ما در باد، بوی تو میآید - تنها تو میمانی، ما میرویم از یاد...»
-
همسر شهید مهدی باکری در گفتگو با «حیات»:
مهدی همیشه عکسم را همراه خود داشت/ زندگی حضرت زهرا (س) سرلوحه زندگی ما بود
مدرس گفت: مهدی به جایگاه زن بسیار احترام میگذاشت، محبت می کرد و بسیار شوخ طبع بود. من با همسران شهدا که آشنایی دارم یادم نمی آید کسی گفته باشد که همسرش عکس وی را همراه خود داشته باشد اما مهدی اینگونه نبود.
-
همسر شهید باکری در گفتگو با «حیات»:
ماجرای گله صفیه مدرس از هادی حجازیفر چیست؟
همسر شهید مهدی باکری با بیان این مطلب که خیلی از آقای هادی حجازی فر دلگیر و ناراحت هستم، اظهار کرد: ایشان را نمی بخشم.
-
صفیه مدرس در گفتگو با «حیات»:
من مهریهام را میخواهم/مطمئنم اگر باکری زنده بود مثل شهید سلیمانی زندگی میکرد
چشمانش هنوز هم برق میزند وقتی از مهدیاش سخن به میان میآید. در منزلش پذیرای ما شد تا بشنویم ناگفتههایی را که حتی فیلم حجازی فر هم نتوانست اندکی از آن را بازگو کند.
-
کتاب «ف.ل.31» روایتی از شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31
کتاب «ف.ل.31» روایت زندگی مجاهد شهید مهدی باکری به همت انتشارات ایران روانه بازار شد.