حیات: در تاریخ کشور روزهایی رسید که برخی افراد که خود را منشا بصیرت می دانستند و درست در زمانی که نیاز بود در میدان از وطن دفاع کنند؛ ترجیح دادند عافیت طلبی پیشه کرده و گوشه ی امن را برای خود برگزینند.
یکی می گفت: اگر حرف بزنم فضای جامعه دوقطبی می شود، دیگری می گفت که امیر المومنین (ع) فرموده است در روز فتنه همچون شتر نابالغ باشید، دیگری نیز صبر پیشه کرده بود تا زمانی که آبها از آسیاب افتاد جبهه خود را معلوم کند! اینها درست در زمانی شکل گرفته بود که در هر گوشه و کنار مملکت از پرچم کشور تا مسجد و قرآن و تمام مقدسات مورد اهانت قرار می گرفت.
اما در این بحبوحه و درست در زمانی که کنج عافیت برای عده ای مدعی، چاره ای برای فرار بود، به فرموده رهبر معظم انقلاب یک «طلبه جوان و متدین و حزباللهی» در تهران و زیر شکنجه فراوان عده ای معاند، به خاک و خون کشیده شد.
این طلبه جوان و شجاع نه قهرمان و ابر قهرمان بود، نه از کره دیگری آمده بود؛ بلکه جوانی دهه هشتادی بود که در رشته مهندسی عمران تحصیل می کرد و مانند همه همسن و سالان خودش برای آینده اش برنامه داشت؛ اما او جان بر کف اخلاص گذاشت و برای دفاع از امنیت کشورش جان خود را فدا کرد به گونه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود که به گفته پدرش انگشتهای دستش له شده بود و چهل دقیقه طول کشیده بود تا مسیری چهل متری را برود!
رهبر فرزانه انقلاب درباره این شهید بزرگوار و قهرمان در روز دیدار با دانش آموزان یازدهم آبانماه می فرمایند: «آن طلبه جوان و متدین و حزب اللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟ افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چه کسانی هستند و از کجا دستور میگیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد».
ما فراموش نمی کنیم که در روزگار سکوت «کره شترها» تو مانند سرباز میهن مردانه، شرافتمندانه و بدون ذره ای ترس تا آخرین نفست برای دفاع از امنیت ما جنگیدی و تا آخرین نفس در میدان بودی؛ در حقیقت باید گفت: آقای قهرمان ما به تو افتخار می کنیم».
نظر شما