به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، فرارسیدن شبهای قدر، منظری به مطلع الفجر رهاییها، روشناییها و رستگاریهاست. شب قدر، شب وصول و تشرف به آستان قرب و ساحت نورالانوار معشوق ازلی است که پرده از اسرار غیب برمیکشد و چشم مکاشفه را به تماشاکدهی تجرید و تقرب حق میبرد. شب قدر، شب شبهاست. همان شبها که عرصه جولان جان سالک طریق است و:
«شب، تتق شاهد غیبی بود روز، کجا باشد، همتای شب»
شب قدر، قاف شبهاست و قلب شبها... قاف معراج ققنوسان عشق که منطقالطیر عروج و وصل را از زبان شاهد قدسی وحی آموختهاند. شب معراج مناجاتیان خلوت اسحار و خلود اسرار است. شب شکفتن بذر جان عاشقی است که در مزرع وصل و لقا، به کمال و کرامت رسیده و سرمست سبحات فیض و جلال حضرت غیب الغیوب، دست افشان و پای کوبان به وجد و شور آمده است و:
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند...»
شب قدر، مشرق الانوار سر سرمدیت است در جام جهان نمای جان عاشق که تمام راز هستی و ثقل آفرینش را در خویش به جلوه و جریان آورده است. شب طلوع حقیقت قدسی وجود مومن موحد در ترک تمناها و تعلقها است. شب آفتابی شدن آینهی جانهاست. شبی است که درآن خواب بر عاشقان حرام است و سراپرده وصل را برای دیدار مستوران شرابخانه فتوحات لامکانی و لم یزلی، نور باران کردهاند:
«مهمان توام ای جان! زنهار، مخسب امشب ای جان و دل مهمان، زنهار مخسب امشب
روی تو چو بدر آمد امشب شب قدرآمد ای شاه همه خوبان، زنهار مخسب امشب
ای سرو دو صد بستان آرام دل مستان بردی دل و جان،بستان! زنهار مخسب امشب
ای باغ خوش خندان، بیتو دو جهان زندان آنی تو و صد چندان، زنهار مخسب امشب»...
شب قدر، شب مستی از خمخانه فیوضات آن جهانی است. شب شناور شدن درجذبه رازهای فراسویی است. شب معجزات واصلان و کاملان است. شب پرواز صبوحی زدگان سر و سودای فنای در جذوات، مواقیت و موهوبات آسمانی است و در این جشن بیخودی و شیدایی، خواب کجا و دیدهی پرآب و دل بیتاب، کجا؟...
«امشب عجبست ای جان!گر خواب، رهی یابد وان چشم کجا خسپد کو چون تو شهی یابد
ای عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب کان یار بهانه جو بر تو گنهی یابد
من بندهی آن عاشق،کو شیفته وصادق کز چستی و شبخیزی از مه کلهی یابد
در خدمت شه باشد شب همره مه باشد تا از ملاء اعلا چون مه سپهی یابد
بر زلف شب آن غازی چون دلو رسن بازی آموخت که یوسف را در قعر چهی یابد
آن اشتر بیچاره نومید شدست از جو میگردد در خرمن تا مشت کهی یابد
بالش چو نمی یابد از اطلس روی تو باشد ز شب قدرت سال سیهی یابد
زان نعل تو در آتش کردند در این سودا تا هر دل سودایی در خود شرهی یابد»
قرآن کریم در بیان عظمت این شب میفرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ ۚ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ - فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (آیات 3 و 4 سوره دخان)
ما قرآن را در شبی فرخنده نازل کردیم؛ زیرا که هشدار دهنده بودیم. پس در آن شب هر کاری محکم و استوار میشود.
و امیرمومنان حضرت مولیالموحدین علی بن ابیطالب(ع) در بیان فضیلت این شب در سیره و سلوک رسول اکرم (ص) فرموده است:
«أنّ رسول الله کان یطوی فراشه و یشدّ مئزره فی العشر الأواخر مِن شهر رمضان و کان یوقظ أهله لیلة ثلاثٍ و عشرین و کان یرشّ وجوه النّیام بالماء فی تلک اللّیلة»
رسول خدا(ص) چنان بود که رختخواب خویش را در این شبها، جمع میکرد و کمر [همّت برای عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکممیبست و همیشه اینگونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه میداشت و روی خواب رفتگان در آن شب آب میپاشید تا از درک شب قدر، و درک شب زندهداری محروم نشوند.
وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) فرمود:
« ِمَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیمانا وَ احتِسابا ، غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ»
هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی، شب قدر را به عبادت بگذراند، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.
و سرانجام، سخن را با ذکر حدیثی از صادق آل محمد(ص) به انتها میبریم که در بیان حقیقت قدر، سخن را تمام کرده است:
«قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَیلَةُ القَدرِ»
قلب ماه رمضان، شب قدر است.
شب قدر را پاس بداریم و رواق خلوت حضور را به عطر معاشقه و مناجات با عالم قدس، سرشار از روایح ملکوت سازیم و درها را به روی عالم اسرار بگشاییم و از این تنگنای عالم خاک، راهی به وسعت بیمنتهای سر و سالم
روضات رضوان حق زنیم که: «اگر همه شبها شب قدر بودی، شب قدر، بیقدر بودی»
ای شب قدر و ای قلب قرآن و قاف معراج خلوتیان و خاصان درگاه دوست! ما جاماندگان و گمگشتگان را نیز به نفحات نفس خویش دمی دریاب... و:
«آه ای نسیم معجزه ی صبح! در این شب شگرف، رها شو....»
التماس دعا...
نظر شما