کد خبر 246083
۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰

گزارش «حیات» از زندگی سردار قله «بانی بنوک»؛

شهید «حسین املاکی»؛ قهرمان یعنی این!

شهید «حسین املاکی»؛ قهرمان یعنی این!

«توی میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش هم در معرض شیمیایی بود اما بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، این شهید ماسک خودش را برداشت، بست به‌صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این!...» این سخنان، وصف رهبر معظم انقلاب است از شهید «حسین املاکی».

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، شهید سردار حسین املاکی از زمانی که «آقا» چنین تعبیری را در وصفش به کار برد و او را مصداق حقیقی یک قهرمان شمرد همه جا به‌عنوان قهرمان یاد می‌شود؛ شهیدی که قسمتش آن بود که جبهه به جبهه راهی شهادت شود و سرانجام در بمباران شیمیایی حلبچه به گمشده خویش برسد. ۹ فروردین ۱۳۶۷ در روزی چون امروز جواز پرواز گرفت و جاودانه شد.

متولد شب عاشورا

سردار شهید حسین املاکی در شب عاشورای سال  ۱۳۴۰، در روستای کولاک محله، شهرستان لنگرود در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود. او پس از گذراندن دوران تحصیلی خود در سال ۵۸ موفق به اخذ دیپلم در رشته بهداشت محیط شد. علاقه حسین به ورزش، او را به سوی ورزش کاراته و کشتی سوق داد و در این زمینه موفقیت‌های متعددی نیز کسب کرد.

روح ایمان و کفر ستیزی و انقلابی حسین در او انگیزه‌ای فراهم کرد تا به موج عظیم انقلاب بپیوندد و در این عرصه فعالیت زیادی برای به زانو در آوردن نظام منحوس پهلوی در منطقه داشت و با به ثمر رسیدن نظام مقدس جمهوری اسلامی به سبز جامگان نهاد بر خاسته از متن امت اسلامی، سپاه پاسداران لنگرود پیوست و با تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران اسلامی و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی به همراه اولین گروه از نیروهای اعزامی گیلان عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به دیار خونین سرپل ذهاب و قصر شیرین شتافت.

ایمان، شجاعت، خلاقیت، تدبیر و توانمندی در وی چنان عالی بود که توانست در کوتاه‌ترین زمان، توان رزمی خویش را تثبیت کند و مدتی بعد هم وارد تیپ ۲۵ کربلا شود. از آنجا که حسین، جوانی مؤمن و برومند و از استعداد و خلاقیت بارزی برخوردار بود لذا در مدت زمانی اندک توان رزمی خود را به منصه ظهور رساند و چون بر فرماندهان این توانمندی عالی نظامی حسین محرز شد، در واحد اطلاعات‌ـ عملیات مسئولیت فرماندهی محور یکم را بر عهده او گذاشتند و نقشی فوق‌العاده در این سمت داشت.

شهید «حسین املاکی»؛ قهرمان یعنی این!

رفتن به جبهه، تنها ۱۲ روز پس از ازدواج

سردار «حسین املاکی» پس از رشادت‌ها و دلاوری‌ها در عملیات‌های مختلف از جمله «ثامن‌الائمه»، «فتح‌المبین»، «بیت‌المقدس»، «رمضان» و «محرم» در سال ۶۱ بود که تصمیم گرفت به سنت دیر پای محمدی (ص) عمل به تکلیف نموده و ازدواج کند، اما هنوز بیش از دوازده روز از پیمان مقدس ازدواج نگذشته بود که به‌سوی جبهه‌های نور علیه ظلمت شتافت. سردار املاکی ازدواج را عمل به تکلیف و حرمت نهادن به اصول و آرمان‌های مکتب غنی اسلام و احکام الهی می‌دانست و لذا حاصل این پیوند مقدس یک پسر و دو دختر از زندگی مشترک‌شان بود.

حسین در عملیات‌های متعددی چون «والفجر مقدماتی»، «والفجر ۱»، «والفجر ۴»، «والفجر ۶»، «والفجر ۸»، «والفجر ۹» و «بدر» نقش‌آفرینی فوق‌العاده‌ای کرد و بی‌تردید می‌توان عنوان کرد آن موفقیت‌ها مرهون شجاعت، خلاقیت، توانمندی و خدمات عالی حسین املاکی بود.

حسین در سال ۶۴ به تیپ قدس گیلان رفت؛ واحد اطلاعات عملیات تیپ را تقویت نمود و بهترین طرح عملیاتی والفجر۹ را با توجه به شناسایی‌هایش در منطقه سلیمانیه ارائه و اجرا نمود و به موفقیت‌های بزرگی دست یافت.

پس از عملیات والفجر ۸ در منطقه عمومی فاو، دیگر همرزمانش چون سردار «مهدی خوش سیرت» و «حسن رضوانخواه» به او پیوستند و فرماندهی گردان‌های پیاده تیپ قدس را بر عهده گرفتند و سردار «حاج محمود قلی‌پور» نیز رئیس ستاد تیپ قدس گیلان بود که با همت بلند و شجاعت و دلاوری این دلاورمردان و سرداران گیلانی چنان تحولی در عملیات‌ها ایجاد شد که بعد از عملیات «کربلای ۲» در منطقه حاج عمران، به تعبیر مقام معظم رهبری «حماسه‌آفرینان لشکر قدس در کربلای ۲، کربلای دیگری آفریدند».

شهید «حسین املاکی»؛ قهرمان یعنی این!

سردار رشید اسلام «حسین املاکی» پس از انجام عملیات کربلای ۲ و کربلای ۴ در عملیات کربلای ۵ با حفظ سمت، فرماندهی محور عملیاتی را در جزیره بوارین بر عهده گرفت و به شایستگی درخشید به طوری‌که نیروهای لشکر وارد شهرک «دوئیجی» عراق شدند و حسین املاکی پس از طی رشادت و رزم بی امان مجروح شد و پس از بهبودی نسبی مجدد سوی جبهه‌های نبرد شتافت.

با توجه به توانمندی نظامی عالی که برخوردار بود به عنوان فرمانده تیپ یکم لشکر قدس گیلان، به همراه گردان‌های رزمی، فرماندهی عملیات موفقیت‌آمیز «نصر ۴» رادر ارتفاع «ژاژیه» و شهر «ماووت» عراق برعهده گرفت و از چنگال بعثیون آزاد ساخت.

پس از انجام عملیات نصر ۴ به سمت قائم‌مقام لشکر ۱۶ قدس گیلان مشغول به خدمتگزاری شد، فلذا واحدها و گردان‌های لشکر را مهیای نبردی دیگر ساخت و در مأموریتی آسیب شدیدی دید، به‌طوری‌که ناچار با هلی‌کوپتر به بیمارستان انتقال یافت که طبق معمول با حاصل اندکی بهبودی مجدد عازم جبهه‌های نبرد با خصم دون شد و دوشادوش فرماندهی محترم لشکر، رزمندگان شجاع اسلام را در عملیات‌ها یاری کرد.

حتماً شهید می‌شوم

مصطفی زبردست از همرزمان شهید املاکی با نقل خاطره‌ای می‌گوید: اواخر جنگ بود قبل از عملیات والفجر۱۰ روی تپه‌ای نشسته بودیم، رو به حسین گفتم؛ جنگ اگر تمام بشود و شما شهید نشوید بعد از جنگ چه کار می‌کنید؟

حسین سرش را پایین انداخت کمی مکث کرد. سپس سرش را که بلند کرد، در چشمانش اشک جمع شد و به من گفت؛ من شهید می‌شوم، حتماً شهید می‌شوم، شهادت من ان‌شاءالله نزدیک است.

شهید «حسین املاکی»؛ قهرمان یعنی این!

چون «ققنوس»؛ جاودان روی قله‌ها

سرانجام این دلاور شجاع اسلام در ۹ فروردین سال ۶۷، در عملیات «والفجر ۱۰» در منطقه عمومی سیدصادق شانه‌دری، روی ارتفاعات «بانی بنوک» به همراه یاران و همرزمان شهیدش «محمد اصغریخواه»، فرمانده گردان کمیل و شهید دکتر «محمد حبیبی‌پور» و شهید «سیدعباس موسوی» در اثر حمله ناجوانمردانه بمباران شیمیایی دشمنان بعثی به آرزوی دیرینه‌ای که کسب مقام شهادت در راه حضرت دوست بود، نائل آمد و روح بلند و ملکوتی‌اش همنشین عرشیان شد.

البته پیکر مطهر این فرمانده شجاع اسلام در میان انبوه آتش و حملات شیمیایی دشمن روی ارتفاعات «بانی بنوک» جاودان شد و پس از پایان جنگ تاکنون تلاش‌های گروه‌های تفحص لشگر قدس به نتیجه نرسید و اثری از خاکستر آن پروانه بال و پر سوخته به دست نیامده است.

«توی میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش (شهید حسین املاکی) هم در معرض شیمیایی بود اما بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، این شهید ماسک خودش را برداشت، بست به‌صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این!...» این سخنان، وصف رهبر معظم انقلاب است از شهید «حسین املاکی».

حسین املاکی، حسینی زیست و شهید شد و شهادتش الگو و درسی فراموش ناشدنی به نام «ایثار» به امت عزیز اسلام آموخت. در بحبوحه جنگ و نبرد و آتش حملات شیمیایی دشمن، در پاسخ یک بسیجی که ناله و استمداد کمک می‌طلبید، حسین، ماسک صورتش را برداشت و به‌صورت بسیجی بست و در نهایت هر دو به شهادت رسیدند. اینچنین شد که او در کلام رهبر، قهرمان نامیده شد. قهرمانی قله‌نشین... چون ققنوس بر قاف آتش و خون و: «پرنده‌تر ز مرغان هوایی»...

یاد و نام این قهرمان حقیقی جاودانه باد...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha