پایگاه خبری حیات - شهین مردانی:
تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ نقطه عطفی در معادلات امنیتی اروپا و جهان بود. از سالهای بعد از جنگ سرد، ناتو خود را بهعنوان بزرگترین ائتلاف دفاعی جهان معرفی کرده بود که قادر است امنیت جمعی اعضا را تضمین کند؛ اما بحران اوکراین نشان داد، حتی این ائتلاف قدرتمند، در مواجهه با تجاوز مستقیم و پیچیده، با محدودیتها و ضعفهایی جدی مواجه است.
جنگ اوکراین؛ آزمون بزرگ ناتو
وقتی روسیه در فوریه ۲۰۲۲ وارد خاک اوکراین شد، تصور غالب در پایتختهای اروپایی و اتاقهای فکر آمریکایی این بود که ناتو در کمترین زمان ممکن میتواند پاسخی قاطع، سریع، هماهنگ و بازدارنده ارائه دهد؛ چرا که این ائتلاف خود را «بزرگترین اتحاد نظامی تاریخ» معرفی میکند. اما نه ماه اول جنگ کافی بود تا تحلیلگران غربی متوجه شوند جنگ اوکراین، یک جنگ کلاسیک نیست و ناتو نه تنها آماده چنین شرایطی نیست، بلکه زیرساختهای نظامی، صنعتی و سیاسی اروپا برای مدیریت یک جنگ طولانیمدت طراحی نشده است.
طبق گزارش رسمی «ناتو ۲۰۲۳»، ساختار بازدارندگی بعد از جنگ سرد به سمت واکنشهای محدود و عملیاتهای کوتاهمدت در خاورمیانه و شمال آفریقا رفته بود و الگوی جنگ فرسایشی کلاسیک برای اروپا «یک فرضیه دور از ذهن» تلقی میشد. به همین دلیل، ذخایر مهمات کشورهای عضو ناتو «برای هفتهها طراحی شده بود، نه برای سالها». همین نکته بهتنهایی، پایه و اساس اولین بحران در ناتو را آشکار کرد: آمادگی ذهنی و صنعتی برای جنگ طولانی وجود نداشت.
در همان سال، «آژانس دفاع اروپا EDA» منتشر کرد که ذخایر مهمات برخی کشورهای عضو در ماههای اول جنگ به کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت استاندارد ناتو رسیده بود. این گزارش تصریح کرد که برای بازسازی انبار مهمات به بودجهای بیش از ۷۰ میلیارد یورو و حداقل پنج سال زمان نیاز است. چنین ارقامی نشان میدهد آنچه در رسانهها تصویرسازی میشود با واقعیت توان واقعی فاصله دارد. حتی در سطح سیاسی نیز ناتو غافلگیر شد. در گزارش «پارلمان اروپا ـ ۲۰۲۴» آمده است: تصمیمسازی امنیتی اروپــا برای بحران اوکراین «نه سریع بود، نه هماهنگ و نه یکپارچه».
این جمله در ظاهر ساده است اما معنای عمیقی دارد. ناتو که همیشه روی «اصل تعهد جمعی» یا همان ماده ۵ تأکید میکند، در عمل نشان داد تصمیمگیری جمعی، تابع فشارهای داخلی، اقتصاد، انتخابات و منافع ملی اعضاست. از نگاه اقتصادی نیز اروپا هزینهای فراتر از تصور پرداخت. «کمیسیون اروپا ـ گزارش اقتصاد کلان ۲۰۲۴» اعلام کرد: بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، بیش از ۱.۱ تریلیون یورو تأثیر مستقیم و غیرمستقیم جنگ اوکراین بر اقتصاد اتحادیه اروپا بوده است؛ شامل انرژی، دفاع، زنجیره تامین، صنایع و تورم. به عبارت سادهتر: جنگ اوکراین فقط یک جنگ نظامی نبود؛ یک جنگ اقتصادی، اجتماعی و صنعتی علیه اروپا نیز بود. از طرف دیگر، ناتو بحران دیگری را نیز بهوضوح در آینه جنگ دید: وابستگی گسترده اروپا به آمریکا.
طبق گزارش موسسه «RAND ـ ۲۰۲۴»، بیش از ۶۵ درصد سامانههای کلیدی دفاعی اروپا یا ساخت آمریکا هستند یا بدون نرمافزار و قطعات آمریکایی قابلیت عملیاتی ندارند. این به معنای آن است که اروپا نمیتواند مستقل از اراده واشنگتن به راهبرد نظامی خود ادامه دهد. این وابستگی، پیامدهایی دوگانه دارد: از نگاه آمریکا، اهرم کنترل؛ از نگاه اروپا، محدودیت در ابتکار عمل.
در حوزه اجتماعی نیز پیامدهای جنگ کمکم آشکار شده است. «یورواستات ۲۰۲۵» گزارش داده: ۵۳ درصد شهروندان اتحادیه اروپا معتقدند حمایت نظامی از اوکراین باید کاهش یابد یا مشروط شود. این رقم، پیام واضحی دارد: افکار عمومی اروپا پشت استراتژی جنگمحور ناتو ایستاده نیست. نکته مهمتر اینکه کشورهای اروپایی تصور میکردند با تحریمهای شدید اقتصادی، روسیه را در مدت کوتاهی وادار به عقبنشینی میکنند. اما «بانک جهانی ـ ۲۰۲۵» منتشر کرده که روند اقتصادی روسیه برخلاف پیشبینی دولتهای اروپایی، دچار فروپاشی نشده و حتی برخی شاخصها در سال ۲۰۲۴ رو به بهبود رفته است. این شکست تحلیلی، یکی از مهمترین چالشها برای اعتبار ناتو در حوزه اطلاعات و برآورد استراتژیک محسوب میشود. جنگ اوکراین بهوضوح نشان داد که چهره تبلیغاتی ناتو با ظرفیت واقعی آن همخوان نیست. ائتلافی که خود را «ضامن امنیت اروپا» میدانست، حالا درگیر مسائلی شده که سالها نادیده گرفته بود: فرسایش صنعتی، هزینه اقتصادی، اختلاف داخلی و وابستگی استراتژیک. به همین دلیل برخی تحلیلگران غربی از جمله در گزارش «مرکز مطالعات امنیت اروپا ـ ۲۰۲۵» رسماً نوشتند:
جنگ اوکراین، آینهای بود که ضعفهای ساختاری ناتو را نمایان کرد نه قدرت آن را. بنابراین جنگ اوکراین فقط یک جنگ منطقهای نیست؛ بلکه آزمونی است که میتواند آینده ناتو را شکل دهد، تغییر دهد یا حتی به سمت بازنگری جدی بکشاند.
اختلافات درون ناتو درباره ادامه جنگ و سیاستهای دفاعی
جنگ اوکراین، بیش از آنکه قدرت ناتو را نشان دهد، اختلاف نظرهای قدیمی و پنهان در این ائتلاف را آشکار کرد. ناتو از بیرون یک ساختار واحد و یکصدا دیده میشود، اما در واقع یک ائتلاف متشکل از ۳۲ کشور با اولویتهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی متفاوت است. جنگ اوکراین این تفاوتها را به سطح آورد.
طبق گزارش رسمی ناتو در سال ۲۰۲۴، کشورهای عضو درباره ادامه جنگ به سه دسته تقسیم شدهاند:
۱) کشورهایی مانند لهستان و لیتوانی که خواهان افزایش حضور نظامی و ارسال تسلیحات سنگین هستند.
۲) اعضایی مانند آلمان و فرانسه که بر راهحل دیپلماتیک و آتشبس مدیریتشده تأکید دارند.
۳) کشورهایی که تنها موضع نمادین دارند و بیشتر تحت فشار سیاسی حمایت میکنند تا باور استراتژیک.
گزارش «کمیته امنیت و دفاع پارلمان اروپا» در سال ۲۰۲۵ میگوید:مهمترین اختلاف، بر سر عضویت اوکراین در ناتو است. کشورهای حامی میگویند پذیرش اوکراین امنیت اروپا را تقویت میکند. اما مخالفان که تعدادشان کم نیست هشدار میدهند پذیرش کشوری که درگیر جنگ است، یعنی ورود مستقیم ناتو به جنگ با روسیه. این دقیقاً سناریویی است که بسیاری از دولتها حاضر به پذیرش ریسک آن نیستند. عامل مهم دیگر انتخابات داخلی و فشار افکار عمومی است. طبق آمار منتشرشده از «یورواستات» در ۲۰۲۵، بیش از ۵۰ درصد مردم اروپا خواستار کاهش هزینههای جنگ شدهاند. به بیان سادهتر، دولتها با دو مخاطب روبهرو هستند: ناتو از بیرون فشار میآورد و جامعه از داخل.
اختلافها فقط سیاسی نیست؛ اقتصاد نیز یک خط گسل جدی است. کشورهای اروپای شرقی هزینه جنگ را «سرمایهگذاری امنیتی» میدانند اما کشورهای غربی آن را «سنگینی بر دوش بودجه عمومی» توصیف کردهاند. همین تضاد نگاه، سرعت تصمیمگیری ناتو را کند کرده است.
مرکز «RAND» در گزارش سال ۲۰۲۴ خود نوشت: انسجام ناتو در زمان جنگ بیشتر یک روایت رسانهای است تا یک واقعیت عملیاتی. اولین نتیجه این اختلاف داخلی، کندی در ارسال تجهیزات و تصمیمهای متناقض در موضوع پهپاد، موشکهای دوربرد و جنگنده است. زمانی که هماهنگی تصمیمسازی از اصل عقب بماند، بازدارندگی نیز کارایی خود را از دست میدهد.
فرسایش توان صنعتی و نظامی اروپا
جنگ اوکراین فقط یک میدان نبرد نظامی نیست؛ یک میدان فرسایش صنعتی و اقتصادی برای اروپاست. طبق گزارش «آژانس دفاع اروپا EDA» در سال ۲۰۲۵، انبار مهمات بسیاری از ارتشهای اروپایی طوری طراحی شده بود که فقط برای چند هفته جنگ فعال کفایت داشته باشد، نه برای یک درگیری چندساله. این گزارش تاکید کرده بازسازی ذخایر مهمات و موشکها حداقل پنج سال زمان و دهها میلیارد یورو هزینه نیاز دارد.
بحران فقط کمبود مهمات نیست؛ ریشه مشکل در ساختار صنعت دفاعی اروپا است. بر اساس گزارش «کمیسیون اروپا ـ ۲۰۲۴»، صنایع دفاعی اروپایی در بیست سال اخیر به دلیل تمرکز بودجهها روی فناوری دیجیتال، انرژی پاک و رفاه اجتماعی «کوچکتر» شده و بسیاری از خطوط تولید نظامی تعطیل یا به بخش خصوصی واگذار شدهاند. یعنی اروپا سالهاست خود را برای جنگ طولانی آماده نکرده است.
طبق ارزیابی موسسه «SIPRI»، وابستگی اروپا به فناوری و قطعات آمریکایی در حوزه هواپیماهای نظامی، موتورهای جت و سامانههای راداری بیش از ۶۰ درصد است. این یعنی حتی اگر بودجه باشد، اروپا بدون آمریکا قادر به تولید مستقل تسلیحات پیشرفته نیست. این وابستگی صرفاً یک ضعف صنعتی نیست؛ یک ضعف راهبردی است. وابستگی یعنی تصمیمگیری امنیتی اروپا در عمل به خطوط تولید و قوانین صادراتی آمریکا وابسته است. بسیاری از تحلیلگران اروپایی این شرایط را «قفل صنعتی» توصیف کردهاند؛ اروپایی که میخواهد مستقل باشد، اما ابزار استقلال را ندارد. از سوی دیگر، فشار بودجهای جنگ بر اقتصاد اروپا جدی است. گزارش سال ۲۰۲۵ «پارلمان اروپا» اعلام کرد افزایش بودجه دفاعی موجب کاهش بودجه رفاه، آموزش و زیرساخت در چند کشور شده است. به عبارت سادهتر، هر موشکی که به اوکراین میرود، از مالیات و خدمات عمومی اروپاییها تأمین شده است.
همزمان جنگ انرژی، هزینههای تولید را بالا برد. وابستگی به گاز روسیه سالها نادیده گرفته شده بود و حالا نتیجه آن آشکار شده است: تورم، کاهش قدرت خرید، افت تولید و نگرانی تجار اروپایی. بنابراین اروپا برای جنگی طولانی آماده نبود و اکنون برای ادامه آن باید اقتصاد داخلی، صنعت دفاعی و استقلال راهبردی خود را بازتعریف کند.

![]()
فشار اقتصادی، اجتماعی و پیامدهای داخلی اروپا
افزایش هزینه نظامی در اروپا پیامدهای اقتصادی گستردهای دارد. بر اساس گزارش کمیسیون اروپا، در سال ۲۰۲۵ افزایش بودجه دفاعی موجب شده رشد اقتصادی کشورهای عضو نسبت به سالهای قبل کاهش یابد. منابع مالی به جای توسعه زیرساختها، آموزش و پژوهش، به بخش دفاع منتقل شده است.
پیامدهای اجتماعی نیز مشهود است. تورم، افزایش قیمت انرژی و کاهش رفاه عمومی از پیامدهای مستقیم هزینههای نظامی گسترده است. تحلیلگران هشدار میدهند که ادامه این روند ممکن است موجب نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به سیاستهای امنیتی ناتو شود. از سوی دیگر، تاثیرات زیستمحیطی نیز قابل توجه است. پژوهش سال ۲۰۲۵ نشان داد افزایش تولید تسلیحات و تمرکز بر صنایع سنگین دفاعی میتواند اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای و توسعه پایدار را مختل کند. بنابراین فشار نظامی، علاوه بر اقتصاد، محیط زیست و توسعه پایدار اروپا را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
این عوامل نشان میدهند که امنیت نظامی بدون توازن با رفاه اقتصادی و اجتماعی، نه پایدار است و نه در بلندمدت پاسخگو خواهد بود. اروپا ناچار است برای حفظ امنیت، بخشی از رفاه و استقلال صنعتی خود را فدا کند.

![]()
آینده ناتو: سناریوهای فرسایش یا بازسازی
جنگ اوکراین تصویر ناتو را بیش از هر زمان دیگری شفاف کرد: یک ائتلاف با توان نظامی گسترده، اما محدودیت عملیاتی و اختلافات داخلی عمیق. گزارش «ناتو ـ ۲۰۲۵» تاکید میکند که استمرار شکاف میان اعضا میتواند توان بازدارندگی ناتو را کاهش دهد و اعتماد عمومی اروپا به این اتحاد را تضعیف کند.
یکی از مهمترین چالشها، تصمیمگیری جمعی و هماهنگی عملیاتی است. طبق گزارش «مرکز مطالعات امنیت اروپا ـ ۲۰۲۵»، اختلافات درباره ارسال جنگنده، پهپاد و موشکهای دوربرد باعث شده تصمیمات ناتو با تأخیرهای چندماهه مواجه شود. این شکاف نشان میدهد حتی در ائتلافی که قرار است ضامن امنیت جمعی باشد، اولویتهای ملی بر منافع جمعی غالب است.
چالش دوم، وابستگی صنعتی و فناوری است. همانطور که گزارش «EDA ـ ۲۰۲۵» نشان میدهد، بیش از ۶۰ درصد سامانههای پیشرفته اروپایی وابسته به فناوری آمریکایی است و بدون حمایت واشنگتن، توان عملیاتی اروپا محدود میشود. این وابستگی، اهرم فشار آمریکا را افزایش و استقلال ناتو را کاهش میدهد.
از منظر اقتصادی، ادامه جنگ هزینههای سنگینی دارد. طبق گزارش «کمیسیون اروپا ـ ۲۰۲۵»، بودجه دفاعی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به رکورد بیش از ۳۴۰ میلیارد یورو در سال ۲۰۲۴ رسید و رشد اقتصادی برخی کشورها کاهش یافته است. به بیان سادهتر، افزایش بودجه نظامی موجب فشار بر رفاه، آموزش و پژوهش شده و توان اقتصادی اروپا را فرسوده کرده است.
سناریوهای آینده ناتو متفاوت است:
- فرسایش تدریجی: اگر شکافها ادامه یابد، وابستگی صنعتی حفظ شود و فشار اقتصادی افزایش پیدا کند، ناتو ممکن است از توان بازدارندگی واقعی فاصله گرفته و نقش خود را در امنیت اروپا محدود کند.
- بازسازی با اصلاحات: اگر اعضا به هماهنگی واقعی برسند، صنایع دفاعی اروپایی تقویت شود و بودجه با توازن اقتصادی مدیریت شود، ناتو میتواند توان بازدارندگی خود را حفظ و حتی مستقلتر عمل کند.
- تشدید تنش و هزینه: ادامه اختلافها و فشارهای اقتصادی میتواند موجب افزایش نارضایتی داخلی و کاهش اعتبار ناتو در سطح جهانی شود.
تحلیلگران در «SIPRI ۲۰۲۵» معتقدند که جنگ اوکراین یک فرصت و یک هشدار همزمان است. فرصت برای اصلاح ساختارها و تقویت توان صنعتی و عملیاتی؛ هشدار برای محدودیت تصمیمگیری و وابستگی به قدرتهای دیگر. به گفته گزارش، اگر ناتو نتواند این دوگانگی را مدیریت کند، تصویر رسانهای «ضامن امنیت اروپا» با واقعیت عملیاتی فاصله خواهد داشت.
جنگ اوکراین آینهای شد که قدرت نظامی، بودجه بالا و وعده امنیت جمعی بدون انسجام داخلی، استقلال صنعتی و توازن اقتصادی، تنها روی کاغذ اعتبار دارند. آینده ناتو به این بستگی دارد که اعضا بین هزینه، توان عملیاتی و هماهنگی واقعی، تعادلی پایدار ایجاد کنند.
جنگ اوکراین؛ آینهای از ضعف و محدودیتهای ناتو
جنگ اوکراین آزمونی برای ناتو بود. اختلافات داخلی، فشار بودجهای، فرسایش توان صنعتی و وابستگی به فناوری خارجی نشان میدهد که این ائتلاف برای مدیریت همزمان امنیت، اقتصاد و صنعت، هنوز به بلوغ کامل نرسیده است. افزایش بودجه و قدرت نظامی اگرچه به ظاهر پیام اقتدار دارد، اما در عمل موجب فشار اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی شده است.
جنگ اوکراین آینهای شد که ضعفها و محدودیتهای ناتو را بهصورت آشکار بازتاب داد: قدرت نظامی گسترده، اما با هزینه سنگین؛ اتحاد رسمی، اما با اختلاف؛ بودجه بالا، اما توان صنعتی و اقتصادی محدود. آینده ناتو و امنیت اروپا نیازمند توازن بین قدرت نظامی، استقلال صنعتی و رفاه اجتماعی است و بدون اصلاحات ساختاری، اتحاد امروز ممکن است فردا تضعیف شود.
انتهای پیام/
نظر شما