به گزارش خبرنگار بینالملل حیات، از زمان آغاز حملات بیسابقه رژیم صهیونیستی به غزه که یکی از سریعترین تلاشهای صورت گرفته در جهت نسلکشی و پاکسازی قومی در تاریخ را نشان میدهد، آژانسهای خبری غربی بارها و بارها ادعاهای غیرمستندی را منتشر کرده اند که تنها بیانکننده روایت یک طرف ماجرا بودهاند. روایتهایی که خشونتهای وحشتناک صهیونیستها را به طور انتخابی پنهان کردهاند و صرفا به بازنمایی خشونت در واکنشهای مقاومت پرداختهاند. روایتهایی که با پنهان کردن نقض قوانین بینالمللی توسط رژیم صهیونیستی، اقدامات ضد حقوقبشری این رژیم را توجیه، و از آن در برابر نظارت افکارعمومی جهانی محافظت میکنند.
روزنامه نگاران غربی با چنین روایتهایی استانداردهای اساسی روزنامهنگاری حرفهای را در پوشش خود از رفتار رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینی ها کنار گذاشته اند. البته برای آنهایی که با گفتمان مسلط بر رسانههای جریان اصلی غرب آشنایی دارند این موضوع به هیچ وجه چیز جدیدی نیست. چراکه رسانههای غربی برای بیش از ۷۵ سال است با بازتاب چنین روایتهای یک طرفهای به اسرائیل کمک میکنند تا اشغالگری و خشونتهای اعمالی خود علیه فلسطینیان را توجیه کند.
به عنوان مثال، ۶ آگوست ۲۰۲۲، بیش از یک سال قبل از آغاز عملیات طوفانالاقصی توسط نیروی مقاومت حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ، نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «شعلهور شدن آتش» به قتل شش کودک فلسطینی نبرد بین نیروهای رژیم صهیونیستی و آوارگان فلسطینی در اردوگاه آوارگان جبلعلی در غزه اشاره کرد.
اما این اشاره به قتل کودکان فلسطینی فاصلهای بسیار با آنچه که بدان «استانداردهای روایت بیطرف» میگویند داشت. به گونهای که نویسنده این گزارش تا بند دوم هیچ اشارهای به این موضوع نمیکند و وقتی هم که نوبت به طرح این موضوع میرسد بلافاصله اضافه میکند که « برخی از کشتهشدگان غیرنظامی در این عملیات در نتیجه پنهان کردن شبهنظامیان و سلاحهایشان در مناطق مسکونی رخ داده است» این همان بهانهای است که نظامیان صهیوینست همواره برای توجیه جنایتهای شان علیه شهروندان غیر نظامی فلسطینی به کار میبرند.
در مدارس روزنامه نگاری، این به عنوان «گزارش بی نفس» یا حتی در بسیاری موارد «گزارش اشتباه» شناخته می شود. در مورد فوق، حدود ۱۰ روز بعد مقامات ارتش رژیم صهیونیستی سرانجام اعتراف کردند که شش کودک به شهادت رسیده در اردوگاه جبلعلی به دست آنها و در شرایطی غیر سهوی شهادت رسیدهاند.
ژورنالیسم استعماری
با بررسی مثال فوق و بسیاری نمونه دیگر در این باره، میتوان مدعی شد که رسانههای غربی در موضوع نزاع بین فلسطینیان و صهیونیستها به طور گستردهای غیرحرفه ای عمل میکنند. چراکه پوشش این درگیری در رسانههای غربی به وضوح توسط ایدئولوژی شکل گرفته است تا بررسی دقیق واقعیت. چنین ارزیابیای یک مشکل عمیق در روزنامهنگاری غربی را آشکار میکند و آن هم چیزی نیست جز؛ ژورنالیسم استعماری.
اتاق گزارش درگیریهای مربوط به رژیم صهیونیستی را میتوان یکی از مستعمرهترین بخشهای اتاقهای خبری جهان دانست. حتی در رسانههایی که از تنوع نژادی برخوردارند -رسانههایی با خبرنگاران غیرغربی- هم گزارش این درگیریها میتواند بسیار برای خبرنگاران مشکلساز باشد.
رسانههای جریان اصلی همواره به گزارشهای خود از درگیریهای خاورمیانه بسیار افتخار میکنند اما حتی با یک بررسی ساده و سطحی نیز میتوان خطاهای فاحشی مثل انچه که در بالا ذکر شد را در این گزارشها یافت. گویی این اشتباهات مداوم سردیبران رسانههای غربی در گزارش مناقشه فلسطین نشان دهنده این است که رسانههای غربی در این مسئله نه به دنبال روایت صرف واقعیت بلکه به دنبال «میانجیگری به نفع طرف اسرائیلی» هستند.
با این اوصاف گزافه نیست اگر بگوییم که سابقه حدود ۷ دهه انعکاس خبری حوادث مربوط به اسرائیل در رسانههای غربی را میتوان در کتابی تحت عنوان «درس روزنامهنگاری استعماری» جمعآوری کرد. کتابی که پر است از روایتهای یکطرفه و مغرضانهای که رسانههای بزرگ کشورهای استعمارگر برای تطهیر جنایتهای شهرکنشینان مورد علاقهشان علیه مردم مظلوم فلسطین به نگارش درآورندهاند.
فاتحان و روایت تاریخ
روزنامهنگاری غربی در هسته مرکزیاش، روایت فاتحان است. به این معنی که هرگز سعی نمیکند داستانهای غالب را مورد شالودهشکنی قرار داده داده و آنها را در نظم درستی که بازتاب دهنده حقایق باشد قرار دهد. حقایقی که اغلب علیه قدرت و تجاوزات و خشونتهای مداوم «پیروزمندان» است.
در روزنامه نگاری استعمارگر، زبان سلاحی است که برای محو انسانیت استعمارشدگان به کار می رود. فرانتس فانون در کتاب «The Wretched of the Earth» ، که در آن اثرات غیرانسانی استعمار را تجزیه و تحلیل میکند، از رنج بیپایان مردم الجزایر (در دوران استعمار فرانسه) نوشته که در گزارشهای رسانههای آن زمان با عناوینی همچون «توده های هیستریک» به تصویر کشیده شده است. این کتاب در سال ۱۹۶۱ نوشته شده است، اما استنباطهای آن کاملاً در مورد پوشش رسانه های غربی از رنج امروز فلسطینیان نیز صدق می کند.
این استفاده غیرانسانی از زبان تاکنون در شمارش مرگ و میرها بیشتر مشهود بوده است. در اوایل نوامبر سال گذشته میلادی، روزنامه تایمز لندن نوشت: «یک ماه از کشته شدن ۱۴۰۰ شهروند اسرائیلی و ربوده شدن ۲۴۰ نفر از آنان در عملیات هفتم اکتر توسط حماس گذشته و اسرائیلیها به این خاطر جنگی را اغاز کردهاند تا بتوانند گروگانهای خود را از دست حماس آزاد کنند.» این در حالی بود که تاآن زمان بیش از ۱۰ هزارغیرنظامی فلسطینی جان خود را در حملات صهیونیستها به مناطق مسکونی از دست داده بودند. در اخبار غربی، اسرائیلیها با صدایی رسا جان خود را از دست میدهند؛ اما که فلسطینیها تنها منفعلانه میمیرند و مرگ آنها حتی ارزش مورد اشاره قرار گرفتن را هم ندارد.
بر اساس ایدئولوژی حاکم بر دستگاه تبلیغاتی غرب، اسرائیل حق دارد غزه، کرانه باختری، قدس شرقی، ایران، لبنان، یمن و هر کشور دیگری در منطقه را برای حفظ امنیت خود نابود کند. در این میان تقریبا مهم نیست که قربانیان تلاشهای اسرائیل برای امنیت خویش کارکنان سازمان ملل، پزشکان بدون مرز، روزنامه نگاران، رانندگان آمبولانس و یا حتی نوزادان باشند؛ آنها حق دارند هرچیزی که سر راهشان قرار میگیرد را به طور کلی نابود کنند.
در این تبلیغات لطیف جنگ، روزنامه نگاران غربی داستان واقعی را که ما در خاورمیانه با آن روبرو هستیم پنهان می کنند. داستان نیروی اشغالگری که با حمایت قدرتمندترین دولتهای غربی، سرزمین تاریخی ملتی بزرگ را اشغال نموده و به وسیله ارتشی تا بن دندان مسلح، با مردمی بی تابعیت و بیسلاح میجنگد. هرگز این سؤال را به طور جدی مطرح نمیکنند که آیا اسرائیل حق دارد که برای تامین امنیت در مدتی کوتاه دهها هزار زن و کودک بیگناه را به کام مرگ بفرستد؟ آنها هرگز از فاتحان نمیپرسند که به چه قیمتی فاتح شدند.
نظر شما