کد خبر 224463
۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸

خواهر شهید حسین فهمیده در گفتگو با «حیات»:

مادر به پدر گفت تو دیگر حسین را نمی بینی

مادر به پدر گفت تو دیگر حسین را نمی بینی

مرضیه فهمیده گفت: مادر رو به پدرم گفت که تو دیگر حسین را نمی بینی و آن کسی که این کار را کرده است حسین من است؛ چون هیچ کسی دل و جرات حسین من را ندارد. مادرم خیلی خوب حسین را می شناخت.

مرضیه فهمیده خواهر شهید حسین فهمیده در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات؛ درباره آن نوجوان 13 ساله که امام خمینی (ره) از او به عنوان رهبر ملت یاد کردند، گفت: من با حسین 3 سال اختلاف سنی داشتم؛ در آن زمان من کلاس پنجم ابتدایی بودم و حسین سوم راهنمایی بود. در واقع ما 7 فرزند بودیم که دو برادرم شهید شدند.

وی با بیان اینکه محمد حسین روی حجاب ما خیلی حساس بود، تشریح کرد: من چند سالی از محمدحسین کوچکتر بودم، در زمان شاه کلاس اول بودم و باید به مدرسه می رفتم؛ محمدحسین روی حجاب ما خیلی حساس بود. با وجود اینکه در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بودیم و از زمان کودکی چادر سر می کردم زمان مدرسه رفتن از پوشیدن چادر منع می شدیم اما محمد حسین بارها با ما به مدرسه آمد تا از ممانعت آنان جلوگیری کند تا بالاخره موفق شد.

خواهر شهید فهمیده با بیان اینکه محمدحسین از کودکی در مسائل سیاسی کشور شرکت می کرد، اظهار کرد: وی با وجود سن کمی که داشت، در مبارزه با ظلم پیشتاز بود. درست در زمانی که تازه مدرسه ها شروع شده بود و اوایل مهرماه، جنگ تازه شروع شده بود و امام خمینی (ره) اعلام کرد هر کسی هرچه دارد و می تواند از مرزها دفاع کند، به سمت خرمشهر بیایید. حسین روی حرفهای امام خمینی (ره) خیلی حساسیت داشت و برای مادر نیز حرف امام حسن ختام بود. حسین گفت من هر طور باشد می روم آنجا بود که محمد حسین تصمیم گرفت به جبهه برود.

وی تشریح کرد: از زمانی که امام خمینی (ره) اعلام کرد همه به سمت جبهه ها بروند؛ محمد حسین در خانه اصلا آرام و قرار نداشت. همیشه می گفت امام گفته باید به سمت جبهه برویم و مادر در جواب گفت درست است امام گفته باید بروید اما افرادی مانند پدر باید بروند تو که کاری از دستت بر نمی آید و تکلیفی بر عهده تو نیست.

خواهر شهید فهمیده بیان کرد: درست است اما امام گفته هر کسی که می تواند کاری انجام دهد برود، شاید کاری از من بربیاید. من باید بروم. ما حرف او را جدی نگرفتیم تا اینکه یک روز بعد اینکه من و خواهرم را تا مدرسه راهی کرد، خودش به مدرسه نرفته بود و به اطرافیان گفته بود به پدر و مادر بگویید من به جبهه رفته ام؛ من را حلال کنند در نتیجه شناسنامه خود را دستکاری کرده بود تا او را به جبهه ببرند.

وی بیان کرد: زمانی که محمدحسین به جبهه رفت؛ منتظر بودیم که او رابرگردانند اما او خود را به خرمشهر رسانده بود. از روزی که محمدحسین به جبهه رفت یک ماه از رفتنش می گذشت تا اینکه در تاریخ 8 آبان ماه خبر شهادتش را برای ما آوردند.

خواهر شهید فهمیده اضافه کرد: خبر شهادت محمد حسین را رادیو اعلام کرد و گفت که پسر بچه 13 ساله ای خود را زیر تانک دشمن انداخته تا آن را منهدم کند؛ خودش نیز شربت شهادت نوشیده است. در آن لحظه بلافاصله بعد از شنیدن این خبر مادر گفت این حسین من است. پدر از صحبت مادر ناراحت شد و به او گفت من فردا حسین را پیدا می کنم و او  را می آورم تا هر کسی طوری می شود تو نگویی این حسین من است. اما مادر در جواب ایشان گفت تو دیگر حسین را نمی بینی و آن کسی که این کار را کرده است حسین من است؛ چون هیچ کسی دل و جرات حسین من را ندارد. مادرم خیلی خوب حسین را می شناخت.

وی بیان کرد: بعد از چند روز که دنبال حسین گشتیم؛ یک فردی از خرمشهر جلوی در خانه آمد و خبر شهادت حسین را به ما داد. بعد از چند روز که از مراسم حسین گذشت امام خمینی این پیام را صادر کردند که: «رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»

خواهر شهید فهمیده گفت: این کشور در حال حاضر دست شما جوانان و روایتگر هاست؛ دانش آموزان باید بدانند که هر کدام از شهدا یک جان بودند؛ آنان نیز آرزو داشتند. همه گذاشتند و رفتند تا ما در امنیت باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha