کد خبر 211906
۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۰

مسئول وقت امور تشخیص و تفکیک اسرای جنگی در گفتگو با «حیات»:

ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم/ ما برای اسرا دریچه نور خدا را باز می کردیم

ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم/ ما برای اسرا دریچه نور خدا را باز می کردیم

عسگر روح نواز گفت: ما ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم. تبلیغات سوء علیه ما زیاد شد تا جایی که یک فیلم ایتالیایی درست کردند و گفتند ایران با اسرا اینگونه برخورد می کند. از طرفی در جبهه دائما تبلیغات علیه ما بود که ایرانیان شما را تکه تکه می کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در دوران جنگ تحمیلی و در شرایطی که اسرای ایرانی در اردوگاه های مزدوران بعثی در بدترین شرایط ممکن دوران اسارت خود را سپری می کردند اما در ایران شرایط با توجه به نگاه مقامات ارشد کشور برای اسرای عراقی متفاوت بود. شرایط برای آنان به نحوی فراهم شده بود که امید در دل آنها نمیرد. با وجود تمام این مباحث اما صلیب سرخ در گزارش های خود کارشکنی هایی می کرد تا وجهه ایران در مجامع بین المللی در حوزه اسرا خدشه دار شود. در همین خصوص عسگر روح نواز مسئول وقت امور تشخیص و تفکیک اسرا در گفتگویی که با حیات داشت به تشریح رویدادهای آن بازه زمانی پرداخت که مشروح این گفتگو در زیر می آید:

حیات: در ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.

روح نواز: عسگر روح نواز مسئول وقت امور تشخیص و تفکیک اسرا، مسئول کمیته بهداشت و درمان، مسئول کمیته فرهنگی در کمیسیون اسرا و مفقودین جنگی هستم.

حیات: بفرمایید که مسئول امور تشخیص و تفکیک اسرا دقیقا چه اقداماتی را انجام می داد؟

 روح نواز: به دلیل کثرت تعداد اسرا، آنها را در باشگاه ورزشی و آسایشگاهی که مربوط به سربازان بود جا داده بودیم. در این میان من خیلی چیزها از آنان درباره حزب بعث، اهداف حزب بعث، نحوه زندگی مردم عراق و اینکه چه قومیت‌هایی آنجا هستند، آموختم که در طول مدت اسیرداری صحت گفته های آنان مشخص شد.

بعد از کثرت اسرا، دژبان توانایی نگهداری آنان را نداشت و به نیروی هوایی و دریایی و ... منتقل شدند. در نتیجه باید به سیستم قضایی، بهداشتی و زیستی آنان می پرداختند.

باید این نکته را متذکر شد که حزب بعث در اردوگاه ها طبق سیستم تشکیلاتی خودش قوانین را پیاده می کرد تا جایی که اگر در اردوگاه فرمانده ما اسیری را صدا می کرد، تا آن اسیر از لیدر بعثی اجازه نمی گرفت، نمی‌توانست بیاید و کاملا اردوگاه ها در اختیار و نفوذ نیروهای بعثی بود. حتی آنان زمانی که در بیمارستانها برای درمان برده می‌شدند، در نتیجه تعامل با یکدیگر، با یکدیگر تبادل اطلاعات می کردند و همه اردوگاه ها تحت تاثیر هم قرار می گرفتند. قبل از تشکیل کمیسیون سال 62 دو اردوگاه پرندک و سمنان تحویل ما بود که کار سازمانی مان را انجام میدادیم و به اردوگاه سرکشی می کردم.

از آن زمان مقداری آگاهی به نحوه رفتار، تشکیلات حزب بعث، خصوصیات استانی و قومی قبیله ای عراقی ها پیدا کردیم. تمامی برخوردهای ما روی فرمایشات حضرت امام متمرکز بود. راهنمایی ایشان این بود که از افرادی که در خدمت صدام و صدامیان هستند انسان هایی ساخته شوند که در خدمت اسلام باشند. در آن زمان حضرت امام (ره) آینده نگری عمیقی داشتند و ما برابر همان فرمایشات با اسرای عراقی برخورد می کردیم. حتی خیلی از فرماندهان اردوگاه ها را به دلیل برخورد نامناسب با اسرا برکنار می کردیم.

ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم/ ما برای اسرا دریچه نور خدا را باز می کردیم

حیات: چگونه توانستید کارهای تشکیلاتی رژیم بعث را در اردوگاه ها خنثی کنید؟

روح نواز: البته باید توجه کنید که به این صورت نبود که سراسر لطف و مهربانی با این افراد برخورد می شد چرا که یکسری از آنان سوءاستفاده می کردند. هیچ کشوری را نمی بینید که بدون پلیس باشد. باید با اسرا با روش های مختلف تربیتی برخورد می شد. با این ارشدها به دنبال این بودیم که این افراد شخصیت‌هایی که از خودشان ساخته‌اند نابود شود. در نتیجه نگذاشتیم آنان ارشدیت کنند و مثلا جاروکش می شدند. در حزب بعث افراد در اولین ثبت نام موید هستند، در مرتبه بعدی نصیر، نصیرمتقدم و بعد عضو می شود و در اردوگاه نیز همین برنامه را پیاده کرده بودند که کار ما شناسایی سرشاخه ها و جداسازی آنان است.

در نتیجه اردوگاه های ما آزاد شد و برنامه ریزی کمیسیون این شد که تفکیکی بین ارشد و معاون ارشد و مسئول تبلیغات ایجاد شده و مسئولیتها را به خودشان واگذار کنیم در نتیجه دردسر فرماندهان کمتر شد.

حیات: در مقابل کارشکنی عراق مبنی بر اینکه تعدادی از اسرای ما را ثبت نام نکرده بودند، ما چه کردیم؟

همانطور که می دانید، صلیب سرخ یکسری از اسرای ما را ثبت نام نکرده بود، ما برای اینکه بتوانیم اسرای خودمان را برگردانیم باید مقابله به مثل می کردیم. برای همین اسرای ثبت نام نشده بعثی را در اردوگاهی که در کاشان درست کرده بودیم نگه داشته و اردوگاهی نیز در ابراهیم آباد اراک درست کردیم.

حیات: در کمیته بهداشت و درمان چه کارهایی انجام می شد؟

روح نواز: من مسئولیت کمیته بهداشت و درمان را پذیرفتم. کمپی را در حشمتیه تدارک دیده و تمام مریض های صعب العلاج در کل استانها را آنجا نگهداری می کردیم. از این کمپ دندانپزشک، اپتومتریست، دندانساز و حتی اتاقهای عمل سیار و ... بار میزدم، به شهرستانها رفته و پرسنل اردوگاه ها را نیز مداوا می کردیم. بیماران صعب العلاج را در کمپ 2 حشمتیه نگهداری می کردیم.

حیات: چرا باید به اسرای عراقی اینقدر رسیدگی می شد در حالی که اسرای ما از حقوق اولیه نیز برخوردار نبودند؟

روح نواز: حضرت امام به این مسائل سفارش کرده بودند و مقام معظم رهبری موضوعات را تعقیب می کردند؛ اما دلیل منطقی این است که اسیر از همه جا دور است و باید دریچه امیدی روی او باز باشد. اگر این دریچه بسته باشد دردسرهای اسیردار بالا رفته و برای ما مشکل ایجاد می کرد. گاهی می دیدی که یک اسیر حدود 80 درصد اردوگاه های مجاز را چرخیده بود که در یک جا نباشد و کسل نشود.

ضمن اینکه ما تحت فشارهای تبلیغاتی دنیا قرار داشتیم. در گزارشات صلیب سرخ می‌دیدم که آنان در بازدید از اردوگاه ها ما و عراق نحوه نگهداری ما را با بعثی ها یکسان نشان می دادند. در حقیقت ایران تحت فشار سازمان های بین المللی و کشورهای عربی بود و این موضوع در روابط سیاسی و چهره اسلامی ما تاثیر منفی می گذاشت. ما وظیفه شرعی خود را انجام می دادیم و در نهایت اینکه تاثیرات این نحوه نگهداری از اسرا را در آنان می دیدیم.

ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم/ ما برای اسرا دریچه نور خدا را باز می کردیم

حیات: نمونه ای از کارشکنی های صلیب سرخ برایمان بگویید.

روح نواز: چهار نفر از اسرای تواب را در گرگان به جرم اینکه عکس حضرت امام را در جیب داشتند تکه تکه کرده بودند. صلیب سرخ در این میان تحریک کننده اصلی بود و رئیس صلیب سرخ جهانی اعلام کرد ایران در اردوگاه ها کشتار راه انداخته است.  این افراد به نحو شدیدی کشته شدند. صلیب سرخ به آنان گفته بود با آنان برخورد تند داشته باشید. در نتیجه سه نفر را شهید کرده بودند و یک نفر دیگر زنده جان سالم به در برد.

ما ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم. تبلیغات سوء علیه ما زیاد شد تا جایی که یک فیلم ایتالیایی درست کردند و گفتند ایران با اسرا اینگونه برخورد می کند. از طرفی در جبهه دائما تبلیغات علیه ما بود که ایرانیان شما را تکه تکه می کنند. عقب جبهه نیز لُجنه اعدام بود. یعنی کسی که برمی‌گشت را اعدام می کردند یا حداقل حکمش اعدام بود؛ در واقع امید اسارت در آنها کشته می شد.

حیات: در کمیته فرهنگی چه کارهایی انجام می شد و چه تفکری پشت آن بود؟

روح نواز: در قسمت فرهنگی برای حفظ امید در اسرا، این دریچه را باز می کردیم. اوایل که گفتم بعثی ها نمی‌گذاشتند اسرا با ما ارتباط برقرار کنند؛ اما بعد با در اختیار گذاشتن کتاب، ویدئو، فیلم و در نهایت با تشکیل کمیته کار تعدادی از افراد را که تجربه کاری داشتند، به کار مشغول شدند؛ حتی تعدادی از آب نماها در بهشت زهرا کار اسرا است. ما به آنها فرش‌بافی، نقاشی و آهنگری یاد می دادیم. در واقع آنها را سرگرم کردیم و نذاشتیم بیشتر غصه بخورند. این اسرا فقط خدا را داشتند. ما دریچه نور خدا را باز کردیم تا نور بیشتری به آنان بخورد.

ضربه های زیادی از صلیب سرخ دیدیم/ ما برای اسرا دریچه نور خدا را باز می کردیم

حیات: زمانی که اسرای عراقی می خواستند به کشورشان بازگردند، چه شرایطی داشتند؟

روح نواز: در اردوگاه کهریزک تیسمار مظلومی مسئول اردوگاه بود و زمانی که اسرا به کشورشان بازمی‌گشتند، هر کدام از سمتی گریه می کردند. اسرا از یک طرف و ایشان نیز از یک طرف، اردوگاه پرندک نیز وضعیت همین بود.

بچه های خودمان با اینکه از بازگشت به کشور خوشحال بودند؛ اما ته چشمانشان غم بود. واقعا در آنجا سختی کشیده بودند.

حیات: چه ایده ای برای پیوست پناهنده های عراقی به سپاه بدر وجود داشت؟

روح نواز: حضرت آقا فرموده بودند که ارگانهای آزادی بخش درست کنید و این مسئولیت با ما بود. در همین راستا جلسه ای با مرحوم نظران و آقای حکیم برگزار شد.  این گروه احرار برای پیوستن به جبهه باید طوری برنامه ریزی می شدند که 10درصد فراری بیشتر نداشته باشند؛ بنابراین 10 هزار نفر با نظارت صلیب سرخ در اختیار سپاه بدر قرار گرفتند. این درخواست به خواسته محسن رضایی از حضرت آقا بود. سردار نقدی مسئول آنان بود و بعد به مجلس اعلی عراق واگذار شد. ذکر این نکته ضروری است که تمام پزشکان، نمایندگان کمیته فرهنگی و اکثر مبلغان اردوگاه از پناهنده های عراقی بودند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha