پیشینه نوسازی و بهسازی بافتهای شهری در ایران به سال 1300 هجری شمسی میرسد. فرسودگی بافتهای شهری مختص یک یا چند کشور نبوده و در طول سالها و در مقاطع مختلف زمانی، مدیریت مقابله با فرسودگی بافتهای شهری، نسبت به شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اقلیمی و.. در هر دوران رنگ و رخ خاص و متفاوتی به خود گرفته و با رویکردها و اقدامات متفاوت در این عرصه همراه بوده است.
از سیاستهای اعمال شده شهری «بولدوز»، از دهه ابتدایی سال 1300 هجری شمسی، تا رویکردهای شهری مشارکتی در ایام جاری، همگی در راستای رسیدن به راهکاری برای جلوگیری و کاهش فرسایش در شهرها و نیز ترمیم و بازسازی این فرسودگی صورت گرفته است. در طول سالیان متعدد شاهدیم که مکانیسمهای مواجه با بافتهای شهری، زمینهساز نوع و وسعت گستردگی این فرسایش در بافتهای شهری، در نقاط مختلف جهان شده است.
در کلان شهرهای کشورمان نیز گستردگی فرسایش بافتها، به همراه ناکار آمدی مواجه با این بافتها، تبدیل به یک دغدغه اساسی برای برنامهریزان و مدیران شهری در دورههای مختلف شده و گمان میرود که ساختار شهرهای ایران، در رویاروی با حوادثی چون زمینلرزه و... توان و یارای مقابله با این بحرانها را نداشته و تبعات عدیده اقتصادی را متوجه شهروندان و مسئولین کند. اینجاست که با توجه به روند رو به رشد توسعه شهرنشینی و به دنبال آن افزایش میزان ساخت و ساز در مناطقی که در بافت فرسوده قرار دارند، لزوم نیاز به اجرای اصولی و مدیریت تخریب در ساختمانها بیش از پیش اهمیت پیدا کرده و احساس می شود.
بر این اساس طبق بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداریها، رفع خطر از ابنیه و مستحدثات مشرف به معابر عمومی که به لحاظ فرسودگی و نداشتن استحکام و احتمال سقوط یا ریزش آوار موجب بروز خطرات جانی یا مالی برای شهروندان میشود از وظایف ذاتی شهرداریها میباشد. از آنجا که بافتهای قدیم، بیشتر در بخش مرکزی شهرها واقع شده و عمدتا بازار را در خود جای داده اند، در مجموعه شهری امتیاز و موقعیت مکانی بسیار بالا و نیز امتیازهای اقتصادی بسیاری دارند.
مهمترین ضرورت توجه به سیمای کالبدی بافتهای تاریخی، توجه به فرسودگی روزافزون آنهاست که میتواند منبع درآمدی خوبی در زمینه گردشگری بوده و سطح بالایی از ورود «ارز» به کشور را تامین کند. اینجاست که میبینیم ضرورت ایمنسازی و نوسازی بافتهای فرسوده، صرفا انحصاری بعد اجتماعی و شهری نبوده و در سطحی کلان میتواند رنگ و رخ اقتصادی به خود گیرد که این مبحث نیازمند توجه و بررسی کارشناسانه از سوی مسئولین است.
غفلت مسئولین و بیتوجهی آنها به ساماندهی محیط و شرایط زندگی امروزی، محیطهای تاریخی و باارزش را به فضاهای بیروح و بیثمر تبدیل کرده و امکان درآمد زایی آن برا ی کشور را از بین برده است.
ضرورتهای اقتصادی محلی در بهسازی بافتهای قدیمی تاریخی، بیشتر ناشی از تخلیه تدریجی محل از ساکنان فعال و مهاجرت اقشار پردرآمد و اصیل مناطق قدیمی و جایگزینی آنها با مهاجرین فقیر از نظر اقتصادی و فرهنگی است که آسیبهای اقتصادی بسیاری را در گذر زمان متوجه کشور کرده است.
در پایان به منظور درآمدزایی و واگذاری بافتهای قدیمی و تاریخی به فعالان فرهنگی و اقتصادی، ضرورت دارد که مرمت، به سازی و بازسازی این بافتها در کنار سایر بافتهای فرسوده شهری مورد توجه و اولویت قرار گرفته و بودجه لازم برای این مهم اختصاص پیدا کند تا بتوان شاهد در آمد زایی از این منابع مهم برای کشور بود.
نظر شما