کد خبر 208408
۱۸ تیر ۱۴۰۲ - ۰۳:۳۰

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمود موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمود موسوی»

شهید سید محمود موسوی در 13 شهریور ماه سال 1390 بر اثر درگیری با گروه تروریستی پژاک در منطقه سردشت به فیض شهادت نائل آمد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ پرداختن به زندگی شهدا و اسطوره‌های سرزمینمان و حتی جهان یکی از مواردی است که توجه افراد زیادی را جلب می‌کند، شهدا در میان همگان جایگاه ویژه ای دارند و می‌شود از منش، رفتار و زندگی این بزرگواران درس‌ها آموخت و الگو ها گرفت، در قرآن نیز به جایگاه خاص و ویژه شهدا اشاره شده است و آیات زیادی وصف شهیدان نازل شده است. 

در آیات 169 تا 171 سوره آل عمران آمده است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ* یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند. بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند.»

وقتی در کتاب آسمانیمان جایگاه ویژه شهدا را می‌بینیم خوب است که به زندگی آن ها نیز توجه کنیم که شهدا چگونه بودند که به این مقام عالی رسیدند؟ یکی از شهیدانی که امروز به روایت تصویری و  زندگی‌اش پرداخته‌ایم شهید «سید محمود موسوی» است.

شهید «سید محمود موسوی» در سال 1360 در شهرستان بابل دیده به جهان گشود. پدرش سیدابوطالب نام دارد. در کودکی زیر سایه پدر و مادرش بزرگ شد و تحصیل کرد. وی عضو یگان صابرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در سال 1384 ازدواج کرد؛ از این شهید یک دختر به یادگار مانده است.

به گفته همسر شهید موسوی؛ او همواره به دنبال به دست آوردن دل همه بود، اگر در یک شوخی متوجه می‌شد طرف مقابل دلگیر شده یا سوء تفاهمی پیش آمده تمام تلاش خود را به خرج میداد تا به یک روشی ناراحتی را از دل طرف مقابل درآورد.
این شهید عزیز در یکی از روزها دیر وقت  از محل کارشان مراجعه کردند اما کودکان محل از ایشان خواستند با او  بازی کنند و ایشان هم علیرغم بی خوابی و خستگی شدید تا پاسی از شب با بچه ها وقت گذاشت و با آن‌ها بازی کرد.

وی همیشه عامل واقعی به یتیم نوازی بود و برای خانواده دوستش شهید صیادی که سال 1385 یا 1386 شهید شدند کاملا وقت می‌گذاشت و برای فرزندان شهید کمتر از دخترش صدیقه سادات وقت نگذاشت و حتی وصیت کرد تا بعد شهادت موتورشهید صیادی که سید از خانم شهید صیادی خریداری کرده بود به ایشان هدیه بدهند. سید علیرغم علاقه فراوانش به صدیقه سادات  هیچ وقت از محبتش به دیگر کودکان کم نگذاشت.

شب بیست و یکم ماه رمضان و صبح ۲۲ ماه رمضان که ۷ صبح سید محمود عازم مأموریت شد. من خیلی استرس داشتم، حتی دوبار با این‌که خداحافظی کرد و از پله‌ها پایین رفت، دوباره برگشت. وقتی می‌دید من چقدر نگرانم، مدام دلداری‌ام می‌داد و می‌گفت: «عید فطر برمی‌گردم.» ولی خودش هم می‌دانست که فقط من را دلداری می‌دهد و برگشتی وجود ندارد.

آخرین تماسش دقیقاً ۷ - ۸ ساعت قبل از شهادتش بود. خیلی کم می‌شد که تماس بگیرد. چون موقعیت تماس گرفتن خیلی نداشت. در این مأموریت بعد از چند روز بی خبری دقیقاً شب شهادتش با همۀ خانواده‌اش تماس گرفت و صحبت کرد. التماس دعا برای پیروزی مأموریتشان داشت. با من هم تماس گرفت، من خیلی نگران بودم، به من گفت: «نگران نباش، من دو سه روز دیگه برمی‌گردم.» گفتم: «دخترت شعر یاد گرفته، یاد گرفته بگه بابا، گوشی بدم تا با هم صحبت کنید؟» اول گفت: «بده»، بعد گفت: «نه، نمی‌خواد، گوشی را نده»، گفتم: «چرا؟» گفت: «از شما چه پنهان نمی‌خوام در تصمیمم سست بشم، فقط حلالم کنید. دعام کنید .»

دقیقاً ساعت ۴ و 30 دقیقه صبح ۱۳ شهریور سال 1390 به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد، شاید که ما از دیدار ایشان محرومیم، ولی او شاهد سختی‌ها و فراز و  نشیب زندگی من و دخترم هست و من فقط دل خوش به شاهد بودن او هستم.

حجت الاسلام حاج حسین تقی پور امام جمعه گتاب شهرستان بابل درباره این شهید گرانقدر می‌گوید: شهید سید محمود موسوی یکی از افرادی بود که یک‌بار در مبارزه با گروه تروریستی ریگی به چند قدمی ریگی رسیده بود اما متاسفانه بدلایلی ریگی خبردار شد و از صحنه گریخت.
حجت الاسلام حاج حسین تقی پور همچنین با یادآوری زلزله بم و دیدار سرزده مقام معظم رهبری از بم درباره شهید موسوی گفت:  پاسدار شهید سیدمحمود موسوی یکی از معدود نفراتی بود که در آن ماشین ،مقام معظم رهبری را همراهی می کرد.

گفتنی است کتاب «از تبار آسمان» که به همت محمدحسین علیجان زاده روشن گردآوری و تدوین شده است، از زبان خانواده، دوستان و همرزمان، خاطراتی از در دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، فعالیت در مسجد، بسیج و سپاه پاسداران و برخورد با خانواده و اقوام و آشنایان شهید سیدمحمود موسوی را بیان می کند.

فرازی از وصیتنامه شهیدسیدمحمود موسوی

 به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام بر حضرت محمّد رسول خدا، سلام بر امیرالمؤمنین علی (ع) ،سلام بر فاطمه زهرا(س) ، سلام بر ائمه معصومین، سلام بر امام حسن مجتبی(ع) غریب مدینه، سلام بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین، سلام بر قبرستان بقیع، سلام بر کاظمین، سلام بر مشهد مقدّس، سلام بر سامراء مقدّس، سلام بر فاطمه معصومه و بر علمای قم، سلام بر شاه چراغ، سلام بر بهشت زهرا، سلام بر بهشت رضا، سلام بر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون.
این وصیّت نامه را در حالی می نویسم که عازم مأموریت دشواری هستیم، امیدوارم انشاءالله با پیروزی عزیزان روح الله و سیدعلی به انجام برسد.

یا رب! در نگاه دوستانم می نگرم در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده، با یکدیگر وداع می کنند، چون هیچ کس نمی داند چه کسی می ماند و چه کسی به دیدار معشوق می شتابد.
خدایا! نـمی دانم وقتی که مرگ به سراغم می آید، من در چه حالی هستم، اما خدایا! دوست دارم در آن حال، لبهایم به ذکر یا زهرا(س) مشغول باشد و دلم از نور محبّت علی و فرزندان علی(علیهم صلوات الله) لبریز باشد.
خدایا! در دلم تقاضایی است که نمی توانم آن را بر زبان آورم و آن تمنّای شهادت است. خدایا آیا من لایق شهادت هستم؟
خدایا! شرم دارم از اینکه بگویم شهادت را نصیب شخصی مثل من گردانی، زیرا شهدا، همه چیزشان خدا بود و من هنوز به آنجا نرسیدم.
خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا در خواستم به عرش نرسد. پس خودت به من فرصت توبه عطا فرما.
خدایا!دستانم خالی است.
خدایا پس از سنگینی سی سال عمر به هدر رفته، اکنون احساس می کنم سبک شده ام.
خدایا! نمی دانم حکمتت چه بود که مرا از شمال به تهران کشاندی و همسری مهربان و فرزندی سالم به من عطا کردی. حال من چگونه شکرت را بجا آورم؟
خدایا! از تو می خواهم همسر و فرزندم و تمامی خانواده ام را عاقبت به خیر نمایی.

گفتنی است آرامگاه  این شهیدگرانقدر در گلزار شهدای امیرکلا قرار دارد.

سلامی بدهیم به روح پرفتوح شهدا با قرائت زیارت نامه شهدا:

اَلسَّلامُ عَلی رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی نَبِی اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرین اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ الاْیمانِ وَ التَّوْحیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَکُمْ لِدینِهِ وَ اصْطَفاکُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِکُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّکُم قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَکُمْ فی مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِکْرامِهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولَّئِکَ رَفیقاً اَشْهَدُ اَنَّکُمْ حِزْبُ اللّهِ وَاَنَّ مَنْ حارَبَکُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ الْفائِزینَ الَّذینَ هُمْ اَحْیآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَعَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِکَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعینَ اَتَیْتُکُمْ یا اَهْلَ التَّوْحیدِ زائِراً وَبِحَقِّکُمْ عارِفاً وِبِزِیارَتِکُمْ اِلَی اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَریفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِی الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ وَ عَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْنی بِزِیارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْنی عَلی قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّنی عَلی ما تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَیْهِ وَ اجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَهُم فی مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِکَ اَشْهَدُ اَنَّکُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِکُمْ لاحِقُونَ

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
 

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»
روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»
روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

روایت تصویری زندگی شهید«سیدمحمد موسوی»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha