به گزارش خبرنگار سیاسی حیات؛ محسن رفیق دوست تنها وزیر سپاه در پایگاه خبری حیات حضور یافت و با ذکر خاطراتی از دوران جنگ تحمیلی به تشریح چگونگی شروع جنگ، غائله غرب کشور، تامین موشک از لیبی و چگونگی جلب رضایت امام برای ساخت موشک پرداخت.
مشروح مصاحبه حیات با محسن رفیق دوست در ۴ بخش تدوین شده است که بخش دوم آن به شرح ذیل است:
حیات: قبل از جنگ شاهد تحرکاتی در مناطق غربی و شمال غرب کشور توسط منافقان و تجزیه طلبان بودیم، چه اقداماتی در آن روزها برای مواجهه با این تحرکات انجام دادید؟
محسن رفیق دوست: انقلاب در ۲۲ بهمن ماه پیروز شد و در تاریخ ۲۴ بهمن پادگان مهاباد و چند روز بعد شهربانی مسجد سلیمان سقوط کرد. ما که به تازگی در سپاه حاضر شده بودیم دست به کار شدیم و به کردستان و خوزستان نیرو فرستادیم. دور تا دور ایران شاهد تحرکات و شلوغی هایی بود که به لطف خدا، مردم، سپاه تازه تاسیس و ارتش، اجازه بروز مشکل را ندادند.
حیات: چه زمانی متوجه جنگ شدید؟ در روز حمله صدام به ایران کجا بودید؟
محسن رفیق دوست: در روزهای اول تشکیل سپاه، بنده مسئول تدارکات بودم، تلاش میکردم تا امکانات و مهمات جمعآوری کنم. البته در سال ۶۱ ارتقا رتبه گرفته و وزیر سپاه شدم. ۳۱ شهریور سال ۵۹ که صدام به ایران حمله کرد من داخل آخرین هواپیمایی بودم که ایران را به مقصد دمشق ترک کرد.
به محض اینکه رسیدم یکی از دوستانم در دمشق به من گفت عراق به ایران حمله کرده و فرودگاهها بسته شده اند، به ناچار چند روزی آنجا ماندم که در نهایت با هواپیمای ترابری ۳۳۰ که از ایران فرستاده بودند به کشور برگشتم چون سِمتم در سپاه بالا بود بلافاصله به جبهه رفته و به جنگ ملحق شدم.
جنگ ما با جنگهای دنیا تفاوت زیادی داشت، صدام فکر میکرد در بحبوحه انقلاب و شرایط نابه سامان کشور و اتحادی که با کشورهای غربی داشت، میتواند ما را شکست دهد ولی ملتی که انقلاب کرده بودند مقابل دشمن بیرونی ایستادند و به تعبیری پس از ۳۴ روز بود که عراق توانست به پشت دروازههای خرمشهر برسد.
وجود مقام معظم رهبری در جبهه به جنگ انسجام داد
ما برای جنگ ساخته نشده بودیم و مانده بودیم که از انقلاب و دستاوردهای انقلاب دفاع کنیم لذا فکر نمیکردیم که سپاه بتواند تا این حد جنگ را یاری کند. وجود مقام معظم رهبری در جبهه به انسجام بین سپاهی های سایر استانها کمک شایانی کرد. در زمان جنگ بود که نقش ما تعیین کننده و جدی شد که با تشکیل گردانها، تیپها و لشکرها تا پایان جنگ این استقامت را ادامه دادیم.
حیات: چرا جنگ ۸ سال ادامه پیدا کرد؟ آیا فتح خرمشهر را در آن روزها ممکن میدانستید؟
محسن رفیق دوست: زمانیکه با همان شیوه مردمی، خرمشهر آزاد شد دو دستگی بین سیاسیون و نظامیها ایجاد شد. عدهای معتقد بودند که جنگ باید خاتمه یابد و برخی اصرار داشتند که جنگ باید ادامه داشته باشد که من نیز جزو دسته دوم بودم.
از لحاظ نظامی تمامی ارتفاعات کشور در دست عراق بود و بسیاری از نقاط آزاد نشده بودند. از سوی دیگر از روز اول جنگ تا روز آزادسازی خرمشهر که حدودا ۲ سال بود، طرفین جنگ شناخت خوبی از یکدیگر پیدا کرده و نقاط ضعف و قوت همدیگر را می شناختند. اگر به صدام مهلت میدادیم مجددا پس از ۶ ماه به ایران حمله میکرد و این بار امکان رسیدن به تهران را داشت.
در جلساتی که با امام (ره) داشتیم، نظریهای ما را قبول کردند و نتیجه این شد که جنگ را به داخل عراق بکشانیم. امام (ره) تاکید داشتند با ارتش بعث بجنگیم نه با مردم عراق و جاهایی که مردم هستند را بمباران نکنیم بنابراین جنگ به همین دلیل ادامه پیدا کرد.
قدرت نظامی کنونی را مدیون ادامه ۶ ساله جنگ هستیم
قدرتی که امروز از آن صحبت میکنیم نتیجه نپذیرفتن آتشبس پس از فتح خرمشهر، ادامه ۶ ساله جنگ و در نهایت قبول قطعنامه ۵۹۸ است. طی این ۶ سال ادامه جنگ، به قدری قوی شدیم و روز به روز قدرت نظامی مان بیشتر شد که امروز حمله نظامی به ایران یک فکر واهی و اشتباه است.
حیات: روابط نزدیک شما با معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی از چه سالی شروع شد و چگونه شکل گرفت؟ قذافی چگونه راضی شد بخشی از نیازهای جنگی (موشک) جمهوری اسلامی را تامین کند؟ به جز لیبی از چه کشورهای دیگر سلاح خریدیم؟ در رابطه با نحوه خرید هم بفرمایید؟
محسن رفیق دوست: در ایجاد روابط ۳ کشور لیبی، سوریه و کره شمالی با ایران من نقش موثر داشتم. پس از پیروزی انقلاب و زمانیکه امام (ره) در مدرسه علوی حضور داشتند عبدالسلام جلود که شخص دوم کشور لیبی در زمان قذافی محسوب میشد با هیات همراهش به فرودگاه مهرآباد آمدند، ولی دولت موقت اجازه نداد که از هواپیما پیاده شوند. من و آقای منتظری به فرودگاه رفتیم و توانستیم آنها را در هتل شرایتون (همای فعلی) مستقرشان کنیم و سپس با کسب اجازه از امام (ره) ، آنها را نزد ایشان آوردیم. از همان زمان دوستی ما با لیبی شروع شد و تا قبل از شروع جنگ، چند مرتبه به لیبی سفر داشتم.
قذافی به انقلاب اسلامی علاقمند بود
قذافی چون انقلاب اسلامی را یک انقلاب کاملا مردمی میدانست و خود نیز معتقد بود انقلاب خودش نیز در لیبی یک انقلاب مردمی است، به انقلاب اسلامی علاقه زیادی داشت و طرفدار آن بود. صحبتی که با مرحوم هاشمی داشتیم این بود که من برای تهیه تجهیزات و سلاحهای مورد نیاز ایران به لیبی بروم و سعی کنم تا تجهیزات و مهماتی که از ارتش سابق لیبی به جا مانده را به ایران منتقل کنم که این کار را نیز انجام دادم و یک کشتی پر از اسلحه و مهمات لیبی را به نیروی دریایی ایران فرستادم.
اولین سفرم در زمان جنگ بود که به مشکل برخورده بودیم و ضدهوایی کم داشتیم، عراق کشتیهای ما را در خلیج فارس مورد هدف قرار داده بود. برای اولین بار ۳۰ دستگاه توپ ۲۳میلیمتری ضدهوایی را از لیبی گرفتم که ۱۰ دستگاه را در فرودگاه به نیرو دریایی ارتش تحویل دادم که این شد آغاز دوستی که مدام از آنها مهمات میگرفتم.
تا قبل از سال ۶۱ که وزیر شدم چندین بار در سال برای تهیه مهمات به لیبی، سوریه و کرهشمالی میرفتم ولی به علت تشکیل وزارت، حدودا یک سال سفرهایم متوقف شد و سپس قذافی من را به لیبی دعوت کرد. قبل از سفرم، در جلسهای که با آقای هاشمی داشتم ایشان گفتند که تهران زیر موشک های عراقی است و برو از قذافی و حافظ اسد موشک بگیر و بیاور. سپس نزد مقام معظم رهبری رفتم و خواهش کردم که نامه کتبی خطاب به این دو شخص بنویسند. ایشان مرحمت کردند و گفتند که اگر بتوانی چنین کاری را انجام بدهی شاهکار بزرگی کرده ای ولی بعید میدانم که موشک بدهند.
با یک هیات ۱۱ نفره متشکل از سردار سرلشکر رحیم صفوی، سردار سرلشکر محمد باقری، شهید حسن باقری، سرتیپ وحید دستگردی و چند نفر از نیروهای خودم در وزارت سپاه به ملاقات جلود رفتیم، در جلسهای که داشتیم جلود گفت به دلیل حمایتی که از شما میکنیم مورد قهر کشورهای عربی قرار گرفتیم و من با عصبانیت گفتم که تهران را که امالقراء جهان اسلام میدانید الان زیر موشکهای عراقی است و آمدهام که موشک ببرم و او گفت که موشک را باید از اخ العقید بخواهید، به قذافی، اخالعقید یا برادر سرهنگ میگفتند.
من خواستار ملاقات در همان روز با قذافی شدم که اجازه حضور گروهی ندادند و فقط من همراه سردار صفوی با لباس رسمی سپاه نزد قذافی رفتیم و پس از دادن سلام نظامی گفتم که یک افسر سپاه اسلام آمده نزد یکی از فرماندهان سپاه اسلام تا گزارش جنگ را بدهد. پس از اینکه در مورد جنگ صحبت کردیم با دادن موشک به ما موافقت کرد. سپس شهید تهرانی مقدم و سردار حاجیزاده را برای گرفتن موشکها به طرابلس فرستادیم.
شهید تهرانیمقدم از من خواست تا برای مهندسی معکوس، یکی از این موشکها را در اختیارشان قرار دهیم که موافقت کردم و یک موشک به آنها دادم و ایشان نیز تضمین کرد که اگر شهید شود من را شفاعت کند. البته قذافی به این شرط به ما موشک داده بود که یکی را به عربستان بزنیم من آنجا قبول کردم ولی این کار را انجام ندادم.
امام فرمودند بمب اتم نسازید
حیات: زمانی ما به کمک تسلیحاتی کشور دیگر نیاز داشتیم ولی الان به یکی از قدرتهای بزرگ منطقه و جهان تبدیل شدیم، در رابطه با توان نظامی و هستهای کشور چه نظر و صحبتی دارید؟
محسن رفیق دوست: در زمان جنگ فراخوانی مبنی برای ایجاد صنایع نظامی در سپاه دادم. تعداد کثیری از تحصیلکردهها آمدند و در سپاه متمرکز شدند. ۱۸ گروه تشکیل دادیم از فشنگ گرفته تا پهپاد و موشک. در جلسات ارائه گزارش به امام، تمامی موارد را بازگو کردم تا رسیدم به گروه ۱۸ که ( ش م ر )یا (ش م ه )بود. امام فرمودند اینها به چه معناست و من گفتم، شیمیایی، میکروبی، رادیو اکتیو یا هستهای است. امام مجددا پرسیدند هسته ای همان اتمی است؟ شما بر روی اتم کار نکنید، بمب اتم نسازید و نباید بسازید در ۲ مورد دیگر( شیمیایی_ میکروبی) هم بروید و پدافندش را بسازید. زمانیکه میخواستم از اتاق خارج شوم امام گفتند میدانی چرا نباید بمب اتم بسازید؟ چون این سلاح حرث و نسل را از بین میبرد. لذا هم امام و هم مقام معظم رهبری جایز ندانستند و اعلام کردند که حرام است.
ما از زمان رژیم طاغوت، موشک آمریکایی تاو ضد تانک داشتیم الان موشکی که در صنایع نظامی مان ساخته می شود به مراتب بهتر و قویتر از آن موشک است. در جنگ ۳۳ روزه لبنان، موشک هایی که ما ساخته بودیم رژیم صهیونیستی را شکست داد زیرا آنها تانکهایی ساخته بودند که ضد تاو بود ولی موشکهای ساخت ایران آنها را منهدم کرد.
روزی که نزد امام مشرف شده بودم عرض کردم اگر این غربی ها با مغزهای دائم الخمر بتوانند موشک بسازند پس قطعا نمازشب خوان های ما بهتر و زودتر میتوانند این کار را انجام دهند که این جمله من، برای امام بسیار خوشایند بود و گفتند اگر بخواهید میتوانید بسازید. از همان زمان شروع به ساخت موشک کردیم حتی در ایام جنگ هم موشکی با برد ۱۱۰ کیلومتر هم ساختیم و در جبهه استفاده کردیم. خوشبختانه امروز در صنایع نظامی یکی از قدرتهای بزرگ دنیا هستیم و در برخی مسائل از جمله پهپاد و موشک از غربیها جلوتر هستیم و حرف اول را میزنیم.
مملکتی که جوانانش میتوانند از لحاظ دفاعی به جایی برسند که جنگ بر علیه شان امکانپذیر نباشد، این جوانان میتوانند دانه روغنی و خوراک دام تولید کنند. پس دولت باید به جوانان میدان دهد و از میدانها خارج شود. مشکلی که داریم این است که ۸۵درصد اقتصاد کشور، دولتی است.
حیات: کدامیک از عملیات ها شما را تحت تاثیر قرار داد؟ مهم ترین و سرنوشت ساز ترین عملیات های جنگ از نظر شما کدام ها هستند؟
محسن رفیق دوست: فتح خرمشهر از لحاظ عظمتی که داشت ستودنی بود زیرا در آن عملیات حدودا ۱۹ هزار عراقی را اسیر کرده و ماشین های جنگی عراق را تسخیر کردیم که بعد توانستیم با استفاده از آنها تیپ و لشکر تشکیل دهیم.
بمباران شیمیایی حلبچه غمناک تر از سایر بخشها بود. صحنههایی را که در آن روزها به چشم دیدم هرگز فراموشم نمیکنم. من قبول کردم که به آن منطقه رفته، اهالی آنجا را تخلیه و به هرسین آورده و منطقه را پاکسازی کنم. در عملیات کربلای ۴ عملیات لو رفته بود و اکثر نیروهایمان یا شهید شدند یا اسیر یا مجروح که عملیات متوقف شد که بسیار غمانگیز بود. اما در عملیات کربلای ۵ پیروز شدیم پس از آن پیروزی، یکی از فرماندهان ارتش عراق را نزد من آوردند و از او پرسیدم که چرا نجنگیدید و او گفت ما به جنگ نرسیدیم که بتوانیم بجنگیم چون آتشی که شما در عملیات بر سر ما ریختید در جهنم هم خدا ندارد.
جنگ در بهترین زمان خود تمام شد
حیات: برسیم به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام و پایان جنگ؛ در مورد آن روزها صحبت کنید؟
محسن رفیق دوست: آقای هاشمی از مدتها قبل به فکر خاتمه دادن به جنگ بود و همیشه میگفت یک عملیات موفق انجام دهید تا جنگ را تمام کنیم. وقتی دید که این کار را انجام نمیدهم بنده را از جنگ بیرون و از سمت معاونت لجستیکی فرماندهی کل عزل کرد. او گفت این دولت شعار جنگ میدهد ولی تمام قد در جنگ حاضر نمیشود من میخواهم توپ را در زمین دولت بیندازم. سپس یک ستاد جنگ تشکیل دادند و من فقط وزیر سپاه بودم و دیگر با جنگ کاری نداشتم. اتفاقات زیادی در این اثنا افتاد ولی تاکید میکنم که جنگ در بهترین زمان خود تمام شد یعنی ما در زمان آتشبس ضعیف نبودیم لذا بدون اینکه یک وجب از خاک کشور را بدهیم جنگ را تمام کردیم.
شعار امام که جنگ جنگ تا پیروزی بود به جنگ جنگ تا رفع فتنه تبدیل شد. الان هر کشوری بخواهد به ما حمله کند شکست می خورد.
خبرنگار: صفورا طالب زاده
نظر شما