به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ موسی بن جعفر علیه السلام معروف به امام موسی کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان است، ایشان در 20 ذی الحجه سال 128 هجری قمری به دنیا آمدند و در 25 ماه رجب سال 183 هجری قمری پس از 55 سال عمر با عزت و 35 سال امامت به دستور هارون الرشید به شهادت رسیدند. آرامگاه این امام عزیز در شهر کاظمین و در کشور عراق قرار دارد.
از القاب معروف امام موسی (ع) می توان به کاظم ، باب الحوائج ، عبدالصالح ، صابر ، امین و صالح اشاره کرد.
با توجه به فرا رسیدن سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) در رابطه با زندگینامه ایشان حجت الاسلام حسین عباسی عضو هیئت امناء اتاق تبلیغ خراسان و عضو هیئت علمی حرم مطهر امام رضا (ع) در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات اظهار کرد: امام کاظم (ع) عابدترین، فقیه ترین و سخاوتمند ترین مردم عصر خودش بود، از مردم آن عصر کریم النفس تر و بلند نظرتر بودند، ایشان اهل عبادت، راز ونیاز و معنویت بودند. در روایت آمده است که امام موسی کاظم (ع) در تمام شب های عمرشان به نماز شب مشغول بودند. نماز شب را به نماز صبح متصل میفرمودند و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب به تعقیبات و خواندن ادعیه ماثوره اشتغال داشتند.
وی افزود: امام موسی کاظم (ع) بعد از دعاهایی که میخواندند سر به سجده می گذاشتند و بسیار در سجده این دعا را تکرار می کردند : «اللهم انى اسألك الراحة عند الموت و العفو عند الحساب»
یعنی خدایا از درگاه تو استراحت هنگام مرگ و عفو هنگام حساب رسی درخواست میکنم.
کارشناس مذهبی گفت: در روایات ذکر شده امام موسی کاظم(ع) وارد مسجد شدند، وقتی در مسجدالنبی وارد شدند اول شب بود که مشغول نماز شدند و بعد به سجده رفتند وقتی که حضرت سر به خاک گذاشتند این جمله را زیاد تکرار کردند: «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک، يا اَهْلَ التَّقْوى وَ الْمَغْفِرَةِ اغفرلی» یعنی خدایا گناهان بنده ات زیاد شده ولی عفو از طرف تو زیباتر و نیکو تر است، ای خدایی که بخشنده ای و اهل آمرزشی بنده خودت را ببخش و این دعا را مکرر می گفتند تا صبح شد.
حجت الاسلام عباسی ادامه داد: در روایات ذکر شده امام کاظم (ع) آنقدر از خوف خدا گریه می کردند که محاسنشان با اشک چشمانشان خیس می شد و وقتی قرآن را تلاوت میکردند آنقدر محزون می خواندند که هر کسی در اطراف ایشان آیات را می شنید تحت تاثیر امام بی اختیار گریه میکرد.
این کارشناس مذهبی گفت: عبادت و راز و نیاز حضرت همگان را مجذوب خودش کرده بود حتی وقتی که ایشان در زندان هارون الرشید قرار گرفته بودند، فرمودند خدایا ممنونم که محل خلوتی برای عبادت نصیبم شده است. فضل بن ربیع که زندان بان حضرت بود و امام را در زندان نگهداری میکرد به دستور هارون الرشید به حضرت سخت گرفت بعد از یک سال نامه ای به خلیفه نوشت که اگر امام کاظم(ع) را از او تحویل نگیرد، درب زندان را باز میکند و امام را از زندان آزاد میکند چون در این مدت یک سالی که امام موسی کاظم (ع) در زندان بود در شبانه روز جز دعا، استغفار و طلب رحمت و مغفرت کلمه ای از او نشنیده ام.
وی افزود: سیره اخلاقی امام موسی کاظم (ع) دلجویی از مستمندان و رسیدگی به وضع محرومان بود، شیخ مفید در ارتباط با خصلت های اخلاقی امام موسی کاظم (ع) اینگونه نوشته اند که امام موسی کاظم (ع) مانند جد بزرگوارشان حضرت علی (ع) شبانه از نیازمندان و مستمندان دلجویی میکردند، کیسه پول و مواد غذایی را برای افراد محتاج میبردند و به صورتی مخفیانه این بسته های معیشتی را در اختیارشان قرار می دادند.
حجت الاسلام عباسی افزود: افرادی که این کمک ها را دریافت میکردند هیچ وقت نفهمیدند که چه کسی به آنها کمک میکرد تا زمانی که امام موسی کاظم (ع) شهید شدند و دیگر بسته های معیشتی به دست کسی نرسید فهمیدند که فردی که به آن ها کمک میکرد امام موسی کاظم (ع) است.
وی با اشاره به لقب باب الحوائج امام موسی کاظم (ع) گفت: امام موسی کاظم (ع) معروف به باب الحوائج هستند، زیرا هر فردی که به درب منزل ایشان مراجعه میکرد محال بود که خواسته خود را به ایشان بگوید و حضرت بابت رفع گرفتاری اش کمک نکند.
حجت الاسلام عباسی ادامه داد: اغلب خانه ها یک درب دارند ولی حضرت موسی بن جعفر (ع) به شکلی منزلشان را ساخته بودند که دو درب داشته باشد، یک درب منزل امام موسی کاظم (ع) اختصاص داشت به اینکه مردم از آنجا وارد خانه ایشان میشدند و برای مشکلات خودشان با امام موسی کاظم (ع) صحبت میکردند و محال بود کسی از آن درب وارد شود و ناامید برگردد، لذا از آن جهت آن درب خاصی که کسی گرفتار بود از آن در وارد میشد به ایشان باب الحوائج میگفتند، دربی است که حاجتها برآورده میشود.
این کارشناس مذهبی افزود: دوران امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) در سخت ترین شرایط و سخت ترین وضعیت زمانه بود و با زمان امام باقر(ع) و امام صادق (ع) فرق میکرد و قابل مقایسه نیست، چون در دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نزاع بین بنی امیه و بنی عباس بر سر قدرت در اوج خودش قرار داشت یعنی یک حکومت در حال سقوط و حکومت دیگر در حال پا گرفتن بود. حکومت هایی که یکی مرکزش شام و دیگری عراق بود و شهرهایی مثل مدینه که قدرت حکومتی در آن تضعیف شده بود دور از کشمکش های سیاسی بود و شرایط مناسبی داشت تا دوران امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) در مدینه کلاس هایی را تشکیل بدهند و در ارتباط با اندیشه های اسلام نبوی و تشیع جعفری مطالبی را بیان کنند و شاگردانی را تربیت کنند.
حجت الاسلام عباسی گفت: جنگ بین بنی امیه و بنی عباس در دوران امام باقر (ع) و امام صادق (ع) شرایطی بسیار مساعد را به وجود آورده بود و آن ها در کمال امنیت میتوانستند شاگردانی را تربیت کنند، اگرچه شاگردانی که در اطراف دو امام بزرگوار بودند همه از شیعیان خالص امامان نبودند چون از مکاتب فکری مختلف دور ائمه ما جمع میشدند و از اندیشه امامان بزرگوارمان استفاده می کردند.
وی ادامه داد: دوره امامت امام موسی کاظم (ع) دوره تثبیت و تقویت پایه های حکومتی بنی عباس بود و دژخیمانی که در حکومت به قدرت رسیده بودند مانند منصوردوانیقی تشنه قدرت بودند و یاران و اصحاب حضرت و کسانی که حامیان امام موسی کاظم (ع) بودند اگر میخواستند کاری برای امام انجام دهند آنها قلع و قمع میکردند و آن ها را زندان می بردند و محدودیت های سختی را برایشان به وجود می آوردند.
این کارشناس مذهبی گفت: امام موسی کاظم (ع) در دوران امامت شان چون گرفتار چند خلیفه سفاک (بسیار خونریز) بنی عباس بودند و در دوران منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و دوران هارون الرشید عباسی زندگی کردند خیلی به ایشان سخت گذشت، در دوران هارون حضرت زندان رفتند و در زندان طولانی به سر بردند در روایات ذکر شده که ایشان هفت یا ده سال در زندان بودند و بعد هم در زندان به شهادت رسیدند.
حجت الاسلام عباسی با اشاره به دوران اسارت امام موسی کاظم (ع) اظهار کرد: هارون الرشید امام موسی کاظم (ع) را در مدینه دستگیر کرد و حضرت را به زندان بصره فرستاد، امام یک سال در بصره زندانی بود، عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود به هارون الرشید گزارش داد که امام موسی کاظم (ع) از زمانی که در زندان حضور دارند پیوسته مشغول عبادت و راز و نیاز با خداست و به هیچ عنوان به کسی ناسزا و نفرین نمیکند و بر علیه حکومت سخن نمیگوید، از این باب فردی را برای تحویل گرفتن ایشان بفرستید وگرنه کسی نیاید آقا را از زندان تحویل بگیرد، درب زندان را باز میکنم و آزادشان میکنم.
وی در ادامه افزود: هارون الرشید بعد از خواندن نامه ماموری فرستاد تا امام کاظم (ع) را از زندان بصره تحویل بگیرد و به بغداد بیاورند در بغداد در زندان فضل بن ربیع باشد و تحت نظر قرار بگیرد، امام موسی کاظم (ع) به زندان فضل بن ربیع منتقل شدند و فضل مامور شد که امام را به قتل برساند اما چون ویژگی های امام را دیده بود و اعتقاد به بیگناهی امام موسی کاظم (ع) داشت به امر هارون توجه نکرد و امام را به شهادت نرساند.
این کارشناس مذهبی گفت: بعد از این ماجرا هارون به فضل بن ربیع دستور داد که حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد که او نیز مدتی در منزلش امام را تحت نظر قرار داد، در این مدتی که امام موسی کاظم (ع) در منزل یحیی برمکی تحت نظر بود، فضل بن یحیی مشاهده میکرد که امام مشغول دعا ، مناجات و نماز هستند لذا نسبت به حضرت سختگیری نمیکرد و منزلش را برای ایشان محل رفاه قرار داده بود تا اینکه به هارون الرشید این خبر رسید که زندانبان حضرت در ارتباط با امام سختگیری نمی کند و زندانن محل خوشی برای امام شده است.
وی ادامه داد: هارون الرشید مجدد دستور داد که باید امام موسی کاظم (ع) را به شهادت برسانند، فضل بن یحیی نیز به حرف هارون الرشید توجه نکرد و در نتیجه به خاطر محبت به امام موسی کاظم (ع) مجازات شد.
کارشناس مذهبی گفت: در مورد امام موسی کاظم (ع) آمده است، حضرت وقتی بغداد بودند پیوسته از یک زندان به زندان دیگری منتقل میشدند تا اینکه ایشان را به زندان مخوف و تاریک سندی بن شاهک که یهودی مذهب بود انتقال دادند و او امام را سخت شکنجه میداد و اذیت میکرد، بعد هم طبق دستوری که به او رسیده بود که امام را باید به شهادت برسانند، خرمای مسمومی را در اختیار امام قرار داد و مجبورشان کرد تا ایشان از خرما میل کنند ،امام موسی کاظم (ع) سه روز مسموم بودند و بعد از آن شهید شدند.