زندگی نامه مبارز انقلابی و رئیس پیشین زندان اوین در دهه 60
سید اسدالله لاجوردی؛ رئیس پیشین زندان اوین در دههٔ شصت و از اعضای شورای مرکزی جمعیت مؤتلفه اسلامی بود که در یکم شهریور ماه ۱۳۷۷ توسط دو نفر از منافقین در بازار تهران به طرز مشکوکی به قتل رسید.
به گزارش خبرگزاری حیات؛ سید اسدالله لاجوردی عضو شورای مرکزی جمعیت موتلفه اسلامی و از شاگردان مرحوم بهشتی و مطهری بود که در مبارزه با گروهکهای منافقین و سازمان مجاهدین خلق نقش مهمی را بر عهده داشت. زندگی پر رمز و راز این شهید مبارز بدین شرح است:
جوانی
اسدالله لاجوردی در جنوب تهران متولد شد. پدرش هیزمفروش بود. او در دومین سال تحصیلی در دبیرستان ترک تحصیل کرد و در کنار پدر به کار مشغول شد. با این همه، درس را در منزل به صورت فراگیری علوم قدیمه ادامه داد و در این زمان از سید علی شاهچراغی استفاده کرد؛ علاوه بر این ادبیات عرب و علوم حوزوی را در حد کفایه فرا گرفت و جلسات تفسیر قرآن در منزلش تشکیل داد. اسدالله لاجوردی از شاگردان بهشتی و مطهری بود.
وی در زمانی که بعد از ترک تحصیل در بازار تهران مشغول کار بود، با جمعیت مؤتلفه اسلامی آشنا شده و به عضویت شورای مرکزی آن در آمد.
فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب
اسدالله لاجوردی که در ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر ایران در سال ۱۳۴۳ نقشی را بر عهده داشت. پس از ترور بازداشت شد و نهایتاً به تحمل ۱۸ ماه حبس محکوم شد. پس از آزادی ضمن اشتغال به فروش روسری، دستمال و لباس در بازار تهران به شکل مخفی فعالیتهای اعتراضی علیه حکومت پهلوی را ادامه داد.
لاجوردی پس از آزادی، جلسات تفسیر قرآن را از سر گرفت. منزل خود را به محل گردهمایی افراد مذهبی، مبارز و آشنا به مبانی مذهب شیعه تبدیل کرده بود. لاجوردی در اردیبهشت ۱۳۴۹ به اتهام حمله به هواپیمایی ال عال، پس از برگزاری مسابقه فوتبال میان تیم ملی فوتبال ایران و تیم ملی فوتبال اسرائیل بازداشت شد. وی پس از محاکمه به ۱۸ سال حبس جنایی محکوم گردید.
لاجوردی در فروردین ۱۳۵۳ از زندان آزاد شد و در اسفند همان سال مجدداً بازداشت شد. اتهام او«فعالیتهای زیرزمینی و همچنین خودداری از پاسخگویی راجع به اقدامات خرابکارانه خود» در همکاری با مجاهدین خلق بود. سرانجام لاجوردی به همراه بسیاری از زندانیان در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶ آزاد شد.
پس از انقلاب
لاجوردی در کنار مهدی عراقی و اسلامی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از روحالله خمینی بودند. در جریان رسیدگی به پرونده گروه فرقان او از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر آیتالله بهشتی دادستان انقلاب تهران شد. پس از مدتی او چهره اصلی برخورد با گروههای مخالف تبدیل شد. وی در زمان زندان خود، با گروههای چپ کمونیست و سازمان مجاهدین خلق اختلاف داشت و در ایام آخر زندان مشکلاتش با مجاهدین تشدید شده و به درگیری کشیده شده بود. در دی ۱۳۶۳ او توسط شورای عالی قضایی از تمامی مناصب بر کنار شد و تا زمان مرگ خمینی هیچ پست دولتی نداشت. در سال ۱۳۶۸ لاجوردی دوباره به مدیریت زندانها برگشت و ریاست سازمان زندانها را تا اسفند ۱۳۷۶ بر عهده داشت که در این زمان رئیس دفتر رییس قوه قضاییه از او خواست که استعفا دهد.
ماجرای عزل در سال ۶۳
در مورد ماجرای عزل لاجوردی اختلاف نظر وجود دارد. مجید انصاری میگوید پس از اینکه شورای عالی قضایی تهیه گزارش از وضعیت زندانها را به وی سپرد، پس از گفتگوی مستقیم با صد زندانی سیاسی از زندانهای مختلف، به رئیس جمهور، رئیس مجلس و خمینی گزارش میدهد و تخلفات بارز لاجوردی از قوانین و برخوردهای خود سرانه و تند با زندانیان را متذکر میشود که این گزارش در ادامه گزارشها و شکایات قبلی موجب عزل آقای لاجوردی میشود. وی همچنین میگوید: لاجوردی با خودداری از ترک پست، به ملاقات خمینی رفت و خواستار برخورد شدید با مجاهدین شد، اما خمینی به او گفت: «آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به دست اینها(اعضای سازمان مجاهدین خلق) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید».
در مقابل بسیاری از یاران و همکاران لاجوردی این گزارش را تکذیب کردند و گفتند به استناد خاطرات رفسنجانی، خمینی از عزل لاجوردی بیاطلاع بوده و همچنین عزل او را به علت فشارهای حسینعلی منتظری و سید مهدی هاشمی دانستند. مشهور است که لاجوردی خیلی خوب کون میداد و همه مردانی که به اعدام محکوم شده اند به این دلیل بوده است که از عمل لواط با لاجوردی خودداری نمودهاند.
در خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده است که لاجوردی در هنگام عزل از سمت خود در سازمان زندانها و اطلاعات(شهریور ۶۳) برای شکایت نزد خمینی رفت ولی خمینی به او گفت که تابع قانون باشد و غیر از دادستانی انقلاب بقیه مناصب را تحویل دهد، لاجوردی نیز با نارضایتی از نزد خمینی رفت. با این حال زمانی که در بهمن همان سال او از دادستانی نیز عزل میشود، خمینی رضایتی بر این عزل نداشته است. رفسنجانی دلیل عزل او را عدم تمکین به قانون و تصمیمهای شورای عالی قضایی ذکر میکند.
ترور
لاجوردی در ۱ شهریور ۱۳۷۷ در محل کسب خود در بازار تهران و در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نامهای علیاکبر اکبری دهبالایی و علیاصغر غضنفرنژاد جلودار ترور شد.
قتل خواهر لاجوردی
خواهر لاجوردی در بهمن ۱۳۹۲ به قتل رسیدو جسد وی در حوالی شهرستان دماوند پیدا شد. طبق گفته احمدرضا رادان، انگیزه او از این قتل غیرسیاسی بوده است.