کد خبر 223578
۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰

روایت رزمنده دفاع مقدس از عشق مادر به فرزندش:

پسر شهید شد، مادر زنده نماند + فیلم

پسر شهید شد، مادر زنده نماند + فیلم

جعفری ندوشن گفت: پس از مدتی شعله عشق جهاد و جبهه به جان رامین افتاد. پدر و مادر هر دو مخالف سرسخت رفتن رامین به جبهه بودند. پدرش یکبار در زمان اعزام به جبهه او را برگرداند.

حبیب جعفری ندوشن در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات در خاطره ای درباره عشق مادر و فرزندی میان مادر شهید رامین علیپور و این شهید بزرگوار گفت: در زمان کودکی همسایه ای برای ما آمد به نام اسماعیل علیپور و از قضا من با فرزند دوم این خانواده دوست شدم.

وی افزود: مادرها همگی بچه هایشان را دوست دارند اما چیزی در عالم به نام عشق جریان دارد و گاهی رابطه مادر و پدر با فرزندانشان عمیق‌تر می شود. مادر رامین واقعا عاشقانه او را دوست داشت. جالب است زمانی که مکاتبات و نامه های این مادر و فرزند را می خواندی باور نمی کردی که عشق میان این دو زمینی باشد.

این رزمنده دفاع مقدس اظهار کرد: پس از مدتی شعله عشق جهاد و جبهه به جان رامین افتاد. پدر و مادر هر دو مخالف سرسخت رفتن رامین به جبهه بودند. پدرش یکبار در زمان اعزام به جبهه او را برگرداند. جالب است که رامین تنها فرزند یا فرزند اول این مادر نیز نبود؛ اما عشقی افلاطونی میان آنها بود. پدر یکبار در زمان اعزام و موقع حرکت قطار کاروان اعزامی به جبهه، رامین را از قطار پیاده کرد و او را برگرداند. اما رامین باز هم به جبهه رفت.

وی تشریح کرد: مدتی که از رفتن رامین به جبهه گذشت، خانم علیپور به جبهه آمد. رامین را پیدا نمیکرد چون جای اسکان او مشخص نبود. مادر سه شبانه‌روز روی پل پادگان دوکوهه خوابید. این پل بسیار مرتفع است.

جعفری ندوشن ادامه داد: بالاخره بعد از سه روز عاشق و معشوق روبروی هم قرار گرفتند. مادر رو به رامین گفت اگر برنگردی خودم را پایین می اندازم و رامین در جواب به مادر گفت اگر به این نتیجه رسیده ای خودت را پرت کن؛ چون من راهم را انتخاب کرده ام. لحظه دردناکی بود.

این رزمنده دفاع مقدس تشریح کرد: مادر باز هم برای برگرداندن رامین نتوانست او را قانع کند. از او خواهش کرد که دو روز به مرخصی بیاید. من و رامین با هم به مرخصی رفتیم. من کمی جلوتر رفتم و در زدم و به مادر رامین خبر آمدن او را دادم. مادر از خبر آمدن رامین غش کرد. ببینید خیلی روز سختی بود که داشتم به مادر رامین می گفتم رامین دیگر برنمی گردد.

وی ادامه داد: بالاخره رامین شهید شد. حتی پیکرش برنگشت و مادرش در حالی که بسیار جوان بود تومور مغزی گرفت و از دنیا رفت. سالها بعد وقتی جنازه رامین پیدا شد کنار مادر دفن شد. باید یادمان باشد انقلاب به این سادگی به اینجا نرسیده است.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha