به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در تاریخ اولین روز از دومین ماه فصل پاییز تقویم کشورمان نام فرزندِ مردِ بزرگ، شجاع و برپاکننده انقلاب اسلامی در کشورمان امام خمینی (ره) ثبت شده است. وی سید مصطفی فرزند ارشد امام (ره) بود.
شهید آیت الله حجت الاسلام سید مصطفی خمینی در آذر ماه سال 1309 شمسی در شهر قم دیده به جهان گشود. گفته شده نام ایشان را به خاطر نام جد شهیدش «سید مصطفی»، «مصطفی» گذاشتند.
وی دوران ابتدایی را در مدرسههای «باقریه» و «سنایی» قم به پایان رساند و از سن پانزده سالگی، تحصیل در حوزه علمیه قم را آغاز کرد. در مدتی کمتر از شش سال، دورههای مقدماتی و سطح را به پایان برد و درسال ۱۳۳۰شمسی در 21 سالگی دوره تخصصی (خارج حوزه) خارج اصول و فقه وارد شد و در فقه و اصول نزد اساتیدی چون پدرش آیتالله امام خمینی، آیتالله حجت،آیتالله بروجردی، آیتالله محقق داماد، آیتالله شاهرودی، آیتالله خویی، آیتالله محمدباقر زنجانی، آیتالله سید محسن حکیم بهره برد و آموخت.
آیتالله ابطحی کاشانی از یاران شهید، درباره علاقه و هوش سرشار شهید سیدمصطفی خمینی به درس می گفت: «گاهی به حجره ما میآمد و گاهی من به منزل ایشان میرفتم و با هم به درس میرفتیم (درس آقای سلطانی، درس آقای شیخ عبدالجواد اصفهانی) و از آن پس نیز با هم به درس خارج میرفتیم (درس امام، درس آقای بروجردی، درس آقای داماد) و خارج از درسها هم، با هم مباحثهای داشتیم، خصوصیتی که در شهید حاج آقا مصطفی سراغ داشتم، این بود که از همان اول حالت تعبد نسبت به مطالب علمی نداشت، یعنی مثلا اگر شیخ انصاری یا هر بزرگواری مطلبی را گفته است سربسته نمیپذیرفت، بلکه مانند امام در مقام تجزیه و تحلیل بر میآمد و میتوان گفت از همان اوایل روح اجتهاد داشت و همین هم باعث ترقی او شد.»
داشتن روحیه اجتهاد، تجزیه و تحلیل درست این شهید گرانقدر سبب شد که در 27 سالگی به درجه اجتهاد برسد. او هم مانند پدر هدف داشت و مصمم بود برای انقلاب و در راه خدا گام بردارد. همانطور که امام خمینی (ره) درباره وی می گفتند: «من امید داشتم که این مرحوم (حاج آقا مصطفی) شخص خدمتگذار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد ولی «لا راد لقضائه و ان الله لغنی عن العالمین»
این شهید گرانقدر ویژگیهای اخلاقی خاصی و بسیار خوبی داشت به شکلی که خواهرانش میگفتند: ایشان نسبت به اشخاص زیر دست بسیار مهربان بودند ولی هرگز نسبت به اشخاص متکبر فروتنی نداشتند با اینکه درشت اندام بودند در موقع نشستن هیچ وقت تکیه نمیدادند و گاهی میگفتند ایشان ساعتها در بیرونی بدون اینکه بهجایی تکیه داده باشند نشستهاند، میگفتیم: داداش خسته نمیشوید؟ میگفتند: اینطور بهتر است، انسان باید خودش را بسازد، و همچنین هیچوقت روی تشک نمیخوابیدند و فقط یک بالش زیر سرشان میگذاشتند.
وی همواره با امام خمینی (ره) همراه و هم هدف بود و بر ضد رژیم شاهنشاهی مبارزه میکرد، در 15 خرداد ماه سال 1342 بعداز دستگیری امام خمینی (ره) نقش برجسته ای در به حرکت و جنبش درآوردن نیروهای مردمی داشت، گفته شده که بعد از دستگیری امام خمینی (ره) همان زمان با تمام نیرو فریاد زد که: «مردم خمینی را گرفتند، مردم خمینی را بردند» و این صدا به صورت برق در سر تا سر قم پیچید و هنوز صبح ۱۵ خرداد طلوع نکرده بود که میان مردم رفت و با انبوهی از جمعیت به طرف صحن حرم حضرت معصومه (س) به راه افتادند و از دستگیری امام اعلام انزجار و تنفر کردند.
وی برای آزادی امام خمینی (ره)و ادامه نهضت در غیاب وی تلاشهای زیادی کرد. از جمله اینکه اعلامیههایی تهیه و برای روحانیان میفرستاد و دستورها و پیامهای امام خمینی (ره) را، که در آن زمان در حبس بهسر میبرد، به آگاهی انقلابیون میرسانید.
شهیدآیت الله خمینی پس از دستگیری دوباره امام خمینی (ره) در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ که پس از سخنرانی تند و صریح ایشان در اعتراض به تصویب لایحه کاپیتولاسیون رخ داد، بازاریان قم را ترغیب کرد تا بازار را ببندند. به دنبال آن، مأموران شهربانی قم و ساواک، ایشان را در منزل آیتاللّه سید شهابالدین مرعشی نجفی دستگیر و به زندان قزلقلعه در تهران منتقل کردند. بعد از بازداشت سید مصطفی، دادستانی ارتش در ۱۴ آبان ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی برای وی قرار بازداشت موقت صادر کرد.
گفته شده وی چنان در مقابل ساواک و نیروهای حکومتی در این مدت ایستاد که آنها را به تنگ آورده بود. او مدت ۹ روز تحت بازجویی بود و در پاسخ به این سؤال ساواک که انگیزه امام از سخنرانی برضد کاپیتولاسیون چه بوده است؟ نوشت: «این یک مسألهای است که تحمیل بر ملت شده است و تقریبا حکم حیثیت فروشی، آزادیفروشی و شخصیتفروشی است.»
فعال نگه داشتن نهضت امام (ره)، مبارزه مسلحانه و تحقق اندیشه حکومت اسلامی از جمله فعالیت های این شهید گرانقدر محسوب میشد.
شهید آیت الله خمینی پیامها و اعلامیههای امام خمینی (ره) را به ایران و سایر کشورها ارسال میکرد و اخبار نهضت را به اطلاع ایشان میرساند. همچنین در نجف، منزل ایشان محل رفتوآمد افرادی بود که از ایران و سایر کشورها برای دیدار با امام خمینی (ره) میآمدند. همچنین اداره بیت امام خمینی در نجف، هماهنگسازی روحانیان با سایر مبارزان و راهاندازی و تقویت نشریهای به نام ۱۵ خرداد در عراق نیز برعهده ایشان بود.
ایشان در زمینه مبارزه با حکومت پهلوی به مبارزهای مسلحانه و مردمی نیز اعتقاد داشت، بههمین دلیل آموزش نظامی دید و آن را برای دیگر مبارزان نیز ضروری می دانست و توصیه می کرد.
اما فعالیتهای شهیدسید مصطفی خمینی باعث شد که در ۲۱ خرداد سال ۱۳۴۸ به دنبال برانگیختن آیتالله سید محسن حکیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شود و رئیس جمهور وقت آن زمان (حسن البکر) به او هشدار داد که اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کنید و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشید ناچار تصمیمی درباره آنان میگیریم که موجب ناراحتی پدرتان شود و جالب اینکه همین تهدید را سپهبد نصیری در سال ۱۳۴۲ شمسی نیز کرده بود.
سرانجام ترس در حکومت ایران و عراق از فعالیتهای این شهیدبزرگوار باعث شد که تهدیدشان را عملی کنند و تصمیمی را که گفته بودند به سرانجام برسانند. شب یکشنبه اول آبان ماه سال ۱۳۵۶ فرزند ارشد امام خمینی (ره) را در حالی که ۴۷ سال داشت بهطرز مشکوکی مسموم و به شهادت رساندند.
گفتنی است پزشکان علت شهادت ایشان را مسمومیت دانستند و برای روشن شدن امر پیشنهاد کالبد شکافی دادند که امام خمینی (ره) با آن مخالفت کردند. ساواک و دولت عراق علت درگذشت وی را بروز سکته قلبی اعلام کردند.
نظر شما