کد خبر 220574
۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۰۲:۳۰

در گفتگو با «حیات»:

روایت بانوی امدادگری که همرزم احمد متوسلیان بود

روایت بانوی امدادگری که همرزم احمد متوسلیان بود

«مریم کاتبی» گفت: حاج احمد بسیار روحیه لطیفی داشت و زمانی که به بیمارستان می آمد، بچه هایی که تازه به دنیا آمده بودند را می گرفت، نوازش می کرد و با آنها عکس می انداخت. این جالبترین چیزی است که به عنوان یک فرمانده جنگی از او دیدیم.

«مریم کاتبی» از رزمندگان و امدادگران دوران دفاع مقدس است. نام او در کنار فرماندهان بزرگی همچون شهید بروجردی و جاویدالاثر احمد متوسلیان به چشم می‌خورد. وی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات درباره فعالیتهایش در جنگ تحمیلی گفت: در ابتدا من در بیمارستان الله اکبر مریوان کارهای پرستاری انجام می دادم. قبل از جنگ و در زمان جنگهای داخلی به دلیل اینکه کومله و دموکرات به کردستان حمله کرده بودند و شهر به مرحله ای رسیده بود که ممکن بود تقسیم شود، آقای منتظری و دکتر فیاض بخش که یکی از شهدای 72 تن در در حزب جمهوری هستند،خواستند که چند تا نیرو در منطقه کردستان بفرستند.

وی ادامه داد: در نتیجه با توجه به شرایط آن زمان که کمتر خانمی حاضر  می‌شد به این منطقه برود، ما برای پرستاری به سنندج رفتیم ولی وقتی به بیمارستان رسیدیم، آنجا برای اولین بار برادر بروجردی را دیدیم و متوجه شدیم که برای تامین جاده نیرو می خواستند؛ من هنوز نمی دانستم این یعنی چه. در واقع ما باید در جاده می ایستادیم و برای تفتیش خانومها در آنجا کمک می کردیم.

رزمنده 8 سال دفاع مقدس اظهار کرد: گروهک ها از این موضوع سوءاستفاده استفاده کرده بودند که چون رزمنده های ما به دلیل مسائل شرعی نمی توانند زنان را تفتیش کنند، به رزمنده ها ضربه می زدند؛ بنابراین ما برای تفتیش جاده رفتیم حتی در آن زمان این شائبه ایجاد شده بود که اینها همرزم خانم دباغ هستند و در لبنان دوره دیده اند اما اینگونه نبود.

کاتبی با بیان اینکه در نظر برادر متوسلیان کوچکترین موضوع با ارزش و اهمیت بود، اظهار کرد: من هم در جبهه جنوب و هم در جبهه غرب بودم؛ اما مسئله این است که چیزی که ما در مریوان از ایشان دیدیم، متفاوت است، همیشه همه جا صحبت از کارهای مردانه است اما آن لطافتی که از برادر احمد در بیمارستان می دیدم فراموش نمی کنم.

وی افزود: روزی در بیمارستان سنندج من با یک آقای کرد بحث می کردم که چون گروه خونی تو به همسرت می خورد به او خون بده؛ چراکه او داشت از شدت خونریزی می مرد اما مرد حاضر به این کار نبود. در واقع فرزند هشتمش به دنیا آمده بود. برادر احمد آنجا از من خواست که با او بحث نکنم و گفت ما خودمان بچه های سپاه یا ارتش را برای اهدای خون می فرستیم.

رزمنده 8 سال دفاع مقدس همچنین افزود: حاج احمد بسیار روحیه لطیفی داشت و زمانی که به بیمارستان می آمد، بچه هایی که تازه به دنیا آمده بودند را می گرفت، نوازش می کرد و با آنها عکس می انداخت. این جالبترین چیزی است که به عنوان یک فرمانده جنگی از او دیدیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha