کد خبر 220165
۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۷

مادر شهید اندامی در گفتگو با «حیات»:

پسرم همان‌طور که دوست داشت مانند امام حسین (ع) شهید شد

پسرم همان‌طور که دوست داشت مانند امام حسین (ع) شهید شد

مادر شهید ولی اله اندامی گفت: پسرم هنگامی که شهید شد، همانطور که دوست داشت سر بر تن نداشت و غرق به خون بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در یکی از پنجشنبه‌های هفته به گلزار شهدای بهشت زهرای تهران آمدیم. به قطعه 53 ردیف 116 که رسیدیم، بانویی مسن به همراه نوه‌اش در کنار یکی از آرامگاه‌های شهدای هشت سال دفاع مقدس نشسته بودند. نزدیکشان که رفتم از آن بانو نسبتش را با شهید پرسیدم؛ او گفت مادر شهید است.

اشاره ای به دختری که کنار قبر شهید نشسته بود، کرد و گفت: نوه ام هم تنها فرزند شهید است و  این شعر را شهید برای دخترش در وصیتش نوشت و بر روی سنگ قبر پدرش هک شد: «ببوس ای دخترم قبر پدر را / شهادت سنگ را بوسیدنی کرد»

نام آن مادر شهید ایران موسوی است. او می‌گوید همه پنجشنبه‌های هفته را به مزار فرزند شهیدش سر می‌زند، مادر می‌گفت کاری ندارم سرمای شدید، باد و طوفان و یا گرمای طاقت فرسا باشد، در هر شرایطی باید به پسرم سر بزنم. حتی اگر یک هفته هم نروم طاقت نمی آورم. او علاوه بر پسرش چند نفر از فرزندان خواهر و فرزندان برادر شوهرش نیز به فیض شهادت نائل آمده اند. این مادر شهید می‌گوید فامیل ما در جنگ هشت سال دفاع مقدس بسیار شهید تقدیم راه خدا کرده است.

ادامه گفتگوی ما با مادر شهید گرانقدر ولی اله اندامی در ذیل آمده است.

حیات: درباره ویژگی‌های اخلاقی شهید بگویید.

مادر شهید ولی اله اندامی: پسرم اخلاق بسیار خوبی داشت و خیلی مومن بود، نمازخوان و بود و به من و پدرش احترام می‌گذاشت. مثل او برایم در دنیا پیدا نمی‌شود، همان زمان که حدود 10 سال داشت هم نماز می‌خواند و هم روزه می گرفت و نماز شب می‌خواند.

حیات: یک خاطره از شهید ولی اله اندامی برایمان تعریف کنید.

مادر شهید ولی اله اندامی: ولی اله بسیار چشم پاک بود. یک روز که پسرم می‌خواست به مدرسه برود، رو به من کرد و گفت مادر جان لطفا به آن خانم که حجاب ندارد، بگویید که می‌خواهم بیرون بروم، نمی‌خواهم چشمم به نامحرم بخورد به او بگویید به منزلش برود تا از درب خانه  بتوانم بیرون بروم. من هم از آن خانم درخواست کردم که پسرم نمی خواهد چشمش به نامحرم بیفتد، لطفا از جلوی منزلمان برای مدتی که او خارج می شود، نایستد تا به مدرسه برود. 

حیات: زمان جنگ هشت سال دفاع مقدس چه شد که پسرتان به جبهه رفت؟

مادر شهید ولی اله اندامی: ولی اله خودش داوطلبانه به جبهه اعزام شد، آن یکی پسرم هم آن زمان سردار سپاه بود و رزمندگان را اعزام می‌کرد. پسربزرگم به ولی اله گفت که برای رفتن به جبهه باید از پدر و مادرمان اجازه بگیری تا تو را به جبهه اعزام کنم، هنگامی که ولی اله برای رضایت به نزدمان آمد گفت که معلمم رضایت نامه خواسته و موضوع جبهه را مطرح نکرد، من و پدرش هر دو رضایت دادیم و او رفت. عصر همان روز برادرش به منزل آمد و گفت ولی اله گفته به او برای رفتن به جبهه رضایت دادید، ما تعجب کردیم و گفتیم او برای معلم رضایت نامه می‌خواست. اما وقتی فهمیدیم مصمم است ما هم پذیرفتیم به جبهه برود، زمانی که به جبهه اعزام شد 16 ساله بود.


 

حیات: شهید ولی اله اندامی چه درخواستی در وصیت نامه اش از شما داشت؟

مادر شهید ولی اله اندامی: ولی‌اله بسیار پسر خوبی بود به شکلی که هنگامی که در جبهه نیز بود، همه به او اعتماد داشتند و سرش قسم می‌خوردند. گاهی که با هم به بیرون می‌رفتیم می‌گفت: «مادرجان شما جلوی من راه بروید، اگر من جلوی شما راه بروم گناه می کنم، شما هم مادر من وهم سید هستید.»

زمانی که به جبهه رفت، یک روز به من گفت:« مادرجان به برادرم وصیتم را کرده ام که دوست دارم مانند امام حسین (ع) شهید شوم و سر نداشته باشم و غرق به خون باشم، سه روز هم من را مانند امام حسین (ع) مقابل آفتاب بگذارید»

پسرم هنگامی که شهید شد، همانطور که دوست داشت سر بر تن نداشت و غرق به خون بود، ما هم طبق وصیتی که کرده بود او را سه روز مقابل آفتاب قرار دادیم.

حیات: مرتب به مزار شهید سر می زنید؟ چرا مکان آرامگاهش را اینجا انتخاب کردید؟

مادر شهید ولی اله اندامی: بسیار دلتنگ فرزندم می‌شوم، ولی اله خیلی مومن و آقا بود. 38 سال است از ساعت 7 صبح در زمستان، تابستان به مزار شهیدم می‌آیم و غروب به خانه بر می‌گردم.اگر فقط یک پنجشنبه به مزارش نیایم دیوانه می‌شوم.

زمانی که پسرم شهید نشده بود، این قسمت از گلزار شهدا که اکنون آرامگاهش قرار دارد، بیابان بود. برای مراسم یکی از فامیل‌هایمان که شهید شده بود به آنجا رفتیم. ولی‌اله به این قسمت آمد و اشاره کرد و گفت: «مادر جان، جای من اینجاست» بعد از شهادتش در همین قطعه و مکان او را به خاک سپردیم.

وصیت نامه شهید ولی اله اندامی:

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

پیام من به شما امت مسلمان و همیشه در صحنه و قهرمان پرور این است که در همه لحظه های زندگی خود قرآن و احکام و دستورات اسلام و زندگانی ائمه اطهار (ع) و شهدا را الگو و سرمشق زندگی خود قرار دهید. یک لحظه امام خمینی (ره) رهبر آگاه و بیدار انقلاب اسلامی را تنها نگذارید. دست از روحانیت اصیل و مبارز برندارید و این اصل را فراموش نکنید که آنها بودند که به ما خط دادند و به ما آگاهی و حرکت در همه مسائل دادند زیرا قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها شیطانی توسط عوامل داخلی و خارجی در صدد توطئه هستند که به هر طریقی که شده بین روحانیت و مردم جدایی و تفرقه بیندازند و ضربه ای به پیکر نورانی اسلام عزیز بزنند.

برادران و خواهران عزیز رسالت ما در قبال اسلام و این همه شهید، کیفیت ادامه دادن راه شهدا و رساندن پیان آنها به همه جهانیان بس سنگین و پرمخاطره است. ما وارث گرانقدرترین امانت هایی می‌باشیم که با جهادها و از خود گذشتگی ها و شهادت‌ها و با ارزش‌های والای انسانی در طول تواریخ جهان اسلام فراهم آمده است، ما مسئول این هستیم که به این میراث عزیز شهدا و امامان و رهبرانمان و ایمانمان و قرآنمان، امتی نمونه بسازیم تا برای مردم جهان شاهد باشیم و شهید باشیم ونمونه و این را بدانید که ما مدافع انسانهای ستم دیده و مظلوم در طول تاریخ هستیم . پیروزی ما پشتوانه پیروزی مستضعفان جهان بر مستکبران می باشد.

در آخر این را هم بگویم که ای دوستان مواظب این پانکیهای از خدا بی خبر باشید که جامعه را به فساد نکشند، این یک توطئه بسیار بزرگی می باشد که ابر جنایتکاران به فکر آن افتاده اند، پس در صدد نابودی آن باشید. ان‌شاءالله

امام و یارانش و رزمندگان جان بر کف را از دعای خود بی بهره نگذارید .

خدا نگهدار ، به امید دیدار در روز محشر

شهادت لاله را روئیدنی کرد

شهادت جامه را بوئیدنی کرد

ببوس ای دخترم قبر پدر را

شهادت سنگ را بوسیدنی کرد

خداوندا شهادت را نصیب همگی عاشقان شهادت بفرما. ان‌شاءالله

والسلام علی عبادالله صالحین

۱۳۶۵/۰۴/۰۴

ولی الله اندامی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha