کد خبر 224516
۱۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶

پدر شهید مدافع حرم محمدحسین میردوستی در گفتگو با «حیات»:

پسرم تمام اعتبارم شد / بعد از شهادت پسرم به سوریه رفتم+ فیلم

پسرم تمام اعتبارم شد / بعد از شهادت پسرم به سوریه رفتم+ فیلم

سید مرتضی میردوستی گفت: به جای اینکه من اعتبار پسرم باشم، ایشان اعتبارمان در جامعه و جهان اسلام شد. شهید سید محمدحسین میردوستی روحیات خاصی داشت و در خصوص احترام به پدر و مادر چیزی کم نمی‌گذاشت. 

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ در اولین پنجشنبه ماه آبان 1402 به گلزار شهدا رهسپار شدیم به نزدیکی قطعه 50  که رسیدیم عکس بزرگ شهیدی ما را به سوی خود کشاند، ردیف 115 شماره 14 آرامگاه پاسدار شهید مدافع حرم سیدمحمدحسین میردوستی قرار دارد، برای برگزاری مراسم هشتمین سالگرد شهادت این شهید بزرگوار خانواده و دوستانش دور آرامگاه شهید جمع شده بودند.به نزد پدر این شهید عزیز رفتیم تا بیشتر با وی و شهید میردوستی آشنا شویم.

سید مرتضی میردوستی پدرشهیدمدافع حرم سید محمدحسین میردوستی است. وی خود هم در جنگ هشت سال دفاع مقدس و هم در دفاع از حرم حضرت زینب (س) عزم دفاع کرده بود و در هر دو واقعه به درجه رفیع جانبازی نائل آمد. پدر شهید می‌گوید نه تنها خودش بلکه یکی دیگر از پسرانش نیز جانباز است. 

پسرم تمام اعتبارم شد

پدر شهید مدافع حرم محمدحسین میردوستی گفت: در ایام سالگرد شهادت پسرم به سر می‌بریم، ایشان به جای اینکه من اعتبارش باشم، اعتبارمان در جامعه و جهان اسلام شد. شهیدسیدمحمدحسین میردوستی روحیات خاصی داشت و در خصوص احترام به پدر و مادر چیزی کم نمی گذاشت.  توجهش به زیارت عاشورا زیاد بود و می گفت: هر کسی زیارت عاشورا را زیاد تلاوت کند،شهادت نصیبش می‌شود. مادر شهید به او می‌گفت باب شهادت بسته شده و شما قرار است کجا شهید شوی؟ پسرم در جواب به مادرش گفته بود که خداوند خودش زمان، مکان و اصحابش را فراهم می کند.

وی افزود: این اتفاق با شروع جنگ سوریه رقم می‌خورد و ایشان در آخرین لحظاتی که می‌خواست برای دفاع برود، می‌گفت که نشستن آدم حرام است که بنشیند و ببیند این چنین مسلمین را بمباران می‌کنند. همسر پسرم به او می‌گفت اگر بروی آقا سید محمد یاسا یتیم می‌شود. شهید میردوستی گفت بله اگر بروم پسرم یتیم می‌شود ولی اگر نروم، هزاران نفر مثل آقا سید محمد یاسا یتیم می‌شوند. شما کدام را می‌پذیرید؟ طبیعتا ما هم در برابر این عظمتی که ایشان در حفاظت از تمامیت انسانیت مطرح کرد، کلامی دیگر نداشتیم.

فیلم 1/////

پدر شهید میردوستی گفت: پسرم ولایت مدار بود. در فتنه‌های مختلف جلودار و پرچم دار بود و در وصیت‌اش هم گفت: «اگر من در این سنگر ولایت هستم به لطف صاحب زمان امام زمان (عج) است» شهید در خطاب به فرزندش هم در وصیت نامه اش هم گفته بود«پشتیبان ولایت فقیه باشید و مراقب فریب دشمن در این خصوص باشید.»

///فیلم2////

شهید میردوستی در روز تاسوعا به شهادت رسید

وی با اشاره به علاقه شهید میردوستی به حضرت ابوالفضل (ع) بیان داشت: ایشان به حضرت ابوالفضل (ع) علاقه خاصی داشت، همیشه پیشانی بندی که نام حضرت بر آن نقش بسته بود را  بر پیشانی اش می بست. همانطور در روز شهادت حضرت ابوالفضل در روز تاسوعا به شهادت رسید.

پدر شهید میردوستی با اشاره روز شهادت شهید میردوستی افزود:  فرمانده پسرم می‌گوید زمانی که در حین عملیات بودیم به او گفتم سید از حضرت ابوالفضل (ع) بخواه که ما پیروز شویم که فرزندم گفت: هر جوری که شود ما پیروزیم. فرمانده اش می گفت چند لحظه ای از آن گفتگو نگذشته بود که به ناگهان موشکی به ایشان اصابت کرد و سید محمد حسین به شهادت می‌رسد.

وی گفت: آقا سید آرزوهای زیادی هم داشت، می‌گفت زمانی که برگردم یکسری کارها برای خانواده و فرزندم انجام می‌دهم اما در آخرین لحظاتی که همرزمانش از او سوال می کنند تو چه آرزویی داری؟می گفت «دیگر هیچ آرزویی در دنیا جز شهادت ندارم.»

///فیلم3///

پدر شهید میردوستی با اشاره به ویژگی های اخلاقی این شهید گفت: ویژگی اخلاقی خاص پسرم  احترام گذاشتنش به پدر و مادر بود، یادم می آید یکی از شب هایی که من بر اثر مجروحیت سرفه می کردم، بالای سر من ایستاده بود، وقتی چشمانم را باز کردم گفتم آقا جان چه کار می کنی؟ گفت: دیدم سرفه می‌کنی، یک لیوان آب آورده ام تا چشمانت را باز کنی این لیوان را به شما بدهم. احترام خاصی به پدر، مادر، همسر و فرزندش داشت و همین باعث شد که ایشان به این ارتقا درجه شهادت برسد، چون اخلاقیات مهم ترین قضیه در مسیر تمامیت َموجودیت انسان است.

بعد از شهادت پسرم به سوریه رفتم

پدر شهید میردوستی بیان داشت: بنده هم از رزمندگان و جانباز دفاع مقدس و هم از رزمنده های مدافع حرم هستم که 4 سال را تقریبا در سوریه بودم و از جانبازان مدافع حرم نیز هستم. بعد از شهادت پسرم به سوریه رفتم.  یکی دیگر از فرزندانم که پاسدار است در شمال غرب به درجه جانبازی نائل آمد و یکی از چشمانش را در این راه از دست داد، مسیری بود که فرزندانم انتخاب کردند و ما را هم تشویق به این راه کردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha