کد خبر 219823
۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۲

یادداشت / حدیث ورناصری

ادامه کار خبر چگونه ممکن است؟

ادامه کار خبر چگونه ممکن است؟

خبرنگار می‌کوشد تا زبان مظلومان باشد و برای احقاق حق بلندگویی شود که خود سودی از حل مشکل نبرد. تنها لذتش دیدن لبخند کسانی می‌شود که حرفشان را به کرسی نشانده اند و به حقشان رسیده اند!

 به گزارش حیات؛ شغل یکی از اساسی‌ترین انتخاب‌های افراد برای آینده‌شان است. گاهی برخی شغل ها تمام زندگی فرد می‌شوند. شاید بتوان گفت اشتغال افراد بسته به میزان علاقه آن‌ها است. البته در این بین شرایطی سبب می‌شود که افراد از علاقه خود دست بکشند و در پی درآمد بالایی بروند؛ اما برخی همچنان به دنبال علاقه شان هستند حتی اگر بدانند که قرار است سختی بکشند و درآمد آنچنانی نداشته باشند.

شغل خبرنگاری یکی از حرفه‌هاییست که بیشتر افراد تنها به دلیل علاقه شان جذب این حرفه می‌شوند و تمام خستگی‌ها را به جان می خرند تا بتوانند در شغل‌شان بمانند و موفق شوند.

اما خبرنگاری حرفه ای نیست که امنیت شغلی داشته باشد. تنها کافی است با خبرنگاری گفتگو کنید؛ در وهله اول با نگرانی‌های او روبرو خواهید شد. اگر به گفتگو با بیشتر آن‌ها بنشینید متوجه علاقه فراوانشان می‌شوید، اما یک نکته پررنگ در گفته های بیشترشان خواهید شنید، و آن اینکه شغل‌شان را دوست دارند اما انتخابشان را شاید خیر!

خیال دل کندن از شغل شان برایشان سخت است اما امنیتی که موجبات راحتی خیالشان باشد را چون نداشته اند و ندارند، گاهی خود را بابت انتخابشان سرزنش می‌کنند. خبرنگاری یعنی تعهد، وظیفه و کار؛ یعنی نکته سنجی و دقت بالا، چشم باز داشتن و درک بالا از گفته‌ها، اشتباه نکردن حتی در به کار بردن یک کلمه که در صورت اشتباه کاری، تعلیق شدن را در بر دارد؛ زیرا تنها با به کار بردن یک کلمه اشتباه ممکن است معنای خبر تغییر کند. قضاوت نکردن مردم و مسئولان، سرعت کار و روایت صحیح از نقل خبر، نگارش و بازتاب صحیح سخنان دیگران، بار اضطراب را به دوش کشیدن، استراحت ممنوع!  رفاه نداشتن! یعنی زمان کوتاهی را با خانواده صرف کردن! لغو کردن سفرهای خانوادگی و حتی آمدن به محل کار در حالت بیماری! این‌ها همه بخشی از وظایف خبرنگار است.

شاید خنده دار به نظر برسد که این عشق و علاقه به این حرفه به چه دلیل است؟ اما قسمتی از جواب این پرسش این است که خبرنگار می‌کوشد تا زبان مظلومان باشد؛ خبرنگار می‌کوشد تا برای احقاق حق بلندگویی شود که حتی خود سودی از حل مشکل نبرد. تنها لذتش دیدن لبخند کسانی می‌شود که حرفشان را به کرسی نشانده اند و به حقشان رسیده اند! شاید رسیدن به این لذت خیلی‌های دیگر را درگیر جذب این حرفه کند همین است که شغلشان را با عشق و آگاهی دوست دارند.

شاید بشود گفت خبرنگار وکیلی است بی مزد و مواجب که برای کسی فرقی نمی‌کند کارش یک گفتگوی معمولی باشد یا گفتگویی برای رسیدن به حل مشکلات و احقاق حق؛ او در هر صورت درآمد ثابت خود را دارد اما زحمتش گاهی آنچنان زیاد می‌شود که شبانه روز او را درگیر می‌کند با این حساب او همه این تلخی‌ها و سختی‌ها را به جان می‌خرد تا بتواند نویسنده حق و حقیقت باشد.

خبرنگاری شغلی نیست که بشود بدون علاقه به آن وارد شد، زیرا برای خبرنگار شدن کسی با او تعهد ندارد اما خبرنگار باید نسبت به همه کس و همه چیز اعم از مسئول، مردم و مدیران رسانه‌ها تعهد داشته باشد؛ این است که خبرنگاری حرفه عشق است که می شود با همه سختی ها و دیدن لبخند مردم، شناساندن حق و آگاهی بخشی بقا پیدا کند.

مانند دیگر شغل‌ها که سختی‌های خود را دارند خبرنگاری هم جزو کارهای سخت دنیا محسوب می‌شود. گفتنی ها زیاد است اما برخی می‌گویند خبرنگار مانند ربات است اما اینگونه نیست. ربات روزی از شدت سنگینی کار می‌سوزد اگر به ابزارهایش فشار وارد شود، ربات تمام می‌کند اگرشارژ نشود، اما خبرنگار تنها با عشق به شغلش شارژ می‌شود و برای شنیدن حل مشکلاتی که پیگیر حق مردم بوده و آگاهی بخشی دوام می‌آورد.

خبرنگاری حرفه ای دارای حوزه های مختلف اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی، ورزشی و بین الملل است. این حوزه بندی تنها برای نظم کار است تا مخاطبان با توجه به مشکلاتشان یا سوال هایشان به حوزه های مرتبط رجوع کنند. البته گاهی در شرایطی خبرنگار حوزه اش را ترک می‌کند و برای خبر مهمی که می داند رسالتش در آن زمان کمک به احقاق حق کسی است می شتابد. 

تحمل شنیدن برخی روایت‌ها از خبرنگارانی که در صحنه‌های حادثه بوده اند سخت می‌شود، حادثه هایی مثل آتش سوزی پلاسکو، زلزله بم، زلزله خوی و غیره. بیشتر که به گذشته برگردیم خبرنگارانی را می‌یابیم که در هشت سال دفاع مقدس برای نشان دادن آن روزها و روایت جبهه جنگ حضور داشتند.

خبرنگار بیدار می‌کند حتی اگر در این راه جانش را هم فدا کند، یکی از وظایف اصلی خبرنگاری بیداری و شناساندن راه روشن است. فراتر که برویم این شغل به واسطه نام آورانی در این عرصه، مقدس می‌شود. نام شهدای رسانه را زیاد شنیده ایم. یکی از آن‌ها نامش در تقویم تاریخ مهرماه کشورمان خوش می‌درخشد. شهید «حسین فرهادی کوهپایی» یکی از شهدایی است که امروز سالروز شهادتش است و باعث شد که یاد حرفه خبرنگاری را با نام ایشان زنده کنیم.

شهید فرهادی کوهپایی در ۲۰ آبان ماه سال ۱۳۳۱ در تهران متولد شد. وی از زمان حکومت پهلوی در صف مبارزان و مقابل رژیم بود و بارها توسط ساواک دستگیر و با انواع شکنجه‌ها روبرو شد که آثار زخم‌هایش تا زمان شهادت بر روی بدنش وجود داشت. وی همچنین به دلیل ادامه مبارزاتش به هفت سال تبعید به بندرعباس محکوم گشت که پس از مدتی موفق به فرار شد.

بعد از انقلاب نیز این شهید بزرگوار برای مقابله با شورش و شرارت ضد انقلاب داخلی عازم جبهه کردستان شد. او همواره تلاش و مجاهدت هایش را داشت و در راه حق، ثابت قدم بود. وی همچنین برای نشان دادن روایت های جنگ پا به عرصه خبر گذاشت و در مقام خبرنگار با سازمان خبرگزاری ایرنا همکاری می‌کرد و  راوی جبهه‌های جنگ نیز بود.

ادامه کار خبر چگونه ممکن است؟

شهید فرهادی کوهپایی به خدمت در خبرگزاری علاقه داشت و با عشق و شوری وصف ناپذیر انجام وظیفه می‌کرد. وی برای راه‌اندازی دفتر خبرگزاری به ایلام اعزام شد و به مدت ۲ماه در آنجا همراه همرزمان خود فعالیت می‌کرد. این در حالی بود که در همان زمان هواپیماهای عراق، شهرهای ایلام و دهلران را مورد هدف بمب‌های خوشه‌ای قرار می‌دادند. 

سرانجام این شهید گرانقدر و  حماسه ساز در مهرماه سال  ۱۳۵۹ خورشیدی  پس از ۲ ماه حضور در منطقه موسیان هنگامی که به همراه چند نفر از همرزمانش در حال خنثی کردن تله انفجاری بود، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.

شهید فرهادی کوهپایی شهادت را تولد می‌دانست. او در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته بود: با دلی لبریز از عشق امام و کوله‌باری که حاصل یک عمر تجربه و مبارزه مداوم در راه انقلاب اسلامی است به مزار شهدا آمدم تا جای خود را میان آن‌ها باز کنم. اگر شهید شدم جز برای اسلام و تداوم انقلاب نبوده و به خانواده‌ام بگویید که شهادت تولد من است و باید خوشحال باشند.

همین که خبرنگاری پا به عرصه جهاد می گذارد و در این راه می داند با آگاهی بخشی اش ممکن است جان فدا کند اما ایستادگی و مقاومت می‌کند و حتی علاوه بر شغلش خودش هم جهاد می‌کند تنها عشق است که راهش را تغییر نمی‌دهد حتی به قیمت از دست دادن این زندگی دنیایی...

همین است که وقتی به ایستادگی، صلابت، مردانگی، مقاومت و خستگی ناپذیری این افراد برای نشان دادن حق بر می‌خوریم، می فهمیم خبرنگاری را با تمام سختی‌ها و خستگی‌هایش می شود ادامه داد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha