به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ پرداختن به زندگی شهدا و اسطورههای سرزمینمان و حتی جهان یکی از مواردی است که توجه افراد زیادی را جلب میکند، شهدا در میان همگان جایگاه ویژه ای دارند و میشود از منش، رفتار و زندگی این بزرگواران درسها آموخت و الگو ها گرفت، در قرآن نیز به جایگاه خاص و ویژه شهدا اشاره شده است و آیات زیادی وصف شهیدان نازل شده است.
در آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره آل عمران آمده است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ* یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛
هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین میشوند. بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند.»
وقتی در کتاب آسمانیمان جایگاه ویژه شهدا را میبینیم خوب است که به زندگی آنها نیز توجه کنیم که شهدا چگونه بودند که به این مقام عالی رسیدند؟ یکی از شهیدانی که امروز به روایت تصویری و زندگیاش پرداختهایم «شهید مهدی عراقی» است.
شهید مهدی عراقی در سال ۱۳۰۹ در محله پاچنار تهران دیده به جهان گشود. پدرش غلامعلی نام داشت و بسیار با ایمان و با تقوا بود.
این شهید گرانقدر پس از سپری کردن دوره دبستان، برای ادامه تحصیل به دبیرستان مروی و سپس دارالفنون تهران رفت ولی به دلیل مشکلات معیشتی نتوانست به تحصیلاتش ادامه بدهد، به همین دلیل برای کسب و کار اقدام و به بازار روی آورد.
شهید عراقی در سن 16 سالگی به سبب شرکت در هیئتهای مذهبی با فدائیان اسلام آشنا شد و با شهید نواب صفوی نیز ارتباط برقرار کرد. این شهید گرانقدر با توجه به هوش و تدبیری که برخوردار بود، توانست به سرعت به داخل شورای مرکزی فدائیان اسلام شود.
نخستین همکاری عملیاتی شهید عراقی با فداییان اسلام در ماجرای ترور انقلابی سید احمد حُکمآبادی معروف به احمد کسروی، نویسنده کتاب شیعهگری در همراهی با سیدحسین و سیدعلی محمدامامی در ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۲۴ بود. طبق اسناد ساواک او در بیشتر نشستهای فداییان اسلام حضور پیوسته داشت و گاهی پیامها و نامههای سیدمجتبی را دریافت و در جمع فداییان اسلام میخواند.
شهید عراقی در ۱۳ آبان سال ۱۳۲۸ در اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر، نخست وزیر وقت، طرح ریزی برای سوء قصد به جان محمدرضا شاه در زمان تشییع جنازه رضا شاه در سال ۱۳۲۹ و ماموریت ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای اعدام انقلابی علی رزمآرا، دیگر نخست وزیر محمدرضا شاه مشارکت داشت.
این شهید گرانقدر در دوران حکومت مصدق رابط فعال شهیدنواب صفوی و آیتالله کاشانی با دولت بود. وی در سال 1330 در جریان بازداشت شهید نواب صفوی به همراه 52 نفر دیگر معترضانه وارد زندان قصر شدند و در محوطه آن تحصن کردند. اما با یورش مأموران بسیاری از متحصنین از جمله شهید عراقی بازداشت شدند. وی تا تیرماه سال 1331 به مدت 6 ماه در زندان به سر برد.
پس از درگذشت آیتالله بروجردی در سال 1340، شهید عراقی جذب شخصیت امام خمینی (ره) شد. با رهنمودهای حضرت امام (ره) و با هدف ایجاد وحدت در صف گروههای مبارز توانست چند گروه اسلامی را متشکل ساخته، زمینه شکلگیری مجموعهای به نام «جمعیت مؤتلفه اسلامی» را فراهم آورد.
از دیگر نقش های پررنگ شهید عراقی این بود که در حادثه حمله به فیضیه در فروردین 1342 همراه با تعدادی از مبارزین، حراست از بیت امام را به عهده گرفت.وی سپس به تهران آمد و تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورای حسینی علیه رژیم شاه را سازمان دهی کرد.
این شهید گرانقدر در آن زمان در تعطیل کردن بازار تهران تصمیم گیرنده اصلی بود و در حرکت دادن علماء و مراجع از حوزهها به سوی مراکز شهرها و شهرستانها، نقش مؤثری داشت. پس از آزادی امام از زندان در مردادماه سال 1342 نیز افراد جمعیت مؤتلفه اسلامی که تحت نفوذ شهید عراقی بودند، مسئولیت مراقبت از بیت امام را بر عهده داشتند.
شهیدحاج مهدی عراقی در تظاهرات اولین سالگرد حادثه 15 خرداد در تهران همراه با دهها نفر دیگر دستگیر و طی 2 ماه در زندان بود. وی پس از تبعید امام به ترکیه، برای پیگیری مبارزه علیه رژیم شاه شاخه نظامی جمعیت مؤتلفه را به شیوه جدید سازمان بخشید.
اولین دستاورد این اقدام، ترور حسنعلی منصور نخستوزیر وقت در بهمن همان سال به فاصله کمتر از 3 ماه پس از تبعید امام خمینی (ره) بود، در پی ترور حسنعلی منصور بسیاری از اعضای جمعیت مؤتلفه بازداشت شدند و از جمله شهید عراقی در 19 بهمن دستگیر شد و به مدت 13 سال در زندان به سر برد.وی در زندان شکنجه و حتی محکوم به اعدام نیز شد.
در اعتراض به صدور حکم اعدام شهید عراقی حوزه علمیه قم تعطیل شد و طلاب در منزل مراجع تحصن کردند. اینگونه بود که حکم اعدام شهید عراقی به حبس ابد تغییر کرد و او را به زندان قصر منتقل شد.
وی در سال 1348 مدتی به زندان برازجان منتقل شد اما در بهمن سال 1355 از زندان آزاد شد.
با شروع انقلاب به توصیه شهید بهشتی برای سر و سامان دادن به وضع محل اسکان امام خمینی (ره) رهسپار نوفللوشاتو در پاریس شد، وی مدیریت داخلی بیت امام خمینی (ره)را بر عهده گرفت و سپس به توصیه مشارالیه برای سازماندهی تظاهرات تاسوعا و عاشورای 1357 به تهران بازگشت. شهید عراقی بعد از انجام موفقیتآمیز این تظاهرات دوباره رهسپار فرانسه شد و سپس همراه امام به تهران بازگشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهیدعراقی ابتدا به حکم امام خمینی (ره) به ریاست زندان قصر منصوب شد. سپس به ریاست شورای مرکزی بنیاد مستضعفان درآمد و در همین سمت بود که مدتی سرپرستی امور مالی روزنامه کیهان را عهده دار شد.
سرانجام شهیدعراقی در چهارم شهریورماه ۱۳۵۸ هنگامی که به اتفاق فرزند خود «حسام» عازم محل کار خود بود، توسط سه موتور سوار که عضو گروه فرقان بودند ترور شد و همراه با فرزندش به فیض شهادت نائل آمدند. امام خمینی (ره) بر پیکر شهید عراقی نماز خواند.
گفتنی است آرامگاه این شهید بزرگوار در مرقد حضرت معصومه (ع) قرار دارد.
لازم به ذکر است کتاب مهدی عراقی را بکش اثر عبدالرضا نعمت اللهی درباره زندگی شهید حاج مهدی عراقی نوشته شده است.
سلامی بدهیم به روح پرفتوح شهدا با قرائت زیارت نامه شهدا:
اَلسَّلامُ عَلی رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی نَبِی اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرین اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ الاْیمانِ وَ التَّوْحیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَکُمْ لِدینِهِ وَ اصْطَفاکُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِکُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّکُم قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَکُمْ فی مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِکْرامِهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولَّئِکَ رَفیقاً اَشْهَدُ اَنَّکُمْ حِزْبُ اللّهِ وَ اَنَّ مَنْ حارَبَکُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ الْفائِزینَ الَّذینَ هُمْ اَحْیآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَعَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِکَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعینَ اَتَیْتُکُمْ یا اَهْلَ التَّوْحیدِ زائِراً وَبِحَقِّکُمْ عارِفاً وَ بِزِیارَتِکُمْ اِلَی اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَریفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِی الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ وَ عَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْنی بِزِیارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْنی عَلی قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّنی عَلی ما تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَیْهِ وَ اجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَهُم فی مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِکَ اَشْهَدُ اَنَّکُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِکُمْ لاحِقُونَ؛
سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین
خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.
نظر شما