کد خبر 214168
۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۳:۳۰

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

شهید ناصر کاظمی پس از آخرین مأموریتش در شمال کردستان در ششم شهریور ماه سال 1361 در حین پاکسازی محور پیرانشهر سردشت در یکی از روستاهای پیرانشهر به فیض شهادت نائل آمد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ پرداختن به زندگی شهدا و اسطوره‌های سرزمینمان و حتی جهان یکی از مواردی است که توجه افراد زیادی را جلب می‌کند، شهدا در میان همگان جایگاه ویژه ای دارند و می‌شود از منش، رفتار و زندگی این بزرگواران درس‌ها آموخت و الگو ها گرفت، در قرآن نیز به جایگاه خاص و ویژه شهدا اشاره شده است و آیات زیادی وصف شهیدان نازل شده است. 

در آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره آل عمران آمده است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ* یسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ؛

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند شادی می کنند که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین می‌شوند. بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند.»

وقتی در کتاب آسمانیمان جایگاه ویژه شهدا را می‌بینیم خوب است که به زندگی آن‌ها نیز توجه کنیم که شهدا چگونه بودند که به این مقام عالی رسیدند؟ یکی از شهیدانی که امروز به روایت تصویری و  زندگی‌اش پرداخته‌ایم «شهیدناصرکاظمی» است.

شهیدناصر کاظمی در ۱۲ خردادماه سال ۱۳۳۵ در تهران دیده به جهان گشود.  پدرش درویش و مادرش، اقدس نام داشت. این شهید گرانقدر از همان دوران کودکی از فهم، شعور و ایمان بالایی برخوردار بود به شکلی که لباس‌های نو نمی پوشید وقتی می‌دید برخی اطرافیانش در فشار و سختی مالی قرار دارند.

شهید کاظمی از همان دوران کودکی گرایش زیادی به دین و مذهب داشت و پس از تمام شدن دوران تحصیل ابتدایی و شروع دوران دبیرستان شور و شوق بیشتری نسبت به اسلام در او ایجاد گشت و به دانش‌اندوزی و مطالعات مذهبی همراه با مطالعه علوم و معارف اسلامی روی آورد.

زمانی که دوران متوسطه خود را به پایان رساند به دلیل اینکه آن زمان حکومت پهلوی حاکم بود، به سربازی نرفت و به همین دلیل برای ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل اقدام کرد، بعد از اعلام نتایج وی در رشته تربیت بدنی و پیراپزشکی قبول شد و در نهایت رشته تربیت بدنی را انتخاب کرد.

این شهید گرانقدر از آنجا که به محرومین توجه ویژه ای داشت، حین تحصیل به شغل معلمی در مدارس منطقه جنوب تهران مشغول شد و بیشتر حقوق و درآمدش را برای خریدن کتاب‌های دینی برای شاگردانش خرج می کرد، وی تمام تلاش و همت خود را گذاشت تا با طرح مباحث دینی، اجتماعی و سیاسی، دانش آموزانش را نسبت به مشکلات روز و نیازهای نسل جوان آگاه کند.

وی در سال ۱۳۵۶ در زمان قبل از انقلاب اسلامی وقتی ورزشکاران آمریکایی برای برگزاری مسابقات کشتی به ایران آمدند، به همراه تعدادی از دانشجویان تصمیم گرفت در سالن مسابقات به دلیل اعتراض به حمایت‌های آمریکا از شاه، پرچم آن کشور را به آتش بکشاند و در نهایت به جرم فعالیت‌های سیاسی و آتش زدن پرچم آمریکا دستگیر و به ژاندارمری تحویل داده شد و از آنجا به دادگستری منتقل و در نهایت در زندان قصر محبوس گشت.

وی همزمان با اوج‌گیری فعالیت‌های انقلاب اسلامی و بر اثر فشارهای داخلی به رژیم پهلوی، با بسیاری از زندانیان دیگر آزاد شد. این شهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 لباس سبز پاسداری را برتن کرد و مشغول به کار در نظام شد. وی در اولین مأموریتش، برای خاموش کردن فتنه و  آشوب‌های فرقه‌گرایانه خوزستان که با پشتیبانی و حمایت سازمان اطلاعات عراق، انجام می‌شد، به آن استان  اعزام شد و پس از پایان آن آشوب‌ها، در آنجا ماند؛ تا اینکه به پیشنهاد شهید محمد بروجردی در ۱۷ دی‌ماه همان سال به پاوه اعزام شد.

در آن زمان شهر پاوه با فعالیت‌های گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح، از جمله حزب دموکرات و کومله، زمان سخت و پرآشوبی را می گذراند، شهید کاظمی در آن روزهای پرتنش و بحرانی، هم‌زمان با داشتن مسئولیت روابط عمومی سپاه پاسداران، به سمت فرمانداری شهر پاوه نیز منصوب شد و فعالیت خود را آغاز نمود.

این شهید گرانقدر پس از مدتی به سمت فرمانده سپاه پاسداران شهر پاوه نیز منصوب شد؛ وی در خردادماه سال ۱۳۵۹ مجروح شد و ۲ ماه از صحنه‌های عملیاتی دور بود.

پس از درمان و بازگشت شهید کاظمی به دلیل تدبیر، هوش و آگاهی اش موفق به پاکسازی مناطق نیسانه، کله چنار، نوسود، نودشه، شمسی و نروی در نوار مرزی شد. درخشش این شهید گرانقدر در آن دوران باعث شد که به فرماندهی سپاه کردستان در سنندج منصوب گردد و در آن زمان هم در مناطق زیادی اقدام به پاکسازی مناطقی همچون سردشت، کامیاران، تکاب و سدبوکان کرد.

مردم کردستان به سبب رشادت‌ها و فعالیت‌های موثر این شهید علاقه زیادی به وی داشتند و به همین دلیل  خیلی از آن ها به یاد این شهید گرانقدر نام «ناصر» را برای فرزندانشان انتخاب کردند. در واقعیت هم این نام برازنده شهید کاظمی بود او یاری دهنده و باوفایی بود که تا لحظات آخر عمرمبارکش دست از تلاش و مجاهدت برای مردم سرزمینمان و حفظ انقلاب اسلامی و امنیت کشورمان برنداشت.

سرانجام شهید ناصر کاظمی پس از سال ها مجاهدت خالصانه در آخرین مأموریتش که در شمال کردستان بود در ششم شهریور ماه سال 1361 در حین پاکسازی محور پیرانشهر سردشت در یکی از روستاهای پیرانشهر به فیض شهادت نائل آمد.

لازم به ذکر است درباره زندگی شهید ناصر کاظمی کتاب هایی نیز به چاپ رسیده است که از جمله این کتاب ها: «کردستان، مردم و پاسدار شهید کاظمی» نوشته پرویز بهرامی، کتاب «پیشانی و عشق» به همت معاونت مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری کنگره سرداران، کتاب «مثل شمشیر، مثل ابر» نوشته محمدتقی عرب، «فوتبال و جنگ» (محمود جوانبخت، نشر سوره مهر و نشر شاهد) را می توان نام برد.

در قسمتی از وصیتنامه شهید ناصر کاظمی آمده است: 
« زندان جمهوری اسلامی باید دانشگاه باشد و سعی شود اصلاً ساختمان‌هایی که جدیداً جهت احداث زندان ساخته می‌شود با معیار کاملاً اسلامی باشد و بهترین و مکتبی‌ترین افراد بازجو و زندانبان باشند.

 برای موفقیت در کردستان باید صفوف ضدانقلاب از مردم جدا شود با ضدانقلاب با قاطعیت و با مردم محروم و مستضعف کرد با مهربانی هرچه تمامتر رفتار شود.

 از تهمت ‌زدن بدون علم و آگاهی به دیگران شدیداً پرهیز کنیم.

 اگر چنانچه جنازه‌ام پیدا شد در بهشت‌زهرا خاک کنید.»

گفتنی است آرامگاه این شهید بزرگوار در مزار این شهید در  قطعه ۲۴، ردیف ۷۲، شماره ۲۵ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرار دارد.

سلامی بدهیم به روح پرفتوح شهدا با قرائت زیارت نامه شهدا:

اَلسَّلامُ عَلی رَسوُلِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی نَبِی اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرین اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الشُّهَدآءُ الْمُؤْمِنُونَ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ الاْیمانِ وَ التَّوْحیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللّهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ اَشْهَدُ اَنَّ اللّهَ اخْتارَکُمْ لِدینِهِ وَ اصْطَفاکُمْ لِرَسُولِهِ؛ وَاَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ؛ وَ جُدْتُمْ بِاَنْفُسِکُمْ دُونَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّکُم قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللّهِ؛ فَجَزاکُمُ اللّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَ اَهْلِهِ اَفْضَلَ الْجَزآءِ وَ عَرَّفَنا وُجُوهَکُمْ فی مَحَلِّ رِضْوانِهِ وَ مَوْضِعِ اِکْرامِهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدّیقینَ وَ الشُّهَدآءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولَّئِکَ رَفیقاً اَشْهَدُ اَنَّکُمْ حِزْبُ اللّهِ وَ اَنَّ مَنْ حارَبَکُمْ فَقَدْ حارَبَ اللّهَ وَ اَنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبینَ الْفائِزینَ الَّذینَ هُمْ اَحْیآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَعَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلاَّئِکَةِ و َالنّاسِ اَجْمَعینَ اَتَیْتُکُمْ یا اَهْلَ التَّوْحیدِ زائِراً وَبِحَقِّکُمْ عارِفاً وَ بِزِیارَتِکُمْ اِلَی اللّهِ مُتَقَرِّباً وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَریفِ الاْعْمالِ وَ مَرْضِی الاْفْعالِ عالِماً فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ وَ عَلی مَنْ قَتَلَکُمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ اَللّهُمَّ انْفَعْنی بِزِیارَتِهِمْ وَ ثَبِّتْنی عَلی قَصْدِهِمْ وَ تَوَفَّنی عَلی ما تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَیْهِ وَ اجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَهُم فی مُسْتَقَرِّ دارِ رَحْمَتِکَ اَشْهَدُ اَنَّکُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ بِکُمْ لاحِقُونَ؛

سلام بر رسول خدا سلام بر پیامبر خدا سلام بر محمد بن عبداللّه سلام بر خاندان پاکش سلام بر شما ای شهیدان با ایمان سلام بر شما ای خاندان ایمان و توحید سلام بر شما ای یاران دین

خدا و یاران رسول خدا - که بر او و آلش سلام باد - سلام بر شما بدان شکیبائی که کردید پس چه خوب است خانه سرانجام شما گواهی دهم که براستی خداوند شما را برای دین خود انتخاب فرمود و برگزیدتان برای رسول خود و گواهی دهم که شما در راه خدا جهاد کردید آن طور که باید و دفاع کردید از دین خدا و از پیغمبر خدا و جانبازی کردید در رکاب رسول خدا و گواهی دهم که شما بر همان راه رسول خدا کشته شدید پس خدای تان پاداش دهد از جانب پیامبرش و از دین اسلام و مسلمانان بهترین پاداش و بشناساند به ما صورت های شما را در جایگاه رضوان خود و موضع اکرامش همراه با پیمبران و راستگویان و شهیدان و صالحان و چه نیکو رفیقانی هستند آن ها گواهی دهم که شمائید حزب خدا و هر که با شما بجنگد مسلماً با خدا جنگ کرده و براستی شما از مقربان و رستگارانید که در پیشگاه پروردگارشان زنده اند و روزی می خورند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آن که شما را کُشت آمده ام به نزد شما برای زیارت ای اهل توحید و به حق شما عارفم و بوسیله زیارت شما بسوی خدا تقرب جویم و بدان چه گذشته از اعمال شریف و کارهای پسندیده دانایم پس بر شما باد سلام خدا و رحمت و برکاتش و لعنت خدا و خشم غضبش بر آن کس که شما را کُشت خدایا سود ده مرا به زیارت شان و بر آن نیتی که آن ها داشتند مرا هم ثابت بدار و بمیرانم بر آن چه ایشان را بر آن میراندی و گرد آور میان من و ایشان در جایگاه خانه رحمتت گواهی دهم که شما بر ما سبقت گرفتید.

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

روایت تصویری زندگی شهید «ناصرکاظمی»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha