کد خبر 212456
۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲

یادداشت/ حدیث ورناصری

آموزش با پرورش دوست می‌شود؟

آموزش با پرورش دوست می‌شود؟

وقتی بخش پرورش از آموزش حذف شود گمراهی، ناامیدی و افسردگی در برخی دانش آموزان به آشکارا دیده می‌شود پس بهتر است مسئولان در سازمان آموزش و پرورش تدبیری ویژه برای آشتی دادن آموزش با پرورش داشته باشند.

به گزارش حیات؛ زیر سایه آموزش است که پرورش شکل می‌گیرد یا زیر سایه پرورش است که آموزش داده می‌شود؟ آموزش در کنار پرورش تا چه میزان مهم است؟ کدام یک ارجحیت دارند؟ این ها پرسش‌هایی است که شاید پاسخ‌های زیبا و کارآمدی داشته باشند اما بیشتر اوقات هیچ کدام از پاسخ‌ها به کار گرفته نشدند!

به عنوان مثال کودکی را در نظر بگیریم که در حال آموزش است، او یاد گرفته است که (یک به علاوه یک) جوابش (دو)می شود اما زمانی می‌آید که کودک در مکان عمومی قرار می‌گیرد و یکی می‌گوید یک به علاوه یک همیشه دو نمی شود! آن کودک برای اینکه ثابت کند جواب دو می‌شود، چندین بار جواب می‌دهد و وقتی واکنشی را نبیند و حرفش پذیرفته نشود، به گریه می‌افتد و دیگر صدایی را دوست ندارد بشنود.

مشکل از کجاست؟ مگر کودک آموزش ندیده بود که در زمان معینی یادگیری‌اش را نشان دهد؟ او با شور و شوق جواب داد و دلیل و برهان داشت و عملی یاد گرفته بود که یک به علاوه یک جوابش دو می‌شود!  مشکل این است که کودک از قبل توجیه نشده بود که لازم است در زمان معینی پاسخ بدهد و زمانی به سوالی پاسخ بدهد که از شخص او پرسیده شود، زیرا کودک خالی از تجربه است و در اینجا کنایه، استعاره و مثال را با منطق نمی‌تواند مقایسه کند تنها جواب صادقانه می‌دهد.

توجیه نکردن کودکان یکی از مواردی است که آن ها را کلافه و حیران می‌کند، این هول و ولا نه تنها او را گوشه گیر می‌کند بلکه آن کودک، تعجب زده و عصبی نیز می‌شود. شبیه فردی که دوست ندارد حرفی را جز باور خودش بپذیرد و از کودکی به این منطق رسیده که برخی با او می‌خواهند لجبازی کنند. نقش پرورش در زندگی‌اش گم می‌شود و تنها به آموزشی که یاد گرفته بود افتخار می‌کند و می‌گوید تنها حرف خودش درست است!

اینجاست که پرورش مغلوب آموزش می‌شود و استعداد فرد به گونه ای عصبی وار و مبهم رشد می‌کند. سازمانی به نام آموزش و پرورش برای همین زمان‌ها ساخته شده است، دانش‌آموزانی که همگی در یک سن مشخص و یک مکانی به نام مدرسه زیر نظر وزارت آموزش و پرورش، مدیران و معلمان تحصیل می‌کنند. تحصیلی که نه تنها بحث آموزش مهم است گاهی پرورش بر آموزش هم ارجحیت پیدا می‌کند.

شاید لازم است بگوییم آموزش بدون پرورش در هر درسی اعم از ریاضی، فیزیک، شیمی، ادبیات، زیست و غیره نقش موثری بر دانش‌آموزان نخواهد گذاشت، باید به مسئله پرورش، روانشناسی توجه شود و لازم است همه معلمان، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش دوره‌های تخصصی روانشناسی را فرا بگیرند و با روحیات دانش آموزان به درستی و خوبی آشنا شوند تا بشود آموزشی درست و پرورشی موثر در سازمان آموزش و پرورش را مشاهده کنیم.

بارها شده است که دانش آموزانی را می‌بینیم که سردرگم و پریشانند که در آینده چه کاره شوند؟ چه مسئولیتی را بر عهده بگیرند و حتی چگونه بزرگ شوند!

با نوع پرسش و نشانه گرفتن هدف دانش آموزان، می‌شود علایق آن ها را از همان کودکی دانست. آن ها را آگاه کرد و به دانش آموزان امید داد و استعدادهایشان را نادیده نگرفت، آگاه کردن، وظیفه هر معلمی است زیرا نباید پرورش گم شود و لازم است آموزش و پرورش در کنار هم قرار گیرند.

شاید اگر دانش آموزانی را از همان دوران کودکی در رشته‌های فنی، هنری، مهندسی، پزشکی و غیره  را در مدارس به صورت عملی آموزش و پرورش دهند، بشود در آینده ای نه چندان دور شاهد وجود افرادی موثر و مستعدانی در زمینه های علمی ، فناوری، هنری و غیره باشیم.

آموزش و پرورش نیاز به معلمانی دارد که روانشناسانه و با آگاهی تمام دانش‌آموزان را به سوی اهدافی که دارند راهنمایی،کمک و هدایت کنند. وقتی بخش پرورش از آموزش حذف شود همین می‌شود که گمراهی، ناامیدی و افسردگی در برخی دانش آموزان به آشکارا دیده می‌شود پس بهتر است مسئولان در سازمان آموزش و پرورش تدبیری ویژه برای آشتی دادن آموزش با پرورش داشته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha