کد خبر 208363
۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۵

«حیات» گزارش می‌دهد:

وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد

وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد

روز عروسی‌مان گفت: «خدایا همون طور که منو در عید غدیر متولد کردی و در عید غدیر مزدوج کردی، در عید غدیر هم به شهادت برسان… .»

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ همیشه وقتی برایمان دعایی از جان می کنند؛ آن دعا عاقبت به خیری است. عاقبت به خیری نمودش چیزی نیست که به راحتی به دست بیایید و فقط زیر پرچم ولایت امیر المومنین علی (ع) امکان‌پذیر است. در حقیقت باید ذکر «اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین (ع)» ورد زبانمان باشد.

باید گفت چه خوشبخت‌اند آنان که علی (ع) ولی آنان است و چه فخری برای شیعه بالاتر از آنکه پیامبر عظیم الشان ما حضرت محمد مصطفی (ص) می‌فرمایند: «ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود».

در این میان هستند افرادی که مورد عنایت ویژه حضرت علی (ع) قرار گرفته و چه بسا حیات و ممات آنان وصل به عنایت و محبت خاص آن حضرت بوده و خواهد بود. یکی از این افراد شهید حاج علی کسایی است. وی اهل شیراز بود و در عید غدیر سال ۱۳۳۴ به دنیا آمد.‌ مادرش به عشق حضرت علی (ع) و به مناسبت عید غدیر نام او را علی انتخاب می‌کند. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستان در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل شد. 

شهید علی کسایی چندی بعد کارمند واحد ارتش شیراز شد. از نوجوانی علاقه بسیار شدید، عجیب و غیرقابل توصیفی به حضرت علی (ع) پیدا می کند به طوری که همگان با کوچک ترین همنشینی با او متوجه آن می شدند.

در جستجوی معارف حضرت بود و استاد تدریس نهج البلاغه شد. شب و روز با در دست این کتاب نورانی در زندان عادل آباد شیراز حضور می‌یافت و جوانانِ پیوسته به گروه مجاهدین خلق را از فتنه‌ای که در دام آن گرفتار شده بودند آگاه می‌کرد؛ به نحوی که صدها تن از آنها نجات خود و زندگی مجدد خویش را مدیون ایشان بوده و با او انس قلبی داشتند.

وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد

در عید غدیر سال ۱۳۵۹ با خطبه ای که امام خمینی (ره) برایشان می‌خواند ازدواج می کند. او که همه زندگی اش تحت تاثیر علی (ع) است در حالی که بر سر سفره عقد نشسته، از همسر خود می‌خواهد که برای شهادتش در روز عید غدیر دعا کند.

همسر شهید روایت می کند: «مراسم عروسی مان را ظهر گرفتیم که به چشم نیاید و حرمت داغداری خانواده شهداء حفظ شود. آمدیم توی اتاق که ناهار بخوریم؛ در را بست و پشت آن ایستاد، رو به من کرد و گفت: می دونی که تو این لحظه دعای ما مستجابه؟ گفتم: آره ولی الان بیا ناهار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز عروسی روزه گرفتی؟ گفت روزه نذره؟ گفتم: چه نذری؟ گفت: این که همون طور که خدا منو تو عید غدیر متولد کرد، تو عید غدیر هم مزدوج کنه. حالا من دعا می کنم تو آمین بگو. دستم را به دعا بلند کردم، گفت: خدایا همون طور که منو در عید غدیر متولد کردی و در عید غدیر مزدوج کردی، در عید غدیر هم به شهادت برسان… .
غدیر هر سال که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در سومار برایم آوردند، گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم… .»

سرانجام این سرباز جبهه حق که در عید غدیر سال ۱۳۶۶ در جبهه سومار در حال نبرد نظامی با دشمن بعثی و جهاد تبیین برای رزمندگان اسلام بود، مجروح و در حالی که نهج البلاغه به دست داشت و شادمانه ذکر «یا علی» «یا علی» می گفت به کاروان عاشورا پیوست.

وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد

گفتنی است که کتاب «آخرین فرصت» به توصیف زندگی این شهید خاص و دوست داشتنی پرداخته است. این کتاب‌ را علاوه بر مرور خاطرات دوران زندگی و رزمندگی شهید علی کسایی، می‌توان تاریخ شفاهی دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق دانست که در قالب رمانی جذاب؛ «صمیمیت و ساده‌زیستی»، «احترام به والدین»، «عشق به همسر و فرزند»، «صبر و ایثار»، «توجه به بیت‌المال و حق‌الناس»، «عفت و حیا» و «فداکاری و شهادت» را زیبا و هنرمندانه به تصویر کشیده است.

در بخشی از این کتاب از زبان همسرش می‌خوانید: «علی اینقدر به زبان عربی مسلطه که راحت آزمون کارپردازان حج رو قبول شد. می‌تونست تا ده سال بدون هیچ خرجی بره مکه و حقوق هم بگیره، اما فقط همون سال اول رفت که حج واجبش بود. سال بعد مافوقش، حاج آقا فاطمی، با رفتنش مخالفت کرد و گفت حضورش تو ارتش بیشتر لازمه. علی هم دیگه انصراف داد. حاج آقا فاطمی وقتی فهمید خیلی تعجب کرد چطور تونسته از همچین موقعیت لذت بخشی بگذره. هرکسی نظری در مورد حرف‌های محمود داد و من با خودم فکر کردم، بعد از هفت سال زندگی با علی، هنوز خیلی چیزها را نمی‌دانم.»

وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد

 باز هم چه زیبا گفت شهید آوینی که فرمود: «ای شهید، ای آنکه بر کرانه های ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش» به راستی که چطور می توان درجه انسانی این شهدا در محضر خداوند را درک کرد جز با مطالعه در سیره زندگی آنان و تمسک به راه رفته پربرکت زندگی ایشان که حقیقت پیروزی حق بر باطل را آشکار کرده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha