کد خبر 206726
۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۱

سوءاستفاده بعضی از افراد شما را مایوس از انقلاب نکند

سوءاستفاده بعضی از افراد شما را مایوس از انقلاب نکند

در قسمتی از وصیتنامه شهید عالی فکر آمده است: «سوءاستفاده بعضی شما را مایوس از انقلاب نکند که هر کس قصد خیانت و به هدر دادن خون شهدا داشته و به فکر کسب مقام و سوءاستفاده از ثمرات خون شهداست سزای خیانت خود را خواهد دید».

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ شهید مسعود عالی فکر، بیست و سوم مردادماه سال 1343، در تهران و در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسن و مادرش بلقیس نام داشت. در کودکی و نوجوانی تحت تربیت دینی و مذهبی خانواده زمینه برای رشد صفات و فضائل اخلاقی در او مساعد شد. وی دوران دبستان را درحالی پشت سرگذاشت که علاقه وافری به مطالعه کتابهای غیردرسی به ویژه کتب دینی داشت. از همان کودکی در مجالس مذهبی شرکت می کرد. تحصیلات خود را تا پایان متوسطه در رشته علوم اقتصادی ادامه داد و دیپلم گرفت.

شهید عالی فکر با انقلاب اسلامی رابطه ای متقابل داشت، از یک سو، از فرصت بدست آمده، کمال استفاده را برای رشد و تکامل فردی خود میکرد و از طرف دیگر با توانمندی وانرژی خویش در خدمت اهداف انقلاب بود و برای حرکت در خط امام و اعتلای انقلاب اسلامی، سراز پا نمی‌شناخت و خیلی فعال بود. معنویت و خلوص روحانی مسعود به همراه سعه صدر، گشاده روئی و کم ادعائی در رابطه با فعالیت مداوم و خستگی ناپذیرش، در میان همه دوستان و اقوام شاخص بود. با وجود سن کمی که داشت راه سخت عرفان ومعنویت را در سایه جهاد، ایثار و اخلاص پیموده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی او با فعالیت در سپاه پاسداران به عنوان بسیجی در ارتباط با دانش آموزان فعالیت های فرهنگی و اجتماعی انجام می داد. به موازات فعالیتهای دانش آموزی، در راستای تشکیل و انسجام نیروهای جوان حزب اللهی در فعال و کوشا بود.

در سالهای 1362 و 1363 فعالیت وی در رابطه با جبهه و جنگ تمرکز و شدت بیشتری یافت. دیگر مجاهدتهای پشت جبهه برای او کافی نبود و مسعود را راضی نمی‌کرد، لذا علیرغم نیاز سپاه و بسیج مسجد محل به وجود وی از اوائل سال 1364 برای تکمیل فعالیت های خود عازم جبهه شد. البته در سالهای قبل نیز بارها در جبهه حضور یافته بود ولی این بار آنرا به صورت یک فعالیت مداوم برگزید. از سالها 1364 تا 1367 در بسیاری از تحرکات و عملیات نظامی وسیع رزمندگان اسلام مانند والفجر 8، کربلای 4 و 5 و 8 والفجر 10 و بیت المقدس 7 حضور فعال داشت و بارها مجروح شده بود که پس از درمان و بهبودی نسبی، باز هم با عزمی راسخ و استوار به منطقه می شتافت.

سرانجام نهم مرداد ماه سال 67 در آخرین حضورش در جبهه ، به عنوان تیربارچی شرکت نمود و هنگامی که نزدیک بود به محاصره تانکهای دشمن درآیند فرماندهشان دستور عقب نشینی را برای همه افراد مگر دو تیربارچی صادر کرد، یکی از آن دو نفر مسعود بود که از سوی متجاوزان بعثی تیری به قلبش اصابت نمود و درحالیکه، ذکر یا زهرا یا مهدی بر زبان داشت به فیض شهادت نائل آمد.

در قسمتی از وصیتنامه شهید عالی فکر آمده است: 

«امروز خود شاهد هستید که دشمنان ما در همه شکل و قیافه به جنگ این نظام مقدس بپا خواسته‌اند و سعی در نابود کردن ارزشهای مقدس این انقلاب الهی را دارند. آنوقت من به امور عادی زندگی خود ادامه بدهم و بگویم که دیگران هستند و انجام می‌دهند، که هرگز این تفکر برایم قابل قبول نبود و هر چند کاری انجام نمی‌دادم و کار اصلی را شهدا و رزمندگان عزیز با ایثار و از خودگذشتگی و با گمنامی برای رضای خدا انجام می‌دهند.

عزیزان من، مسئله‌ای که در حال حاضر انقلاب اسلامی در آن درگیر است وجود همه‌گونه توطئه در هر شکل است و اگر امروز دیدید افرادی به اسم حزب‌اللهی و یا مدافع انقلاب کارهائی خلاف حرف امام انجام دادند بدانید اینها دشمنان انقلاب و امام هستند و امروز هر کس در خط امام و مطیع امام بود مدافع انقلاب و محرومین است و خطا و سوءاستفاده بعضی شما را مایوس از انقلاب نکند که هر کس قصد خیانت و به هدر دادن خون شهدا داشته و به فکر کسب مقام و سوءاستفاده از ثمرات خون شهداست سزای خیانت خود را خواهد دید.

عزیزان می‌دانم که رفتنم برای شما مشقاتی دارد ولی بدانید که امانت‌دار بودید و برای حفظ اسلام و رضایت خداوند صورت گرفت و انشاالله خداوند به شما بزرگواران صبر عنایت فرماید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha