به گزارش گروه سیاسی حیات؛ 69 سال از غروب خونین خورشید در آسمان دانشگاه تهران میگذرد. روزی که که 3دانشجوی آزادیخواه و استکبارستیز در خونینترین روز تاریخ دانشگاه جامه شهادت پوشیده و سمبل ابدی برای مبارزه عدالتخواهانه شدند. حالا با گذشت قریب به 7دهه از 16آذر 32، کماکان صحن دانشگاه خود را وامدار راه این شهیدان و مسیری میداند که با امضای خونینشان به یادگار گذاشتهاند. گویی که جوشش خونین این 3یار دبستانی در فراز و فرود ایام هیچگاه رسالت هدایتگری خود را از دست ندادند تا امروز نیز دانشجویان مسیر خود را برای آرمانخواهی از روی لوح خونین این 3شهید مشق کنند.
16آذر 32، روزی که دانشجویان را مقابل پای نیکسون ذبح کردند
آذر32 و در فضای خفقانآور پس از کودتای 28مرداد دانشگاه تنها مامن آزادیخواهان برای مبارزه علیه استبداد سلطنت و استعمار خارجی بود. انتشار خبر سفر نیکسون معاون و فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا با خشم دانشجویانی مواجه شد که چند ماه قبل شاهد کودتای آمریکایی علیه دولت مردمی محمد مصدق بودند. برنامه سفر از این قرار بود که نیکسون 18آذر برای دریافت دکتری افتخاری وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میشد. دانشجویان که این اقدام را هتک ساحت دانشگاه و دهان کجی به اعتراضات مردم میدانستند. شروع اعتراضات از روز 15آذر و بیم دستگاه سلطنت از اینکه خشم و خروش دانشجویان در روز ورود نیکسون به دانشگاه تهران تبدیل به صحنه رسوایی شود باعث اتخاذ تصمیم خونینی علیه دانشجویان شد.
شهید دکتر مصطفی چمران، كه از شاهدان واقعه 16 آذر 32 است میگوید: از روز 14 آذر 1332 تظاهراتی که در گوشه و کنار به وقوع میپیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عدهای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجدداً تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکدههای پزشکی، حقوق و علوم، داندنپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام میگرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه مییافت و عدهای دستگیر شدند. روز 15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که "باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند... این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و بهانه تظاهرات بر علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیأت حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذرماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند. نقشه پلید هیات حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانهجویان ندهند. از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاسها رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند. از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم عده زیادی را دستگیر کردند. بین دستگیرشدگان چند استاد نیز دیده میشد که به جای دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل کامیون کشیده شدند. حدود ساعت 10 صبح موقعی که دانشجویان در کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز" به معیت عده زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند. ما در کلاس دوم دانشکده فنی که در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میکرد. صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش می رسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و کسی به درس توجه نمیکرد. در این هنگام پیشخدمت دانشکده مخفیانه وارد کلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان میخواهند به کلاس حمله کنند اگر اعلامیه یا روزنامهای دارید از خود دور کنید.» وخامت اوضاع به حد اعلا رسیده بود. شلوغی بیرون کلاس و صدای شدید چکمههای سربازان از نزدیک شدن حادثهای حکایت میکرد تا بالاخره در کلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز "جانباز" با مسلسل سبک وارد کلاس شدند. یکی از آنها لوله مسلسل را به طرف شاگردان عقب کلاس گرفته آماده تیراندازی شد و دیگری به همین نحو مأمور قسمت جلوی کلاس گردید. رییس و معاون دانشکده فنی که با تمام کوشش و فداکاری خود قادر به جلوگیری از ورود سربازان نشده و ناظر این همه وحشیگری و هتک حرمت کلاس و استاد شده بودند، به ناچار اعلام اعتصاب کردند و گفتند تا هنگامی که دست نظامیان از دانشگاه کوتاه نشود، دانشکده فنی به اعتصاب خود ادامه خواهد داد. و چون احتمال وقوع حوادث وخیمتری میرفت، لذا برای حفظ جان دانشجویان دانشکده را تعطیل کردند و به آنها دستور دادند به خانههای خود بروند و تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند. دانشجویان نیز به پیروی از تصمیم اولیای دانشکده محوطه دانشکده را ترک میکردند ولی هنوز نیمی از دانشجویان در حال خروج بودند که ناگاه آن سربازان به همراه عده زیادی سرباز عادی به دانشکده فنی حمله کردند. اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید. او که مرگ را به چشم میدید و خود را کشته میدانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعارهای کوتاه بیرون ریخت؛ «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه.» هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یکی پس از دیگری به زمین میافتادند به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقبنشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند. مصطفی بزرگنیا به ضرب سه گلوله از پای در آمد. شریعت رضوی که ابتدا هدف سرنیزه قرار گرفته به سختی مجروح شده بود، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. ناصر قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود یکی از جانبازان "دسته جانباز" با رگبار مسلسل سینه او را شکافت و او را شهید کرد.
امتداد 3قطره خون در مسیر انقلاب
واقعه خونین 16آذر هیچگاه از ذهن مردم ایران و جامعه دانشگاهی پاک نشد. روز خونینی که سند استکبارستیزی دانشجویان و مبارزه مردم با دولتهایی بود که مقابل مسیر استقلالطلبانه ایرانیان سنگ اندازی کردند. در این فضا حدفاصل 16آذر 32 تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال57 همواره دانشجویان بزرگداشت یاد و نام 3دانشجوی شهید را وظیفه خود دانسته و از آن پاسداری کردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها 16آذر فراموش نشد که بعنوان سندی هویتبخش برای دانشجویان مسلمان برجسته شد. رهبر معظم انقلاب در آذرماه سال87 و در جریان دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت اشارهای به این روز داشته و خاطرنشان کردند: «جالب است توجه کنید که 16 آذر در سال 32 که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای 28 مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه ی نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله ی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای 28 مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا 16 آذر در همه ی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. 16 آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.»
در این میان جریانهای غیرانقلابی همواره طمع آن را داشتند تا هویتبخشترین روز دانشجویان را از معنای اصلی آن تهی کنند. با این حال دانشجویان انقلابی شعار مرگ بر آمریکا و برائت از استکبار را مهمترین وجه شعارهای خود در این روز قرار دادند تا از تاریخ آزادیخواهی مردم ایران و به ویژه دانشجویان شهید پاسداری کنند.
16آذر 1401، سالی که دانشگاه میدان گفتگو میشود!
شصت و نهمین سالگرد شهادت 3دانشجوی شهید روز 16آذر، امسال در فضایی متفاوتتر پی گرفته میشود. در شرایطی که سایه التهاب و اغتشاش بر آسمان کشورمان سنگینی میکند و ضدانقلاب خارج نشین امید زیادی به روشن نگه داشتن آتش آشوب در دانشگاهها دارد، کماکان صحن دانشگاه بهترین میدان برای آغاز گفتگو و حرکت به سمت عقلانیت به جای هیجان و خشونت کور است.
سران قوا و مسوولان عالیرتبه کشورمان دیروز و امروز در دانشگاههای مختلف پای سخنان دانشجویان نشستند تا مانع از بسته شدن باب گفتگو شوند. از همین جهت 16آذر امسال را میتوان یک 16آذر بیسابقه از نظر حضور و ارتباط مسوولان و دانشجویان دانست.
رئیس جمهور امروز در جمع دانشجویان دانشگاه تهران حاضر شد. حضوری که حامل پیام مهمی برای همگان بود: دانشگاه باید محل تبادل نظر و گفتگو باشد نه آشوب و اغتشاش. مسالهای که حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی نیز با کنایه به آن اشاره کرد و گفت: به من توصیه کردند روز 16 آذر به دانشگاه نیایم، آنها که به دنبال تعطیلی علم و دانش و دانشگاه هستند به دانشگاه نمیروند اما من به دنبال گشایش هستم. وی با اشاره به ارتباط مستمر دولت با جامعه دانشجویی کشور در همه ایام و روزهای سال گفت: بنده ارتباط دولت با دانشگاه را یک ضرورت میدانم و حقیقتا باور دارم دانشگاه به عنوان اتاق فکر دولت میتواند در مسئلهشناسی و حل مسائل کشور یاریگر دولت باشد و به دولتمردان نیز تاکید کردهام ارتباط با جامعه نخبگانی توامان با حضور در میان مردم مورد توجه باشد.
روز گذشته نیز محمدباقر قالیباف در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس حاضر شد. رئیس قوه مقننه با بیان اینکه معتقدم حوادثی که در چند ماه اخیر اتفاق افتاد در بستر مسائل اجتماعی و جنگ شناختی است، گفت: اما تردید نکنید نارضایتیهایی که میبینیم ریشه در مسائل اقتصادی و ناکارآمدیها دارد. قالیباف در ادامه با بیان اینکه ما در مجلس باید به موضوعات روز بپردازیم، عنوان کرد: بعد از اتفاقات و مسائلی که درباره خانم مهسا امینی رخ داد، مجلس به موضوع این پرونده ورود کرد و گزارشی ارائه داد که در آن آمده است که باید نسبت به گشت ارشاد تجدیدنظر شود. وی با یادآوری اینکه از سال 96 از نوسازی حکمرانی و نوگرایی گفتهام و مربوط به این چند ماه نیست، اظهار داشت: معتقدم باید قبول کنیم که نیازمند نوسازی حکمرانی و حکمرانی نو هستیم، این تحول مبتنی بر 2 اصل خداباوری و مردمباوری و همچنین مبتنی بر مکتب امام(ره)، عدالت، معنویت و عقلانیت است.
رئیس دستگاه قضا نیز در دیداری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی پذیرای نقدهای آن شد و گفت: بسیاری از نقدهای شما را قبول دارم؛ تعداد زیادی از نقدهایی که در این جلسه درباره قوه قضائیه مطرح شد وارد است اما باید به واقعیتها هم توجه داشت.
شهردار تهران، سخنگوی دولت و بسیاری از مسوولان نیز در دانشگاههای مختلف چراغ گفتگو و نقد را روشن نگه داشتند تا از میدان مطالبهگری مشروع دانشجویان حمایت کرده باشند.
بدون شک در روزهایی که کشورمان با مسائل و بحرانهای عدیده سیاسی دست و پنجه نرم میکند و ضدانقلاب مترصد هر بهانهای برای به آشوب کشاندن کشور است، دانشگاه میتواند جلودار نقد منصفانه و چارهاندیشی برای رفع مشکلات باشد. حفظ ارتباط میان دانشگاه و دولت و باز نگه داشتن باب گفتگو و تعامل میتواند باطلالسحر سناریوهای دشمنان به حساب آید. تاکید همیشگی رهبر معظم انقلاب مبنی بر تبدیل دانشگاه به محل آزاداندیشی نشان از اهمیت این موضوع دارد. دانشگاه میتواند پلی میان آرمانهای دانشجویان و واقعیتهای کشور بسازد.