کد خبر 151626
۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۸

زندگی پر از حماسه دکتر غلامرضا فخری شهید مدافع سلامت به روایت همسرش؛

پزشکی که عمرش را وقف خدمت محرومان کرد

پزشکی که عمرش را وقف خدمت محرومان کرد

بارزترین خصوصیت دکتر را عشق و عطوفت او به همنوعان و نیز خیرخواهی‌اش می‌دانم.

از روزی که ایران اسلامی با موج جهش یافته ویروس کرونا دست به گریبان شد، نگاه‌ها به دستان نجات‌بخش پزشکان و کادر درمان دوخته شد. آن‌ها در مبارزه‌ای به گستردگی سرزمین ایران شرکت جستند. مخاطرات و دشواری‌های این جنگ کمتر از دوران دفاع مقدس نبوده و نیست. کادر درمان در این مسیر، ماموریت خطیر نجات جان هزاران شهروند گرفتار این ویروس را بر دوش دارند، ماموریتی که در آن سلامتی خود را نیز به خطر انداخته‌اند. درمیان کادر پزشکی و درمانی حاضر در خط مقدم نبرد با کرونا، نام شماری از یادگاران دوران دفاع مقدس به چشم می‌خورد. این گروه از پزشکان و پرستاران با الهام از تجربه امدادگری دوران جنگ و با همان عشق و اخلاص، برای دفاع از سلامتی مردم آستین همت بالا زده‌اند. گویی برای این خادمان عرصه درمان، بحران کرونا میدان امتحان جدید بود تا با تأسی به تفکر ایثار و فداکاری 8 سال دفاع مقدس این بار در جبهه‌ای جدید برای حفظ آرامش و سلامتی مردم جان‌فشانی کنند. دکتر غلامرضا فخری از چهره‌های ایثارگر دوران دفاع مقدس بود که فداکارانه در صحنه مبارزه با ویروس منحوس کرونا حاضر شد و سرفراز از این آزمون بیرون آمد. دکتر فخری از زمره پزشکانی بود که همچنان منش و مرام بسیجی‌ها و مجاهدان را حفظ کرده بود پزشکی که سابقه خدمات دلسوزانه‌اش به بیماران زبان‌زد همکاران او است. کسی که از روزهای ابتدایی شیوع کرونا در ایران در زمینه مراقبت‌های ویژه از بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان خیریه نورافشار مشغول خدمت بود تا اینکه سرانجام در تاریخ 29 فروردین 1399 پس از تحمل 5 روز طاقت‌فرسا در آی سی یو بیمارستان مسیح دانشوری، چشم از جهان فروبست. خانم دکتر مرضیه پوراکبری، همسر این شهید بزرگوار پاسخ‌گوی پرسش‌های ماست.

پزشک ایثارگر بگویید در چه محیطی پرورش یافته بود و چه فعالیت‌هایی را در دوران دفاع مقدس و پس از آن انجام داده بود؟

ایشان از خطه جنوب و شهر بوشهر برخاسته بود. خانواده‌ای مذهبی داشت .نوع زندگی و عقاید دکتر تا حد زیادی ناشی از تربیت خانوادگی او بود. ایشان با همان عزم و اراده‌ای که در زندگی داشت در تحصیل خودش به‌ویژه رشته پزشکی با موفقیت پیش رفته بود. کارنامه تحصیلی او را نگاه کنید جزو افراد برتر آزمون‌های مختلف بود و در رشته پزشکی رتبه 92 را در کنکور کسب کرد. دوره پزشکی عمومی را در دانشگاه سمنان و دوره تخصصی را در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان سپری کرده بود.

تا جایی که ما اطلاع داریم ایشان از خانواده شهدا هستند، در این‌باره توضیح دهید؟

همینطور هست بسیاری از بستگان اصلی او در دوران دفاع مقدس حضور داشتند و نام خانواده فخری برای جامعه ایثارگران بوشهر کاملاً شناخته شده است. در راس خانواده جهادی او شهید محمدجواد فخری برادر وی قرار دارد که در سال 1362 در عملیات والفجر 2 به شهادت رسید. دکتر در سال‌های پس از جنگ همکاری و ارتباط‌اش را با مراکز و محافل جهادی حفظ کرد. در انجمن اسلامی، بسیج و کمیته پژوهشی دانشگاه بسیار فعال بودند.

آشنایی شما و دکتر به چه شکلی بود و چه زمانی زندگی مشترک را شروع کردید؟

ما رابطه فامیلی نزدیک داشتیم، دخترخاله و پسرخاله بودیم. وقتی که هر دو دانشجوی پزشکی بودیم سال 1375 ازدواج کردیم. دوران زندگی مشترک ما با فراز و نشیب‌های زیادی همراه شد. یکی از دشواری‌های زندگی ما به‌ویژه در سال‌های اول فعالیت‌مان حضور در شیفت‌های شب به همراه مسئولیت تربیت فرزند بود. اما در سایه همدلی و اراده و ایمانی که در حرفه خویش داشتیم این مشکلات را از سرگذراندیم.

می‌خواهم شخصیت دکتر فخری را از دو زاویه برای ما توصیف کنید، اول از نظر خصوصیات اخلاقی و رفتاری و دوم از حیث خدمات و اقدامات اثرگذاری که در حرفه پزشکی داشتند؟

دکتر پس از آن که سال 1380 تخصص خود را در رشته بیهوشی کسب کرد، برای خدمت در مناطق محروم گام برداشت. چنان که پیش از این اشاره کردم، سابقه فعالیت نوع‌دوستانه‌اش به خانواده او برمی‌گردد که میان اهالی شهر به عنوان افرادی خیّر شناخته شده‌‌اند. نکته جالب این‌جا است که او رشته پزشکی را نیز با همین انگیزه یعنی خدمت به هموطنان و همنوعان انتخاب کرد.

بنابراین، من بارزترین خصوصیت دکتر را عشق و عطوفت او به همنوعان و نیز خیرخواهی‌اش می‌دانم. کافی است به سال‌های طولانی فعالیت او در منطقه محرومی مثل؛ شهرستان لامرد نگاه کنید. او در جایی خدمات پزشکی ارائه می‌کرد که حتی امکانات اولیه زندگی مثل؛ آب آشامیدنی کافی نداشت. او در تمام دوران فعالیتش حتی یک هزارتومان از هیچ بیماری دریافت نکرد. دکتر تنها پزشک متخصص بیهوشی شهر بودند و بار سنگینی را برای پوشش خدمات انبوه بیماران بیمارستان تحمل کردند. با این شرایط دشوار ما حدود 19 سال در لامرد ماندیم. در حالیکه پس از دو سال و نیم خدمت در لارستان و لامرد مجوز انتقال به تهران را داشتیم حتی دکتر امکان این را داشت که مطب شخصی خود را دایر کند، اما صرفاً با عشق و ایمانی که نسبت به فعالیت در مناطق محروم داشت، قید زندگی و فعالیت در پایتخت را زد.

بعد از لامرد، دکتر منطقه محروم دیگر یعنی کهگیلویه و بویر احمد را به عنوان محل جدید خدمت خود انتخاب کرد.

در ایام حضور در تهران نیز بیمارستان امیرالمومنین )ع( را محل خدمت خود انتخاب کرد که حجم مراجعین بالایی داشت و بسیاری از خانواده‌های گرفتار را تحت پوشش قرار می‌داد. در ارائه خدمات به بیماران هیچ‌گاه سخنی از حق الزحمه خود به میان نمی‌آورد. از شما می‌خواهم این بخش از خدمات دکتر را از پرسنل و افراط مطلع بیمارستان بپرسید. من به‌عنوان یک عضو کادر درمان می‌گویم که او عاشق و شیفته خدمت به مردم گرفتار و گره‌گشایی از افراد ضعیف و تهیدست بود.

ایام کرونا که ایشان محل فعالیت خود را آی سی یو و مراقبت‌های ویژه قرار داده بودند، چه اتفاقاتی رخ داد؟

در اوج شیوع کرونا بود که درخواست‌هایی از دکتر برای فعالیت در بخش آی سی یو صورت گرفت. من ابتدا با نگرانی که از سرایت کرونا به کادر درمان در بخش آی سی یو وجود داشت از او خواستم قبول نکند. اما او مشتاقانه خدمت در آی سی یو بیمارستان نورافشار را پذیرفتند. به همین دلیل خودشان خیلی سریع به کرونا مبتلا شدند.

روزهای آخر که در آی سی یو بودند نمی‌توانستیم زیاد با هم صحبت کنیم و حتی به سختی تقاضای خود را روی کاغذ برایم می‌نوشت. اما باور کنید که در همین ایام که به‌شدت ریه‌شان درگیر بود امید خود را از دست نداده بود و انرژی مثبت به دیگران می‌داد.

حقیقتاً او تا روزهای حیاتش که نفس داشت از تلاش برای نجات بیماران کرونایی دست برنداشت. یکی از اتفاقاتی که در روزهای پایانی حیاتش من را خیلی تحت تأثیر قرار داد این بود که زمان بستری شدن در آی سی یو با اشاره از من خواستند ایشان را کنار برادر شهیدشان دفن کنیم. شنیدن این حرف از دکتر در آن روزها به این معنی بود که او خود را برای پیوستن به برادر شهیدش آماده می‌کند. او شوق و شور شهادت داشت اما برای من فراق او خیلی سخت بود. البته ما به وصیت‌اش عمل کردیم و سرانجام در شهرستان برازجان به خاک سپردیم.

چه خاطره دیگری از روزهای پایانی این پزشک جهادگر دارید؟

یکی از خاطرات آموزنده که توجه همکاران را جلب کرد این بود که پس از شهادتش متوجه شدیم که دو خانواده را تحت پوشش قرار داده بودند. یا آن‌که پس از شهادتشان وقتی پیام‌های تسلیت خیریه امام علی)ع( رسید فهمیدم که دکتر طرف همکاری آن‌ها بوده است. مبالغ قابل توجهی به افراد نیازمند قرض داده بود که من بعد از شهادتش باخبر شدم. در حالی‌که قبل از شهادتش اکثر این کارهای نیکوکارانه را دور از دید من و اعضای خانواده دنبال کرده بود.

خانم دکتر پوراکبری به عنوان عضو کادردرمان و همسر شهید مدافع سلامت، به‌نظر شما چگونه می‌توان این منش و فرهنگ فداکاری و خدمت خالصانه امثال دکتر فخری را در جامعه جاری کرد؟

واقعیت این است که تا قبل از بحران کرونا، عامه مردم نگاه چندان مثبتی به جامعه پزشکی نداشتند، رفتار آن‌ها البته بیشتر ناشی از فضای تاسف‌بار مادی‌گرایی و سودجویی در برخی محافل پزشکی بود. اما پدیده کرونا باعث شد که نگرش جامعه تاحدی تغییر کند. شاید بتوان گفت که کرونا آزمونی بود که افکار عمومی را نسبت به طیف خدوم جامعه پزشکی آگاه کرد. موضوع دیگری که در ایام کرونا روشن شد مشکلات و نیازهای عمیق کادر درمان است اعم از نیازهای مالی و کمبود تجهیزات و امکانات. در این دوره ثابت شد که بسیاری از پزشکانی که حاضر به ترک کشور نشده، عشق و آرمان خدمت به ملت را دارند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها