به گزارش حیات ،عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانهسرای نامآشنا، از آن دست شعرایی است که در فضای شعر و ادبیات انقلاب و جنگ زیسته و آثار زیادی در این حوزه آفریده است، سبک منحصربهفرد و زبان ویژهاش از همان ابتدای دهه شصت او را به یک شاعر و ترانهسرای نامآشنا تبدیل کرد. حساسیت او نسبت به زبان و فرم شعر در کنار گرایش به مضامین اجتماعی و تاریخی باعث شده که نگاهش به تمام اشکال آشنای آفرینش ادبی ( به خصوص شعر) توأم با باریک بینی و جدیت خاصی باشد.
پایگاه خبری حیات به مناسبت فرا رسیدن چهلمین سالگرد دفاع مقدس گفت و گویی صمیمانه را با وی ترتیب داده و از او در رابطه با وضعیت امروز شعر دفاع مقدس و به طور کل ادبیات جنگ و دفاع مقدس پرسیده است. کاکایی از آن دست هنرمندانی است که در جنگ زیسته، به عنوان رزمنده در جبههها حضورداشته و به موازات آن هنرش بالیده و رشد کرده است. دغدغههایش در رابطه ادبیات پایداری و شعر جنگ برآمده از احساس تعلق فکری و روحی اوست به این حوزه و همواره انتقادهایش دلسوزانه و باهدف اعتلا شعر و ادبیات جنگ بوده است.
در ابتدای گفت و گو کاکایی ضمن اشاره به رسالت شعر اجتماعی ،در رابطه با شعر دفاع مقدس اظهار داشت: شعر دفاع یا شعر جنگ، در دایره شعر اجتماعی قرار میگیرد و شعر اجتماعی از نظر من، بیش از هر زمان دیگری در دل حادثه ظهور پیدا میکند. بدین معنی که پس از اتمام رخداد به ندرت اثر برجسته و با اهمیتی شکل میگیرد، چرا که آن رویدادی که منجر به تهییج و برانگیختگی شاعر برای سرودن شده،به پایان رسیده و هر نوع اثری صرفا می تواند با رجعت دوباره به رویداد گذشته شکل بگیرد و از اینجا، به هر میزانی که با اصل رویداد فاصله بگیریم نیروی شعر اجتماعی نیز کمتر میشود.
وی درباره فعالیت خود در حوزه شعر دفاع مقدس گفت: من در حقیقت شعر را با جنگ آغاز کردم، در زمان جنگ ساکن شهر زادگاهم ایلام بودم، زمانی که بیشترین تماس را با جنگ داشتم. بعد از آن هم به جبهه رفتم و این مرا در دل جنگ قرارداد ، به همین جهت شاید بتوان گفت که جنگ بخش بزرگی از زندگی مرا تشکیل میدهد.
وی در ادامه گفت و گو به اثر پژوهشی خود در حوزه دفاع مقدس کرد و اظهار داشت: به دلیل نزدیکی من با موضوع جنگ و علاقهای که به ادبیات جنگ در سرزمینهای دیگر داشتم، کتاب«بررسی تطبیقی ادبیات پایداری ایران و جهان» را تألیف کردم. این کتاب به آثار شعرای مطرح جهان که در رابطه با جنگهای سرزمینی خودشان شعر سرودهاند و تطبیق آنها با سرودههای شُعرای جنگ خودمان می پردازد. فکر میکنم به زودی در کشور پاکستان یا هند منتشر شود و البته بعد از توقف چاپ جدید آن خبرهایی مبنی بر انتشار مجدد آن در کشور هم وجود دارد. مهمترین دلیلی که دست به تالیف چنین کار پژوهشی زدم این بود که احساس میکردم ما به چنین منبعی به شدت نیاز داریم و جای آن در حوزه ادبیات پایداری خالی است.
وی با گلایه از کسانی که موضوع جنگ را تک بُعدی و یک سویه مینگرند گفت: این نگاه تک ساحتی منجر به این شده که دیگر نسل جدید اقبالی به ادبیات جنگ نشان ندهند، آنها از حرفهای تکراری خسته شدهاند و به دنبال موضوعاتی در جنگ باید برویم که نسل جدید را با تمام حقایق جنگ روبرو کند. در هر حوزهای از شعر، داستاننویسی، نمایشنامه یا هر بخش دیگری از ادبیات دفاع مقدس باید بیاییم و چیزی جدید خلق کنیم.
امروز می بینیم که با تشویق نهاد های دولتی تلاش می شود که شعر جنگ بازتولید شود. به عقیده من این کار درستی نیست. آن هم به این شکلی که صورت می گیرد، یعنی ساختن تصویر کلیشه ای و غیر واقعی از جنگ. ما باید بطور واقع گرایانه با موضوع جنگ برخورد کنیم، حقایق جنگ را در بگوییم تا زیبایی های آن خود نمایی کند. باید بیاییم و بخش های مغفول مانده آن را بازکاوی کنیم. اینکه عده ای بیایند و با برگزاری انواع جشنواره های ادبی بخواهند ادبیات و شعر جنگ را به شکل کلیشه ای باتولید کنند دردی از ما دوا نمی کند. چرا که این رفتار ها باعث شده که موضوع جنگ و آن ادبیات آبرومندش تخریب شود.
وی در ادامه گفت: آنچه در دوران جنگ بسیار اهمیت داشت، تلاش انسانی ما بود برای دفاع از کشور و آب و خاکمان. این نکته بیاهمیتی نیست که برخی تلاش میکنند آن را کوچک جلوه بدهند. ما علاوه به جنگ تحمیلی با عراق جنگهای دیگری نیز در تاریخمان داشتهایم و در همه آنها مردان و زنان این سرزمین با شجاعت و ایمان خود در مقابل دشمن ایستادند. در جنگ هشت ساله ما علاوه بر اینها ایمان مذهبی و روحیه دینی مان هم عمیقا در کار بود و منجر به آن فداکاریها و از جان گذشتگیها شد، هشت سال از جان گذشتگی و فداکاری سبک زندگی ای را بنا نهاد که بر پایه برادری ، انساندوستی و ایمان مذهبی شکل گرفته بود. چیزی که امروزه متأسفانه کمرنگ شده و کمتر دیده میشود.
کاکایی در پایان در ارتباط با رسالت ادبیات و به خصوص شعر جنگ در آینده گفت: به عقیده من امروز ادبیات باید نقش منتقد را بازی کند و کسانی را که ارزشهای والایی که دوران دفاع ما ساخته بود را کم رنگ کردهاند را به چالش بکشد. بسیاری از نویسندهها و شعرای ما در تمام آثار خود زبانی نقاد و حتی گاهی گزنده داشتند و دائم به مسئولین وقت سبک زندگی شهدا را یادآوری میکردند. آنها زندگی امروز ما را با شهدا مقایسه می کردد و عافیتطلبیها را به باد انتقاد میگرفتند. اما امروز دیگر از آن نگاه تذکردهنده ادبیات و شعر جنگ چندان خبری نیست و تقلیل پیدا کرده است به جشنوارهها ، جوایز و امتیازات.
انتهای گزارش