به گزارش پایگاه خبری حیات،شهید محمدرضا بیاتی، فرزند حق رضا، در 3 فروردین سال 1342، در روستای مبارک آباد از توابع بخش مرکزی شهرستان تویسرکان در استان همدان متولد شد، وی از خصوصیات اخلاقی خوبی برخوردار بود و هیچ گاه به پدر و مادر، همسر و دیگران هیچ گونه بی احترامی نمی کرد. شهید بیاتی دانشجوی سال دوم دانشگاه در رشته ی الهیات بود و به عنوان معلم اخلاق هم شبها در مسجد تدریس می کرد. وی از همه نظر مورد قبول همگان بود و همواره توصیه می کرد قرآن بخوانید و به معنی آن توجه کنید، به فقرا و مستمندان کمک کنید و دارای اخلاق نیکو باشید.
شهید بیاتی، در مدتی که با سپاه همکاری داشت، موفق به سرکوبی سه خانه تیمی متعلق به منافقین شد. علاقه ی شهید نسبت به امام خمینی (ره) بسیار بود و تمام سخنان امام را با گوش جان فرا می گرفت و به آن عمل می کرد و همیشه تاکید میکرد از فرموده های امام پیروی نمایید و امام را تنها نگذارید.
شهید محمدرضا بیاتی، با دیدن تصاویر رزمندگان از تلویزیون از شوق ایمان به خدا و رفتن به جبهه اشک از چشمانش جاری می شد. وی 3 مرتبه از طریق تیپ محمد رسول الله به جبهه رفت و هنگام عزیمت به جبهه بسیار خوشحال بود، چنان چه در پوست خود نمی گنجید.
این شهید بزرگوار، سرانجام در 19 اسفند سال 1362، در جزیره مجنون در عملیات خیبر در حالی که پای راستش را از دست داد و به شهادت رسید و پیکرش نیز مفقودالاثر گردید.
از شهید محمد رضا بیاتی یک فرزند دختر به یادگار مانده است.
بخشی از وصیت نامه شهید محمدرضا بیاتی به شرح زیر است:
الحمدالله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله «
پدران و مادران و برادران و خواهران و کلا هر کسی که این ندا را می شنوی لحظه ای با خود بیندیش که چرا خلق شده ای و به کجا خواهی رفت و نهایت امر به کجا منتهی می شود و لذا چگونه باید در این جهان زندگی کنی. برادر جان اگر هنوز هم خود را کنار کشیده ای لحظه ای بیندیش که این رزمندگان در کجا و برای چه می جنگند.
برادر جان بدان که اینها در راه رضای خدا در دشت های گرم و سوزان و کوه های صعب و سرد شوق دیدار حسین (ع) و با سلاح ایمان می رزمند و از هیچ چیز جز خدا هراسی به دل راه نمیدهند و لذا هیچ سلاحی جلو دار ایشان نیست.
مبادا غافله برود و تو تنها و بی کس به علت خود خواهی و غرق شدن در ظلمات مادیات دنیا به قعر جهنم سقوط کنی، فکر کن که چه عاملی سبب شده است که یک چنین تحولی در جوانان ما و نوجوانان ما و حتی کودکان ما ایجاد شود که راحتتر از هر چیز جان خود را در راه رضای او می دهند و باکی هم از مردن و ... ندارند.
و اصلا مردن برای آنها مفهومی ندارد، چرا که مردن هم مرحله ای از زندگی است و خواه ناخواه همه آن را طی خواهند کرد. اما چه بسیار فرق است بین مردن با کوله باری از گناه و معصیت و توام با ذلت و در رختخواب یا تصادف و ... و ... و شهادتی که با فرق شکافته ....
بگذارید یک مقدار صریح تر صحبت کنم و بگویم که این دنیا دار بلاء و آزمایش و سختی ها و مصیبت ها است و همانند مزرعه ای است که کشاورزان آن، ما انسانها هستیم و محصولاتش اعمال خیر و شر ماست که ذخیره جهان آخرت ما می شود. مواظب باشیم که چه ذخیره ای با خود میبریم.
دنیا همچون کوره آهن است که انسان ها در آن بوسیله سختی ها و مصیبت ها و رنج ها پخته میشوند و از خامی درمی آیند و خالص می شوند..
پدر جان و مادر جان و ... شما که الحمدا... تابع قران هستید و بدانید که قران کریم می فرماید که ما شما را خلق می کنیم می میرانیم تا شما را ازمایش کنیم یعنی مردن و زندگی هر دو تا وسیله ازمایش هستند . مردن از دست رفتن نیست بلکه قدم گذاشتن در یک زندگی جدید است همانند آن که بچه در رحم مادر است، یکنوع زندگی دارد و پس از آن که بدنیا می آید آن زندگی را از دست می دهد (و در حقیقت می میرد) و زندگی جدیدی را با شکل جدیدی شروع می کند.»