کد خبر 143107
۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۳

دو نخبه در جنگ زمینی و هوایی

اولین روزهای اردیبهشت ماه در تقویم ایران اسلامی همزمان است با شهادت دو چهره کلیدی نیروی هوایی ارتش و نیروی زمینی سپاه پاسداران.

شهیدان علی اکبر شیرودی و حسن شفیع زاده، از چهره های بی همتا در مدیریت جنگ به حساب می آیند. بچه های سپاه و بسیج سردار شفیع زاده را با طرح و اندیشه های تعیین کننده اش در سازماندهی نیروها و کارآمدی یگان ها می شناسند. شهید خلبان علی اکبر شیرودی نیز نامش با حماسه های بسیار بویژه در عملیات بازی‌دراز در تاریخ دفاع مقدس ثبت شده است.

خلبانی که با فرمان امام هواپیما را هدایت می کرد

چندین فیلم، کتاب، ده ها مقاله و داستان در وصف رشادت های او تهیه شده اما هنوز بسیاری نکته ها از زندگی حماسی خلبان اسطوره ای ایران باقی مانده است. شهیدی که زندگی عاشقانه اش در رکاب امام (ره) و انقلاب را در پرده اسرار نگه داشت و فقط بعد از شهادتش بود که به تدریج نسل جوان با دنیای زندگی آرمانی او آشنا شدند. در مکتب آرمانی و جهادی که امام (ره) برپا کرد، بی شک خلبان شهید علی اکبر شیرودی یکی از زبده ترین و وفادارترین ها بود.

امیران ارتش می گویند که او به معنای واقعی یک پدیده در عرصه خلبانی بود و در سایه همین ویژگیهای منحصربه فردش توانست به جایگاه یک قهرمان ملی دست یابد.

خلبانی که در آغاز جنگ درجه ستوانیاری داشت در مدت زمان نه چندان طولانی بواسطه رشادتهایی که در طول جنگ از خود نشان داد به درجه ستوانی و سروانی ارتقا یافت.

بر اساس برآوردی که مرکز تحقیقات ارتش منتشر کرده است او رکورد تعداد عملیات ها و پروازها را در سطح جهان شکسته است. توصیف شهید تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش به روشنی ابعاد عملیات های حماسی شهید شیرودی را نمایان می سازد: «ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکن ها را ممکن ساخت».

آخرین عرصه ی عشق بازی او عملیات بازی دراز بود. گزارش داده شده بود که لشگر عراق قصد دارد برای باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز از اطراف شهرک قره بولا بسوی سر پل ذهاب حمله کند. این لشگر حدود 250 تانک در اختیار داشت و از پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی برخوردار بود. شهید شیرودی به همراه خلبانان دیگر این حمله بزرگ را خنثی می کند و بلافاصله به پاس عملیات حماسی اش به درجه سروانی نائل می شود.

نحوه­ی شهادت ایشان توسط همرزمش، احمد آرش اینگونه بیان شده است: در آخرین نبرد هم، جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلی کوپتر ما اصابت کرد. زمین و آسمان دور سر ما چرخیدند. در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به تانکی که شلیک کرده بود نشانه رفت و آن را منهدم کرد. من بیهوش شدم و چون به هوش آمدم، دیدم از هلی کوپتر بیرون افتادیم؛ بین تانک های خودی و دشمن سقوط کرده بودیم. او را صدا زدم: اکبر اکبر! اما جوابی نداد. در همان لحظه اول شهید شده بود.

اما علاوه بر توانایی ها و رشادت های رزمی، آنچه خلبان شیرودی را به چهره ای ماندگار و اسطوره ای تبدیل کرد همانا ویژگی های شخصیتی و نگاه آرمانی او بوده است. اسنادی که از نامه ها و مکاتبات و سخنرانی های او منتشر شد و دستمایه فیلم و سریال و کتاب شد، همگی از یک شخصیت خودساخته حکایت می کنند. بی اعتنایی اش به مقام ها و موقعیت های دنیوی برای هر ناظری حیرت انگیز است، آنجا که بعد از اعلام خبر ترفیعش به یگان مربوطه اش می نویسد: «اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز می باشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نموده ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده اند را پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که قبلاً بوده ام بر گردانید، در صورت امکان، امر به رسیدگی این درخواست بفرمایید».

شهید شیرودی در پاسخ به سؤال خبرنگار که در رابطه با محدوده جغرافیایی پروازهای آینده اش بود، می گوید: «بهتر است نقشه­ی دنیا را نگاه کنید زیرا اگر امام خمینی فرمان دهد در هر نقطه جهان که مرکز کفر است بجنگم، حتی اگر پایتخت ممالک شما باشد، آنجا را به آتش می کشم.»

معمار طرح های بزرگ در صحنه دفاع

سردار شهید حسن شفیع زاده در کنار شهید طهرانی مقدم یکی از پایه گذاران هسته پشتیبانی و توپخانه جنگ بود اما متاسفانه تاکنون شناختی سزاوار نقش تأثیرگذار او ارائه نشده است. این در حالی است که از لابلای خاطرات مکتوب و شفاهی فرماندهان بزرگ جنگ می توان دریافت که او چه گام بلندی را برای توقف ماشین متجاوز بعثی ها و پشتیبانی آتش رزمندگان برداشته است. اهمیت کار این سردار شهید آنجا بوده است که او با تدبیر و همت خویش و با سلاح های سنگین غنیمت گرفته از دشمن، موفق می شود اولین گردان ها و واحدهای پشتیبانی و توپخانه ای از رزمندگان را سازماندهی کند. در خاطرات یکی از فرماندهان جنگ (سردار یعقوب زهدی) آمده است: هنوز یک هفته از شروع جنگ نگذشته بود که مهدی باکری و حسن شفیع زاده و 30 نفر دیگر از نیروهای رزمنده ی ارومیه، یک قبضه خمپاره انداز 120 از سپاه ارومیه برداشتند و رفتند قرارگاه جنوب ... حسن طهرانی مقدم و شفیع زاده، همه ی تجربیات شان را به کار گرفتند و با همفکری فرماندهان سپاه، طرح تشکیلاتی و برنامه ی توپخانه را تهیه کردند.

در توصیف رشادت های این فرزند پاکباخته آذربایجان این خاطره سردار زهدی گویا است: یک روز که شفیع زاده داشت دیده بانی می کرد، تیر مستقیم تانک، خورد به بشکه ی زیر پای شفیع زاده و پرتش کرد به آسمان.

برانکاری در کار نبود و فرصت بسیار اندک. مرتضی قربانی، فرمانده ی خط، شفیع زاده را انداخت توی یک فرغون بنایی و دوید، از مسیری بسیار خطرناک گذشت و او را رساند عقب جبهه. ولی سه روز بعد با سر و دست باندپیچی شده برگشت خط مقدم و از توی همان دیدگاه، دیدبانی را ادامه داد.

سرانجام سردار خستگی ناپذیر در حالی که مسئولیت فرماندهی توپخانه ی نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء را عهده دار بود در منطقه عملیاتی کربلای 10 در شمالغرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودرو اش مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرار گرفت.

ناصر یاری از هنرمندان و پژوهشگران دفاع مقدس می گوید: اولین مأموریت ایشان، حضور در عملیات شکستن حصر آبادان است که به اتفاق یک دسته خمپاره انداز که تحت فرماندهی شهید باکری بودند به جبهه های جنوب می شتابند. ایشان از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی، خود را به این شهر می رساند. با رسیدن اکیپ شهید باکری و شفیع زاده، نیروهای مستقر در آبادان روحیه گرفتند. در همان روزها فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان رسید. آنها با جان و دل فرمان امام را جامه عمل پوشاندند و با آزادی آبادان اولین موفقیت در کارنامه او و شهید باکری ثبت شد.

شهید شفیع زاده پس از عملیات طریق القدس به عنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکل گیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت. در عملیات فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و بچه های حاضر در این عملیات خاطرات بسیاری از رشادت ها و جانفشانی های او دارند.

برچسب‌ها