کد خبر 138029
۱ تیر ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰

یادداشت؛

شهید قلب تاریخ است

شهید قلب تاریخ است

دکتر علی شریعتی را همگان می شناسیم گاهی او را و نوشته هایش را به بدترین وجه داوری کرده ایم و گاهی نیز بر تمام گفته هایش صحه گذاشته ایم، البته که نه ان درست است و نه این.

طاهره ساعدی/
 
او نیز انسانی است مانند دیگران، اما چه خوب است که جذابیت و صراحت و بلاغت سخنرانی های دینی و مذهبی او را که باعث شد دانشجویان بسیاری، نگاهشان را نسبت به دین و اسلام عوض کنند از یاد نبریم. سخنرانی های پرشور مذهبی او را در دوران خفقان رژیم پهلوی به صورت جسته گریخته شنیده ایم در بحبوحه ای که کمتر کسی از دانشگاهیان جسارت و شهامت بیان مضامین و مطالب دینی را داشت. بعضی سخنانش به مثابه دمیدن هوایی تمیز برای نفس کشیدن در فضایی مسموم بود که انسان های اماده را حیاتی دیگر می بخشید. کتاب "حسین وارث ادم " شریعتی، سرشار از مباحث، جملات، واژه ها، معانی و مفاهیمی است که در ان روزگار غریب، دانشگاهیان و محافل روشنفکری، به خاطر جو غربزده حاکم بر جامعه، به فراموشی سپرده بودند. صحبت ها و نوشته هایش، تلنگوری بود بر ذهن و روح کسانی که نیازمند یک یاداوری بودند تا به خاطر اورند انچه را می رفت به طور کامل از ذهنشان پاک شود.
او در شرایط بسته و خفقان اور، از ارمان های حسین با فریاد سخن می گوید و از دعوت حسین به شهادت می نویسد و بسیاری از دانشجویان و نسل جوان ان روز را نسبت به مفاهیم دینی اگاه می سازد. در بخشی از "حسین وارث ادم" می خوانیم: " اینکه حسین فریاد می زند - پس از اینکه همۀ عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند - فریاد می زند که " آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟" - هل من ناصر ینصرنی؟- مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال ، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همۀ ماست ، و این سؤال ، انتظار حسین را از عاشقانش بیان می کند ، و دعوت شهادت او را به همۀ کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می نماید."
شریعتی در فضایی از شهادت و مفهوم والای ان سخن به میان می اورد و شهید را عامل حیات جامعه انسانی عنوان می کند که بسیاری از جامعه روشنفکری ان زمان، این واژه ها را و این مفاهیم انسانی را به سخره می گرفتند و وقعی به ان نمی گذاشتند. او در مجامعی شهید را قلب تاریخ عنوان می کند که بسیاری به ان بی اهمیت بودند و تسلیم ان هایی شده بودند که ایمان و مسئولیت را از یاد برده و در حال رفتن به قهقرا بودند. او می گوید:
" و شهید ، قلب تاریخ است . همچنانکه قلب به رگهای خشک اندام ، خون حیات و زندگی می دهد ، جامعه ای که رو به مردن می رود ، جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده اند ، و جامعه ای که به مرگ تدریجی گرفتار است ، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است ، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است ، و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است ، و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است ، شهید همچون قلبی ، به اندامهای خشک و مُردۀ بی رمق جامعه ، خون خویش را می رساند و بزرگترین معجزۀ شهادتش این است که به یک نسل ، ایمان جدید به خویشتن را می بخشد ."
شریعتی در مقایسه ای، تفاوت مفهوم واژه مقدس و پرمحتوای شهید در فرهنگ های دیگر و فرهنگ اسلامی را مضمونی می داند که به این واژه در فرهنگ ما پیوست شده و ان هم علو درجات و قله معراج بشریت است: "شهادت ، در یک کلمه ، بر خلاف تاریخهای دیگر که حادثه است ، درگیری است ، مرگ تحمیل شده بر قهرمان است ، تراژدی است ؛ در فرهنگ ما یک "درجه" است ، وسیله نیست ؛ خود ، هدف است ، اصالت است ، خود ، یک تکامل ، یک عُلُو است ، خود یک مسئولیت بزرگ است ، خود یک راه نیم بُر به طرف ِ صعود به قلۀ معراج بشریت است ، و یک فرهنگ است ."
در بخش دیگری از همین کتاب او شهادت را حیات بخش ترین سرمایه تاریخ شیعه عنوان می کند و ان را راهی میان بر برای صعود به جایگاه والای انسانیت و اگاهی، شناخت و ایمان معرفی می کند و می نویسد:
"یکى از بهترین و حیات بخش‏ترین سرمایه‏هایى که در تاریخ تشیع وجود دارد ، شهادت است»، « شهادت مرگ دلخواهى است که مجاهد با همه آگاهى و همه منطق و شعور و بیدارى و بینایى خویش ، خود انتخاب مى‏کند! یک درجه است و راهی میان بر برای صعود است."
او برای در توضیح این که چرا شهید نیاز به غسل و کفن ندارد به زیبایی و با ردیف کردن واژه هایی که در کل یک مفهوم عمیق را برای ما متصور می کند دلیل می اورد و می گوید:
این است که شهید غسل ندارد ، و شهید کفن ندارد و شهید حساب و کتاب ِ قیامت ندارد . زیرا آن انسانی که گناه می کرد و خطا می کرد ، بودن ِ پیش از شهادت را ، خود ِ شهید ، پیش از مرگ قربانی کرده است ، و اکنون "حضور یافته است ".
گویی کلمات در دست شریعتی مانند موم است که از ان ها بهترین تجسم از شهید را برای ما می افریند ان جا که شهید را اموزگار جهاد و شهادت معرفی می کند که نتوانستن را بلد نیست شهید با رفتن درس می اموزد و در قاموس خود با صراحت بیان می کند که شهادت پیروزی است چه بر دشمن فائق شود و چه با مرگ خویش او را ذلیل و خار کند و رسوا سازد: " آنها نشان دادند ،شهید نشان می دهد و می آموزد و پیام می دهد که در برابر ظلم و ستم ، ای کسانی که می پندارید "نتوانستن از جهاد معاف می کند" ، و ای کسانی که می گویید " پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود " ، نه ! شهید ، انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن ، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود ، و اگر دشمنش را نمی شکند ، رسوا می کند و حسین چنین کرد."
و چقدر عمیق از پیام خون شهید و نیاز به تداوم و گسترش و انتقال مفاهیم ایثار و شهادت در جامعه و تاثیر ان بر پویایی، تحرک, زندگی و توسعه جامعه سخن می گوید؛ او با کلامی نافذ، ثابت می کند که شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می کنند و به جامعه روح و ظرفیت روحی می بخشند: "اگر یک خون پیام نداشته باشد ، در تاریخ گنگ می ماند و اگر یک خون پیام خویش را به همۀ نسلها نگذارد ، جلاد ، شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است . اگر زینب ، پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید ، کربلا در تاریخ [ محبوس] می ماند و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می مانند و کسانی که با خون خویش ، با همۀ نسلها سخن می گویند، سخنشان را کسی نمی شنود ، این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است ."
شریعتی تکمیل راه و هدف شهدا را در تداوم و جریان سازی و رساندن پیام انان از نسلی به نسل دیگر بیان و تاکید می کند اگر پیامبرسانان خون شهدا نباشند راه و هدف والای شهید ابتر و ناتمام می ماند اگر زینبیان کار زینبی نکنند حسین و حسینیان در کربلا می مانند: "آنها که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند ، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده اند ، اما کار آنها که از آن پس زنده می مانند دشوار است و سنگین . و زینب مانده است ، کاروان اسیران در پی اش و صفهای دشمن ، تا افق ، در پیش راهش و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش . وارد شهر می شود ...
و کلام اخر این که: " آنها که رفتند ، کاری حسینی کردند
و آنها که ماندند ، باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند "

برچسب‌ها