به گزارش خبرنگار خبرگزاری حیات شهید حامد جوانی مدافع حرم حضرت زینب(س) متولد 1369 در تاریخ ۳ تیر ماه سال جاری پس از تحمل جراحات ناشی ازمجروحیت، به شهادت رسید و در جوار قبر شهید “محمودرضا بیضائی” به خاک سپرده شد. شایان ذکر است که این شهید در سوریه نقش مستشاری داشته است.جعفر جوانی پدر بزرگوار این شهید در گفتگو با این خبرگزاری به گوشه هایی از زندگی و شهادت پسرش پرداخت که تفصیل آن به شرح ذیل است : *حامد با آگاهی از شهادت خود ازدواج نکرد حامد متولد 1369 و مجرد بود، او دانشجوی دانشگاه آزاد و فارغ التحصیل دانشگاه امام حسین (ع) بود و سال 1388 هم وارد سپاه شد، اخلاق و رفتارش در خانواده بی نظیر بود و این اغراق نیست، او به من و مادرش بسیار احترام می گذاشت و به خانواده اش رسیدگی می کرد، حتی کارهای برادر بزرگش را نیز انجام می داد . قبل از اعزام حامد به سوریه ما برای او به خواستگاری رفتیم و با خانواده عروس قرار عقد را در تاریخ 6 فرودین ماه 1394 منعقد کردیم، ولی 26 اسفند ماه بود که پسرم برای مرخصی از سوریه برگشت گفت «من نمی خواهم ازدواج کنم، ایرادی هم در آن خانواده نیست تنها دلیلم این است که من این بار که به سوریه بروم دیگر برنمی گردم بنابراین نمی خواهم اسم دختری در شناسنامه ام باشد تا زندگی اش تباه شود بنابراین ازدواج نمیکنم».*حامد همانند قمر بنی هاشم شهید شد پسرم دوباره 21 فروردین ماه 1394 به سوریه رفت و 23 اردیبهشت ماه بر اثر اصابت موشک مجروح و از ناحیه دو دست و دو چشم جانباز شد، من تنها پدر شهید مدافع حرم هستم که خودم رفتم و پیکر فرزندم را آوردم، در زمانی که پسرم در کما بود هر کسی از من سوال می کرد که وضعیتش چگونه است می گفتم به مقتل حضرت ابوالفضل (ع) رجوع کنید زیرا عینا همانند ایشان شهید شده است و پس از شهادت نیز به شهید ابوالفضلی مشهور شد، حامد با موشک ترور شد و داعش فیلم این اقدامش را نیز در شبکه النصره منتشر کرد، به این نحو که آنها منتظر حامد بودند تا با ماشین برسد زمانی که او پیاده می شود و سمت قبضه توپ می رود ، آنها به زبان عربی می گویند یاالله یاالله و حامد را می زنند ، نشان گذاشتن داعشی ها برای ترور حامد به این دلیل بود که او حدود 300 داعشی را به درک واصل کرده بود.*ای کاش ده پسر داشتم و در راه زینب (س) فدا می کردماکنون اول محرم است، همه دسته ها و عزاداری ها فریاد حسین حسین یا زینب یا ابوالفضل سر می دهند ، این مسائل که نباید در حد شعار باقی بماند ، باید در عمل ارادت را ثابت کرد، هر کسی آرزویش دفاع از حرمین اهل بیت (ع) است، زمانی که حامد از ما خواهش کرد که اجازه بدهیم برود انگار دنیا را به ما دادند، حتی مادرش اشک در چشمانش ظاهر شد و گفت این بزرگترین افتخار برای من است، ای کاش ده برادر داشتی و دست آنها را هم می گرفتی و با خود می بردی ، ما افتخار میکنیم که او در این راه شهید شد، حتی من خودم ثبت نام کردم که به سوریه بروم و بیش از یک سال است که منتظرم، تصور می کنم حضرت زینب (س) هنوز من را نطلبیده است.*"هل من ناصر ینصرنی" حامد همیشه می گفت ای کاش 1400 سال پیش به دنیا می آمدم تا در رکاب امام حسین (ع) شهید می شدم، قبل از رفتنش به ما گفت اباعبدالله در آخرین وداعشان می گفتند " هل من ناصر ینصرنی" به این معنا که امام حسین (ع) اطلاع داشتند که اصحابشان شهید شدند اکنون زمانی است که باید به ندای سرور و سالار شهیدان لبیک بگوییم .*عبور حامد از حلقه یاسین ما حلقه یاسین که شامل سوره یاسین است در پارچه ای نوشته و حامد را از آن عبور دادیم، هر مسافری که به جای مهمی می رود آن را از داخل آن رد می کنند و به خدا می سپارند ما هم حامد را به خدا سپردیم و امانت او را پس دادیم .*مادر حامد می خواست پس از شهادتش شیرینی پخش کند اگر به کسی بگویند رهبر معظم انقلاب پسرت را برای دیدار طلبیده بسیار خوشحال می شود، حال تصور کنید بگویند که حضرت ولی عصر(عج) و یا پیامبرگرامی اسلام پسرت را خواسته بالاتر از همه این ها بگویند خداوند در انتظار دیدار پسرت است بنابراین با توجه به این که می گویند شهدا زنده اند و پیش خداوند روزی دارند بر این اساس مادر حامد همیشه می گفت اگر می توانستم برای شهادت پسرم شیرینی پخش می کردم.*اعتقاد پسرم به زیارت عاشورای امام حسین (ع) حامد می گفت ما زیارت عاشورا می خوانیم، اگر به آن اعتقاد داشته باشیم باید بدانیم که زندگی و حیات ما دست خداوند است و انشاالله که با محمد و آل محمد محشور شویم و در مسیر آنها حرکت کنیم، حامد 23 اردیبهشت 1394 به کما رفت و پس از طی 41 روز در 3 تیر 94 شهید شد.*انگشتر و چفیه هدیه رهبر معظم انقلاب به شهید جوانیهنگامی که بالای سر حامد بودم، شهید همدانی آمدند و یک انگشتر و چفیه به من دادند و گفتند این انگشتر از طرف سید حسن نصر الله رهبر جبهه مقاومت اسلامی تقدیم حضرت آقا شده و ایشان نیز متبرک کردند و برای حامد فرستادند به این دلیل که می دانستند حامد نمی توانسته انگشتر به دست کند گفتند پدرش آن را دست کند و رهبر معظم انقلاب همچنین تاکید کرده بودند که چفیه را روی حامد بکشند، ما هم کشیدیم و با این که تا آن لحظه اجازه نمی دادند ما حتی دستمال نم داری روی حامد بکشیم زیرا در کما خطر داشت ولی بعد از انداختن چفیه چند ساعت بعد دکترها گریه کردند و گفتند ما امداد غیبی را به چشم دیدیم و کمیسیون دستور داد حامد را در حال کما به حمام ببرند، زمانی که او را آوردند واقعا زیبا شده بود . گفتنی است در وصیت نامه شهید مدافع حرم احمد جوانی آمده است : “بسم الله الرحمن الرحیمالسلام علیک یا اباعبداللهیاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زاده‌ام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم می‌شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلالتان نمی‌کنم و نیز مادرم بنده انشاالله در این سفر که به سوریه می‌روم عمودی می‌روم و افقی به ایران بازمی‌گردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.ای عاشقان اهل بیت رسول الله من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.انتهای پیام/