کد خبر 248928
۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۸

در گفتگو با «حیات» مطرح شد؛

شمه‌هایی از پهلوان تختی در وجود شهید هادی بود/ ابراهیم انحصار طلب نبود + فیلم

شمه‌هایی از پهلوان تختی در وجود شهید هادی بود/ ابراهیم انحصار طلب نبود + فیلم

شهید ابراهیم هادی را کمتر کسی است که نشناسد؛ او که برای همه هم‌نسلان و جوانان این روزگار «هادی» بود. در ادامه به ذکر خاطراتی از اویی می پردازیم که گمنام نماند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ نامش با «گود زورخانه»، «جوانمردی» و «مبارزه با نفس» رقم خورده است. راهگشا و مشکل گشای جوانان است و از روزی که شهدای مدافع حرم برای دفاع گام در راه گذاشتند؛ او «هادی» بود. هرجا صحبت از تاثیرگذاری و به قول امروزی‌ها «آدم حسابی» بودن به میان می آید همه ذهنها به سمت آن جوان کشتی گیر میدان خراسان جنوب تهران می رود که ردپایش در زندگی تمام شهدایی که بعد از خودش بودند؛ دیده می شود.

نه به خاطر اینکه فرمانده بود و نه به خاطر اینکه سردار است؛ بلکه به قول رهبر معظم انقلاب به دلیل جاذبه مغناطیسی شخصیتی که از این فرد عنوان شده است و حکایت‌ها و ماجراها دارد.

شمه هایی از پهلوان تختی در وجودش بود

یکی از دوستان شهید هادی بیان می‌کند که «ابراهیم دعای جوشن کبیر را که در گود می خواند نزدیک به هزارتا شنا می رفت؛ آنانی که ورزشکار هستند می‌دانند که اگر در گود الله الله را بخوانی یک شنا دوتا حساب می شود چون نفس را می گیرد؛ اما کسی نمی توانست پا به پای ابراهیم شنا برود. زمانی که در گود می آمد به نیت مولا و به نیت ثواب ورزش می کرد؛ همیشه معتقد بود که قدرت و نیرویی که از ورزش حاصل می شود را باید خداوند بدهد.   

در واقع شمه هایی از پهلوان تختی در وجودش بود و خیلی مواقع می توانست راحت فرد را زمین بزند؛ اما این کار را نمی کرد. اکثر مواقعی که شنا را شروع می کرد و زمانی که نام حضرت زهرا (س) جاری میشد؛ گریه می کرد و همزمان شنا را انجام می داد.»

شمه‌هایی از پهلوان تختی در وجود شهید هادی بود/ ابراهیم انحصارطلب نبود

«اخلاص» هادی را ماندگار کرد

همچنین زهره هادی خواهر شهید ابراهیم هادی در ادامه می گوید: «همیشه و همه جا وقتی صحبت از شهادت به میان می آید می بینیم که ابراهیم زودتر از همه آنجا پا گذاشته است و من همه اینها را به دلیل اخلاص او می دانم. او هیچ تعلقی به دنیا نداشت و هرچه جلوتر می رفت در مسیر خدا بود. در حقیقت او آدمی بود که افراد را جذب می کرد و این مسیری نبود که بیهوده به دست آمده باشد. در واقع او از وقتش درست استفاده می کرد و خوب توانست دستاوردهایی را به دست بیاورد و آن را به دیگران انتقال دهد.

ابراهیم هرگز چیزی را به صورت انحصاری نمی دانست. همه را برای خود خانواده می دانست. شاید ما در حال حاضر بگوییم نه این فرد حجاب درستی ندارد یا از نظر خانوادگی با ما اختلاف دارد اما شهید هادی هرگز اینگونه نبود و معتقد بود که اگر این ارتباط میان افراد برقرار نشود؛ تاثیرگذاری حاصل نمی شود.

یادم می آید یک زمانی زخمی شده بود و فردی با یقه باز و لباس نامناسب و مدل موهای متفاوت برای دیدن او آمده بود؛ از او پرسیدم این هم دوستت است؟! او در جواب گفت بله او شاید دوستتر از همه دوستان باشد. در واقع می خواهم بگویم در وجود هادی این تقسیم بندی و خودخواهی اصلا وجود نداشت و این همبستگی و دلبستگی باعث شد که الان راهش ادامه داشته باشد. او بعنوان فردی که ارتباط و دلبستگی با خدا داشت خودش را از دیگران جدا و متمایز نمیکرد»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha