کد خبر 281782
۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۹

حجله‌ها سخن می‌گویند

حجله‌ها سخن می‌گویند

در گلزار شهدا که قدم می‌زنی، چشم‌هایت به حجله‌هایی می‌افتد که هر کدام قصه‌ای دارند که مملوء از دلدادگی و ایثار؛ گویی اینجا موزه‌ی بزرگی است که با دست‌های عاشق خانواده‌هایی بنا شده که یاد عزیزانشان را با گل، قاب عکس، و اشک زنده نگه داشته‌اند. آری حجله‌ها با تو سخن می‌گویند.

به‌گزارش حیات، قطعه‌های بهشت در میان شهرها، نام و نشانی بر دل‌ها دارند تا پلی باشند از دنیای خاکی به عرش نور؛ آن لاله‌زارهایی که گل‌هایش قصه حماسه‌های خونین را روایت می‌کنند و هر کدام داستانی منحصر بفرد دارند.

آری! کافی‌ست لحظه‌ای در برابر هر مزار شهیدی بایستی و به سنگ‌مزار و حجله‌اش بنگری تا به عمق داستان او پی ببری؛ داستانی‌هایی که هر کدام سرود اقتدار می‌سرایند و ماجراهای فراق کبوترهای خونین‌بال و مادران و پدران شکسته‌دل را روایت می‌کنند.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند؛ سخنانی به ارزشمندی یک تاریخ؛ سخنانی به ماندگاری یک موزه؛ موزه‌هایی که آثارشان، رنگ خدایی دارد و هرکدام با سلیقه مادری چیده شده است.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

حجله‌ها سخن می‌گویند

گاهی دل‌ها در شلوغی شهرها می‌گیرد و هوس خلوت می‌کند؛ حال چه خلوتگهی بهتر از آن جایی که ملائکه پر می‌کشند و پرواز می‌کنند.

آری! گاهی بایستی همه دنیا را فراموش کرد و دل به خدا گره زد و خلوت خود را خدایی کرد و به آن لاله‌زاری پای نهاد که قدم به قدم آن، لاله‌ای روییده است؛ آن‌جاست که اگر خلوت کنی، زیبایی‌های زیادی می‌بینی؛ فقط کافی‌ست تا راه در پیش گیری و عازم بزرگترین گلزار شهدای کشور شوی تا در میان سنگ‌ مزارهایش قدم بزنی و به حجله‌هایش بنگری؛ آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

آخر هفته است؛ دلم هوای خلوتی شهدایی دارد؛ بنابراین سوار مترو می‌شوم و ایستگاه به ایستگاه را طی می‌کنم تا به بهشت‌زهرا (س) می‌رسم. ساعت از ظهر گذشته و خورشید نوید عصر را می‌دهد؛ باد آرامی برگ‌های درختان را می‌رقصاند و هوا هم پاییزی و چیزی بین سرد و گرم است.

از مترو پیاده می‌شوم و قدم‌زنان به گلزار شهدا می‌روم. در مسیر ذهنم درگیر می‌شود تا به بهانه‌ای برای شهدا دست به قلم شوم.

همین‌طور که فکر می‌کنم، به خودم می‌گویم چه سوژه‌ای بهتر از حجله‌های شهدا؛ حجله‌هایی که هرکدام به‌دست خانواده شهیدی آراسته شده و گلزار شهدا را به یک موزه بزرگ تبدیل کرده است.

در همین فکرها هستم که به گلزار شهدا می‌رسم و با تعداد بسیار زیادی از حجله‌ها مواجه می‌شوم که اگر بخواهم از همه آن‌ها بنویسم، چند جلد کتاب می‌شوند؛ لذا تصمیم می‌گیرم که گذرا به حجله‌ها نگاه کنم و از آن‌ها بنویسم.

حجله‌ها سخن می‌گویند

کار خود را از قطعه روح‌الله آغاز می‌کنم؛ همان‌جایی که اغلب شهدای مدافع حرم آرمیده‌اند و البته شهدای لشکر فاطمیون که در جوار آن‌هایند.

سردار شهید امیرعلی حاجی‌زاده که وصیت کرده در جوار شهدای مدافع حرم خاکسپاری شود، به‌همراه همرزمش سردار حاج محمود باقری هم که نگین قطعه روح‌الله هستند؛ همان قطعه‌ای که شلوغی خاصی نسبت به دیگر قطعه‌ها دارد و آن هم برای مزار ۲ شهید، علاوه بر مزار شهیدان حاجی‌زاده و باقری؛ یعنی شهیدان آرمان علی‌وردی و سجاد زبرجدی است.

حال اگر بخواهم از حجله‌های زیبای این قطعه بگویم، بیشتر حجله‌ها سنگی است که روی مزار شهدا گذاشته شده و تصویر آن‌ها روی آن نقش بسته است؛ اما در این میان، حجله شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم همچون ضریح، یک جاذبه خاصی دارد.

آری! این‌جا زیارت‌گاه عاشقان و اهل‌یقین است.

حجله‌ها سخن می‌گویند

پرچم سه‌رنگ ایران؛ همان ایران خدایی، نشانگر مشترک بسیاری از حجله‌هاست که به آن آراسته شده‌اند؛ تزئین درون و بیرون بسیاری از حجله‌ها با پرچم ایران، بیان‌گر یک هدف مشترک شهداست و آن هدف چیزی نیست جز جانی که در راه جمهوری اسلامی ایران فدا شده است؛ این را زمانی که از قطعه روح‌الله حرکت می‌کنم و در میان قبور مطهر شهدا قدم می‌زنم، می‌بینم.

شهدایی که فدا شدند تا این پرچم همیشه و همه‌جا برفراز و سرافراز بماند؛ از شهدای نهضت انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم، مدافع امنیت و شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه، همه و همه چنین هدفی را دنبال کردند.

آری! آن‌ها رفتند تا پرچم اسلام، پرچم انقلاب اسلامی خمینی کبیر و پرچم آزادگی و مقاومت، همواره در این جهان پر از ظلم جاودانه بماند؛ و این سخنی دیگر از حجله‌هاست.

قدم‌ زدن خود را در میان قبور مطهر شهدا ادامه می‌دهم تا باز هم نظاره‌گر حجله‌ها باشم؛ حجله‌هایی که خیلی از آن‌ها با پرده آراسته شدند؛ همچون پنجره‌هایی که ما را از فرش به عرش می‌برند.

آری! این هنر مادران شهداست که با عشق و علاقه، چنین حجله فرزند خود را آراسته‌اند؛ پرده‌هایی که در میان آن‌ها تصاویر شهدا همچون نگینی می‌درخشند و به ما می‌گویند که باید برای رسیدن به جایگاه آن‌ها، پرده‌های غفلت را در دنیای پر از خدعه شیطان کنار زد و شاید هم این را می‌گویند که گناه بین دل ما و بین مقام والای شهدا پرده‌ای افکنده است؛ ای تو که به این حجله‌ها می‌نگری، دنیا تو را به کجا می‌برد؟

آری! این نیز سخنی دیگر از حجله‌هاست.

سفره‌های هفت‌سین شهدایی را بخشی دیگر از زیبایی‌ها و جلوه‌های حجله‌های شهدا برای خودم دسته‌بندی می‌کنم؛ نه اینکه حال در دوران نوروز قرار داشته باشیم و مانند آن ایام هفت‌سین‌ها به زیبایی در گلزار شهدا و بر سر مزار هر شهیدی چیده شده باشد؛ نه، بلکه همان سفره‌های هفت‌سین را بسیاری از خانواده‌ها در حجله‌ها ماندگار کرده‌اند و دلیل آن را هم من نمی‌دانم.

اما در ذهن خودم فلسفه‌ای برای آن می‌چینم و گمان می‌کنم که شهدا وقتی در نزد خدا روزی می‌خورند و در بهشت، در جوار رسول خدا (ص) و اهل‌بیت (ع) هستند، زمستانی برای آن‌ها نیست که در پس آن بهاری باشد؛ بلکه هر روزشان بهار و عید است.

این را هم سبزه‌های هفت‌سین حجله‌ها به من می‌گویند که برداشت ذهنی خودم است.

قاب عکس‌های در حجله‌ها هم خود دیدنی است؛ از آن شهدای دفاع مقدس که تصاویرشان در جبهه‌ها را در حجله‌های نهاده‌اند تا شهدایی که در سال‌های اخیر در گشوده‌اند و تصاویر باکیفیت‌تر و به‌روزتری دارند؛ اما در این میان تصاویر ولی و مقتدای امت اسلامی یعنی امامین انقلاب هم در حجله‌ها کم نیستند و نشان‌دهنده حقیقت راه شهدا و توصیه اصلی آن‌ها در وصیت‌نامه‌های‌شان یعنی تمسک به ولایت فقیه است و البته تصاویر والدین شهدا که مرحوم شده و سوی فرزند شهید خود رهسپار شدند.

این را هم حجله‌ها به من می‌گویند. آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

فقط کافی‌ست که در گلزار شهدا پای گذاری تا این موزه بزرگ را که به‌دست خانواده شهدا آراسته شده‌اند را مشاهده کنی، موزه‌هایی با این همه زیبایی‌ها و آثار به‌جای مانده از شهدا در آن.

آری حجله‌ها با تو سخن می‌گویند.

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha