شهره رحیمزاده در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی حیات درباره احساس و تجربهاش در طول دوازده روز بحران توضیح داد: این دوازده روز، روزهایِ بسیار پراسترس و آشوبناکی بود. هرچند من همیشه فکر میکردم جنگ هشتساله دفاع مقدس را میفهمم، اما وقتی در میدان بودم تازه دریافت کردم که درک واقعی آن شرایط چه دشواریهایی داشته است.
او که بیشتر زندگی حرفهایاش را صرف ساخت فیلمهایی با محوریت شهدای دفاع مقدس کرده است، ادامه داد: با اینکه خودم بعد از جنگ به دنیا آمدهام، آرشیو گسترده و مصاحبهها با رزمندهها و سرداران باعث شده بود تا از منظر یک فرمانده، جنگ را حس کنم. اما تجربه این روزها چیز دیگری بود؛ انگار هر بار که جلوتر میرفتم، حقایق تازهای ظاهر میشد که خواب و خیال را از آدم میگرفت.
این کارگردان درباره پیچیدگیهای دشمن گفت: «بعضیها صدام را دستوپاچلفتی میپنداشتند، اما او مغزی متفکر بود و از گوشهوکنار جهان حمایت میشد. در مقابل، ما ملتی داشتیم با جوانانی که غیرتشان فراتر از سنشان بود؛ بچههایی که گویی تجربهٔ چهلسالگی را در دوازده-سی سالگی داشتند و همین غیرت مانع از دستیافتن دشمن به خاکمان شد.
رحیمزاده تصریح کرد که در این روزها بارها از اطرافیان خواسته شد به مکانی امن برود، اما او ترجیح داد بماند: بسیاری به من میگفتند خانم رحیمزاده بمانید جایی امن، اگر ما شهید شدیم شما فیلممان را بساز. ولی دلم طاقت رفتن نداشت و میخواستم کنار مردم باشم.
او از صحنههای متعدد دفن شهدا نیز سخن گفت و افزود: هر روز شاهد خاکسپاری بودیم؛ قسمتی از بدنهایی که افتاده بودند و هرکدام داستانی برای گفتن داشتند. این تجربهها مرا داغدار کرد و احساس میکنم ده سال پیرتر شدهام؛ چون هیچچیز بهاندازهٔ خیانت و از دستدادن دوستانِ نزدیک، آدم را خرد نمیکند.
در پایان، شهره رحیمزاده از پروژهٔ هنریاش خبر داد: در حال ساخت یک مجموعهٔ تلویزیونی هستم که تکههایی از جانفشانی برادران و خواهرانمان را به تصویر خواهد کشید. امیدوارم خداوند به من و همکارانم توان دهد تا روایتِ صادقانهای از آن روزها ارائه کنیم.
او همچنین با ادای احترام به رهبری کشور گفت: تمام قد به افتخار رهبر عزیزم کف میزنم و دستشان را میبوسم که با اقتدار پای آرمانها ایستادهاند.» و در پایان از مردم عذرخواهی کرد بابت کسانی که از پشت به وطن خنجر زدند و اظهار امیدواری کرد که وحدت و همبستگی ملی حفظ شود.
انتهای پیام/
نظر شما