کد خبر 277028
۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۲

از پیام تا اثرگذاری؛ نخبگان رسانه‌ای در مسیر تکلیف رهبری

از پیام تا اثرگذاری؛ نخبگان رسانه‌ای در مسیر تکلیف رهبری

در پی تأکید رهبر انقلاب بر نقش راهبردی گویندگان و قلم‌زنان، مسئولیت نخبگان رسانه‌ای در هدایت افکار عمومی وارد مرحله‌ای تازه و حیاتی شده است.

به گزارش حیات، محمدرضا حاجی جباری در یادداشتی با محوریت «هفت تکلیف راهبردی رهبر انقلاب خطاب به اقشار جامعه» نوشته که در ادامه آن را می‌خوانید.

«در پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ملت ایران به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از هم‌میهنان، سرداران نظامی و دانشمندان هسته‌ای، ایشان به‌عنوان فرمانده‌ای حکیم، هفت تکلیف راهبردی را برای اقشار مختلف جامعه تعیین کردند.

در این میان، آنچه بیش از دیگر توصیه‌ها توجه نگارنده را جلب کرد، تکالیف مربوط به «نخبگان علمی» و «گویندگان و قلم‌زنان» بود؛ دو گروهی که به‌دلیل پیوند حرفه‌ای و فکری، اهمیتی دوچندان دارند.

اما پرسش اینجاست:

در عصر انفجار اطلاعات و شکاف‌های عاطفی و ذهنی در جامعه، نخبگان رسانه‌ای چگونه می‌توانند به وظیفه حفظ اتحاد ملی عمل کنند؟

پاسخ به این پرسش، نیازمند رجوع به یکی از پایه‌ای‌ترین نظریه‌های علم ارتباطات است؛ نظریه‌ای که با وجود گذشت دهه‌ها از زمان طرحش، همچنان در درک عملکرد واقعی رسانه در جامعه، حیاتی و الهام‌بخش است.‌

جریان دو مرحله‌ای پیام؛ از پیام تا تأثیر

نظریه «جریان دو مرحله‌ای پیام» نخستین‌بار توسط پاول لازارسفلد و همکارانش در کتاب The People's Choice (1944) ارائه شد.

آن‌ها در جریان یک تحقیق میدانی دریافتند که تأثیر رسانه‌ها، مستقیم و یک‌دست نیست؛ بلکه پیام‌ها ابتدا به دست رهبران افکار می‌رسد (افرادی که به دلایل گوناگون مانند اعتبار اجتماعی، دانش، تجربه یا محبوبیت محلی در حلقه‌های اجتماعی نفوذ دارند) و سپس از طریق آن‌ها به سایر افراد جامعه منتقل می‌شود.

این نظریه بعدها توسط الیهو کاتز توسعه یافت و به یکی از سنگ‌بناهای مطالعات ارتباطات انسانی بدل شد.

بر اساس این دیدگاه، رسانه‌هایی که تنها به انتشار پیام بسنده می‌کنند، از بخش حیاتی فرآیند ارتباط غافل می‌مانند: یعنی انتخاب و پشتیبانی رهبران افکار.

رهبران افکار در جامعه ایرانی

در جامعه ایران، رهبران افکار صرفاً محدود به چهره‌های رسمی، دانشگاهی یا رسانه‌ای نیستند. ویژگی اصلی یک رهبر افکار، نفوذ اجتماعی اوست؛ یعنی توانایی‌اش در جهت‌دهی به افکار، تفسیر وقایع، و ایجاد اثرگذاری بر شبکه پیرامونی‌اش.

در بافت متکثر و متنوع ایران، این نفوذ ممکن است از منابعی چون دانش تخصصی، تجربه زیسته، اعتبار دینی یا قومی، محبوبیت محلی، یا حتی رابطه خویشاوندی ناشی شود. به‌همین دلیل، یک رهبر افکار می‌تواند معلمی دلسوز در یک دبیرستان باشد؛ روحانیِ خوش‌سابقه مسجد محله، مربی فوتبالِ مورد اعتماد خانواده‌ها، طبیعت‌گردی فعال در فضای مجازی، هنرمندی محلی، یا حتی مادربزرگی خردمند در خانواده‌ای پرجمعیت.

آنچه این افراد را به رهبران افکار تبدیل می‌کند، نه جایگاه رسمی آن‌ها بلکه میزان اعتماد و توجهی است که اطرافیان به سخن و رفتارشان دارند. مردم به تحلیل این افراد از رخدادهای روز گوش می‌سپارند، از آن‌ها الگو می‌گیرند و گاه حتی قضاوت‌هایشان را بر اساس روایت این افراد شکل می‌دهند.

نخبگی رسانه‌ای در میدان روایت

اگر قرار است رسانه در صحنه جنگ روایت‌ها مؤثر باشد، باید به همان اندازه که به صدای بلند در استودیو فکر می‌کند، به صدای آرام اما نافذی که در مرحله دومِ انتقال پیام شنیده می‌شود نیز توجه داشته باشد.

منبع؛ مهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha