کد خبر 276362
۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۹

چرا برخی لبنانی‌ها سلاح مقاومت را نشانه می‌گیرند؟

چرا برخی لبنانی‌ها سلاح مقاومت را نشانه می‌گیرند؟

عدنان منصور، وزیر خارجه پیشین لبنان در این مقاله به دوگانه‌ای سرنوشت‌ساز "تحویل یا تسلیم" درباره خلع سلاح مقاومت پرداخته است.

به گزارش حیات، در میانه‌ی نبرد با دشمن "اسرائیلی" و اشغال خاک لبنان، و در حالی که این رژیم همچنان به نقض توافق آتش‌بس ادامه می‌دهد و عامدانه به حملات روزانه علیه لبنان دست می‌زند، مانع از بازگشت مردم به روستاهای مرزی خود می‌شود، جنگنده‌ها و پهپادهایش مناطق و خانه‌ها را بمباران و با خاک یکسان می‌کنند و شهروندان را می‌کشند و زخمی می‌کنند، شاهدیم که کمیته‌ی پنج‌گانه به ریاست آمریکا تنها نظاره‌گر این صحنه است و از زمان اجرایی شدن توافق در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، در سکوتی همچون سکوت گورستان‌ها فرو رفته است.

ایالات متحده آمریکا همراه با کشورهای اروپایی تأثیرگذار همچون بریتانیا، فرانسه و آلمان، آشکارا جانب "اسرائیل" را بدون هیچ قید و شرطی گرفته‌اند و چشم بر تهدیدها و تجاوزهای روزانه‌ی آن به لبنان بسته‌اند، در حالی‌که لبنان خود به مفاد توافق پایبند بوده است.

در برابر ادامه‌ی اشغالگری "اسرائیل" و تجاوزهای روزانه‌ی آن، غرب به‌همراه این دشمن و کسانی که در داخل لبنان در مدار آن‌ها حرکت می‌کنند، بر خلع سلاح مقاومت بدون هیچ قید و شرطی اصرار دارند.

جانبداری آمریکا و کشورهای غربی از "اسرائیل" و ن‌ها بایستد، به دشمن جسارت بخشیده تا هر آن‌چه می‌خواهد انجام دهد: اشغال کند، ویران کند، بکشد، آواره سازد، و در نهایت نیز تجاوزات خود را به بهانه‌ی "دفاع از خود" توجیه کند! اما آیا هیچ فرد عاقل و ناظری بی‌طرف در خارج می‌تواند بپذیرد که لبنان سلاح خود را تسلیم کند؟ در حالی که اشغالگر هنوز بر خاک لبنان سایه انداخته و دشمن همچنان به تجاوزات روزانه‌اش ادامه می‌دهد؟!

آیا باورپذیر است که بخشی از سیاستمداران و غیر سیاستمداران لبنانی، از وزیران و نمایندگان فعلی و سابق، و رهبران احزاب و برخی رسانه‌گران، مواضع غرب و اسرائیل را در خصوص خلع سلاح مقاومت بدون قید و شرط اتخاذ کرده باشند؟! ممکن است لبنانی‌ها در خصوص مسائل حقوقی، اقتصادی، مالی، آموزشی و دیگر مسائل داخلی اختلاف‌نظر داشته باشند و بخواهند برای آن‌ها راه‌حل بیابند، اما اینکه در مورد مفهوم حاکمیت، چگونگی حفظ امنیت ملی و آزادسازی سرزمین از اشغالگران اختلاف‌نظر داشته باشند، واقعاً شگفت‌آور و شرم‌آور است. چنین چیزی را در هیچ‌یک از کشورهای جهان که جنگ‌ها، تجاوزها و اشغالگری را تجربه کرده‌اند، نمی‌بینیم!

چرا برخی ها به عزت و حاکمیت ملی بی توجه هستند، و دیوانه‌ی قدرت و بهره‌مند از حمایت‌های خارجی، همدست با دشمنان وطن، و کینه‌توز نسبت به هم‌میهنان خود هستند، در آغوش کشورهای سلطه‌گری افتاده‌اند که مردم منطقه را از شکنجه، قهر، ذلت و سیاست‌های تبعیض‌آمیز، تجزیه‌طلبانه، استثماری، محاصره و تحریم در امان نگذاشته‌اند، چرا این افراد بر خلاف جریان شنا می‌کنند، غرب را تحریک می‌کنند، و "اسرائیل" را علیه مقاومت می‌شورانند، تا آن را خلع سلاح و نابود سازند؟!

به ما بگویند: آیا با تحویل سلاح، خواهند توانست خاک لبنان را از اشغال "اسرائیل" آزاد کنند و دشمن را بدون هیچ قید و شرطی وادار کنند که به مرزهای بین‌المللی ترسیم‌شده در سال ۱۹۲۳ بازگردد؟!

آیا این افراد می‌توانند تضمین دهند که دشمن در آینده دیگر حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی لبنان را نقض نخواهد کرد؟! در سال ۲۰۰۶ آتش‌بس برقرار شد و لبنان به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت پایبند ماند، اما آیا "اسرائیل" نیز بدان پایبند بود؟! از آن زمان تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳، "اسرائیل" بیش از ۳۵ هزار بار حریم زمینی، دریایی و هوایی لبنان را نقض کرده است، جدای از آنکه شبکه‌های جاسوسی و دستگاه‌های شنود در خاک لبنان کاشته، و اقدام به ترور بسیاری از افراد کرده است.

آیا این افراد می‌توانند تضمین دهند که اگر لبنان از سلاح دفاعی‌اش خلع شود، "اسرائیل" در آینده آن را تنها نخواهد گذاشت؟! چه کسی از لبنان در برابر دشمنی وحشی، مترصد، و در کمین نشسته محافظت خواهد کرد؟! آیا این به‌اصطلاح "دلسوزان" لبنان و حاکمیتش، اظهارات وزیر دارایی "اسرائیل"، بزالل اسموتریچ را شنیده‌اند که از دولت خود خواسته "لبنان را به خاک "اسرائیل" ضمیمه کند"؟! آیا می‌توانند پس از خلع سلاح، جلوی اشتیاق تل‌آویو برای تصرف و ضمیمه‌سازی بیشتر را بگیرند؟! آیا می‌توانند مانع "اسرائیل" شوند که به سوی آب‌های رودخانه‌ی لیتانی و فراتر از آن برود و منابع آبی‌اش را به یغما ببرد؟! آیا این افراد کتاب "جایگاهی در میان ملت‌ها" اثر نتانیاهو را خوانده‌اند که در آن با وقاحت نوشته، در کنفرانس ورسای در سال ۱۹۱۹، جنبش صهیونیستی از مطالبه آب‌های رودخانه لیتانی در جنوب لبنان صرف نظر کرد، رودخانه‌ای که قرار بود منبع اصلی آب برای شهرک‌سازی یهودیان باشد؟!

به ما بگویند، ای کسانی که مدعی دلسوزی برای دولت و وطن هستید و بر دیپلماسی تکیه دارید: آیا دیپلماسیِ بدون پشتوانه‌ی قدرت توانست سرزمین جنوب را از اشغال آزاد کند یا "اسرائیل" را به اجرای قطعنامه ۴۲۵ سازمان ملل وادار سازد؟!

با چه منطقی این افراد بر خلع سلاح مقاومت پیش از عقب‌نشینی دشمن از سرزمین‌های اشغالی، و پیش از دریافت تضمین‌های واقعی برای جلوگیری از تجاوزات آینده پافشاری می‌کنند؟! آیا تنها بر دیپلماسی تکیه کرده‌اند تا زمین را آزاد کنند، در حالی که آمریکا به دیوار ندبه‌شان تبدیل شده و چاره‌ای جز ریختن اشک‌های "دیپلماتیک" بر این دیوار برایشان باقی نمانده است؟!

آیا این افراد می‌دانند که مقاومت‌های فرانسه، الجزایر، ویتنام، چین، اندونزی و مقاومت ملت‌های آمریکای شمالی و جنوبی بودند که سرزمین‌شان را از استعمار بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، پرتغال، آمریکا، ژاپن و هلند آزاد کردند؟!

این به‌اصطلاح "دلسوزان" وطن، برای دفاع از حاکمیت و سرزمین‌شان چه خواهند کرد؟!

از این نابینایان سرشار از کینه و نفرت، به‌ویژه در شمال کشور، که بی‌وقفه در حمله به سلاح "غیر قانونی" و دارندگانش می‌نویسند، و در هر مناسبت به هذیان‌گویی و تکرار سخنان بی‌اساس مشغول‌اند، چه انتظاری می‌توان داشت، در حالی که در افق، پروژه‌های منطقه‌ای خطرناکی نمایان است که در اتاق‌های تاریک داخلی و خارجی طراحی می‌شود، و هدف آن جداسازی بخش‌هایی از لبنان است تا به دیگران به عنوان پاداش و هدیه داده شود، در قالب یک معامله‌ی بین‌المللی-منطقه‌ای پست و ننگین که حرف و حدیث آن شنیده می‌شود!

ای احمق‌ها، به ما بگویید با چه چیزی می‌خواهید در برابر پروژه‌های تجزیه‌طلبانه و ویرانگری که موجودیت و وحدت ملت و سرزمین لبنان را هدف گرفته‌اند، مقابله کنید؟! به ما بگویید، چگونه می‌خواهید از لبنان حفاظت کنید؟! با دیپلماسی؟! با تحویل سلاح؟! با تمکین به تصمیمات "آمریکایی-اسرائیلی"؟! با گریستن بر دیوار ندبه‌ی آمریکا؟! با زاری کردن در برابر تل‌آویو؟! یا با التماس بر درهای شورای امنیت و درگاه‌های واشنگتن، لندن و پاریس؟!

به این افراد که خواستار تحویل سلاح‌اند می‌گوییم: اگر کسانی چون شما بودند، نه سیمون بولیوار، نه مائو تسه‌تونگ، نه هوشی‌مین، نه نگوین جیاپ، نه شارل دوگل، نه احمد سوکارنو، نه احمد بن بلا و همراهانش، نه جوزف تیتو، نه جمال عبدالناصر، نه فیدل کاسترو، نه نلسون ماندلا، هیچ‌کدام نمی‌توانستند میهن خود را از استعمار، اشغال، سلطه و استثمار آزاد کنند. اما شما از تبار این بزرگان نیستید؛ شما از تبار مارکوس در فیلیپین، نوری السعید در عراق، حسنی الزعیم در سوریه، موبوتو در کنگو، باتیستا در کوبا، پینوشه در شیلی، ارباس در پاناما، کاستیو آرمس در گواتمالا، هرتادو در اکوادور و دیگر خائنان و قدرت‌طلبانی هستید که وطن را فروختند.

حاکمیت وطن با قدرت سلاح حفظ می‌شود، نه با زبونی، خیانت، گدایی، کرنش و افراشتن پرچم سفید در برابر دشمنی جنایتکار که از آغاز پیدایشش تاکنون لحظه‌ای از تجاوز و جنگ بازنایستاده است.

اگر خائنان داخلی و اتکای‌شان به آمریکا و "اسرائیل" نبود، دشمن جرأت نمی‌کرد در تجاوزاتش تا این اندازه پیش برود؛ چراکه آن‌ها را پشتوانه، بازو، یار و ستون پنجم وفادار خود در لحظات حساس می‌داند.

چه بسیار نیازمند بصیرت‌اند اینان، و چقدر لبنانی‌ها به وحدت صف و هدف نیاز دارند. کسی که به دشمن امید بسته، جز آهن و آتش، قتل و ویرانی نصیبی نخواهد برد.

به‌زودی نقاب از چهره اینان برداشته می‌شود و حقیقت ننگین‌شان آشکار می‌گردد؛ آن‌چه برای دشمن انجام داده‌اند، و آن‌چه بر سر لبنان، مردمش، خاکش و حاکمیتش آورده‌اند!

منبع؛ مشرق

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha