به گزارش حیات، چهل و چهار سال است که از زمان وقوع آن حادثه تروریستی در دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران میگذرد و همچنان میتوان از آن روز و آن عملیات تروریستی به عنوان تلخترین روز کشورمان پس از انقلاب اسلامی یاد کرد. حادثهای که در ۷ تیر ۱۳۶۰ رخ داد و در آن، آیت الله سید محمد بهشتی دبیرکل حزب و رئیس دیوان عالی کشور و همچنین بیش از هفتاد نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی کشور از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر و ۲۷ نماینده مجلس با عملیاتی تروریستی و با بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیدند.
عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام محمدرضا کلاهی، دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسئول دعوتها برای کنفرانسها، میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسئول حفاظت حزب نیز بود.
او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل گردید. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد، اما در ۱۳۷۰ در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در سال ۱۳۷۲ از سازمان جدا شد و در سال ۱۳۷۳ از عراق راهی آلمان شد.
این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»
این روزنامه سپس ماجرای انفجار را به نقل از خبرنگار کشیک خود که نیم ساعت پس از انفجار به محل حادثه رسیده بود، چنین روایت کرده است: «بیش از نیم ساعت از انفجار گذشته بود که دواندوان خودم را به محل حادثه رساندم. صدها نفر از مردم تهران خود در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانسها بیامان در رفت و آمد بودند. وقتی به چند قدمی محل انفجار رسیدم امدادگران نخستین افرادی را که زیر آوار مانده بودند به آمبولانسها انتقال داده بودند. سقف بتنی دفتر مرکزی حزب بر اثر انفجار فروریخته بود و دهها نفر زیر آوار مدفون شده بودند.»
طبق اطلاعات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مراسم تشییع پیکر سید محمد بهشتی به همراه شهدای دیگر این حادثه به رغم تبلیغات گسترده علیه سید محمد بهشتی، با حضور گسترده مردم صورت گرفت که این امر باعث تعجب همگان گردید. گستردگی جمعیت بهاندازهای بود که امکان دفن پیکر شهدا فراهم نشد و خاکسپاری به روز بعد موکول شد.
در پی شهادت آیتالله بهشتی و یارانش در جریان انفجار هفتم تیر، امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فردای آن روز در دیدار با اقشار مختلف مردم در رابطه با این واقعه بیاناتی ایراد کردند.
امام خمینی (ره) فرمودند: من این ضایعه بزرگ را به ملت ایران و شما آقایان که نزدیک بودید با آقای بهشتی و مطلع بودید از افراد دیگری که شهید شدند، به همه شما آقایان و ملتمان تسلیت عرض میکنم. بنای دشمنهای شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است، بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آنها افرادی را هدف قرار میدهند که از آنها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آنها صدمه بزنند و این را من مکررا گفتهام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست.
امام خمینی اضافه کردند: تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیمشان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال میشناختم و روحیاتش را مطلع بودم و میدانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبتهایی که همه میکردند، آن طور جلوه دادند.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ادامه دادند: این جنایتکاران اشتباهشان این است که خیال میکنند ایران با این وضعی که از اول داشته تا حالا، در زمان انقلاب داشت، این مثل جاهای دیگری [است]که اگر چند تا بمب در چند جا منفجر کنند و چند نفر از عزیزانشان را از بین ببرند و به شهادت برسانند، ملت عقب مینشیند. در صورتی که اینها تجربه کردند از اول نهضت تا حالا؛ اشخاص سرشناس ما، دانشمندان ما، متفکران ما را ترور کردند و ملت به همان استقامتی که داشت بیشتر و مصممتر جلو رفت و از این به بعد هم همین طور است. این طور نیست که اگر چند نفر را شهید کردند، دیگران کنار بنشینند. این سنتی بوده است که از صدر اسلام بوده است که در مقابل همه ناامنیها و همه ناراحتیها و همه گرفتاریها، اولیای خدا ایستادند.
این حادثه تلخ در ناریخ کشورمان و سخنان امام خمینی (ره) پس از این حادثه ما را به یاد شرایط این روزهای کشورمان و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان میاندازد. جایی که صهیونیستها نیز با کمک عوامل نفوذی و جاسوسهای داخلی در صدد نابودی کشورمان و ضربه زدن به حاکمیت کشورمان و در آخر تجزیه ایران هستند.
جنگ ۱۲ روزهای که صهیونیستها نیز مانند سردمداران منافقین و با کمک نفوذیهای خود فکر میکردند که با به شهادت رساندن فرماندهان، پرچمداران جبهه مقاومت و عرصه دفاع و دانشمندان کشورمان، میتوانند به اهداف خود برسند.
در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با صهیونیستها بود که جمع عظیمی از سرداران بزرگ کشورمان مانند سپهبد محمدحسین باقری، سپهبد حسین سلامی، سرلشکر امیرعلی حاجیزاده، سرلشکر مهدی ربانی، سرلشکر غلامرضا محرابی و جمع دیگری از سرداران و همچنین دانشمندان هستهای کشورمان به شهادت رسیدند، اما در خلال همین جنگ نیز دشمن صهیونی پاسخی دریافت کرد که بعد از ترور فرماندهان بزرگ ما انتظار آن را نداشت.
سال ۶۰ جمع عظیمی از برترین افراد کشورمان در راس آنها شهید آیت الله بهشتی در حادثهای تروریستی به شهادت رسیدند و امروز نیز در جنگ با دشمن صهیونی فرماندهان بزرگی را از دست دادیم. اما در هر دو حادثه، چه آن زمان که انقلاب اسلامی مردم ایران نهالی تازه به ثمر رسیده بود و چه اکنون که انقلاب اسلامی ما درختی تنومند شده است، نشان دادیم که با وجود آن که جای مردانی مانند بهشتی، سلامی، باقری و حاجیزاده در کشور خالی است، اما هستند مردان و زنانی که با همان اقتدار و حتی با قدرتی بیشتر مسیر این بزرگان را ادامه میدهند.
منبع؛ باشگاه خبرنگاران
نظر شما