کد خبر 275578
۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۱

استراتژی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه به بن‌بست رسید

استراتژی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه به بن‌بست رسید

برنامه‌ریزی ایران برای یک جنگ فرسایشی، اسرائیل را در مسیر خودکشی اقتصادی و نظامی قرار داده است.

به گزارش حیات، اسکات ریتر (Scott Ritter)، متولد ۱۹۶۱، از چهره‌های شناخته‌شده و بحث‌برانگیز در حوزه تحلیل‌های نظامی و اطلاعاتی است. وی بین سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ به عنوان افسر اطلاعاتی در سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده خدمت کرد و در عملیات‌های مهمی از جمله «توفان صحرا» (جنگ خلیج فارس) حضور داشت. اما شهرت اصلی او به دلیل فعالیت‌هایش به عنوان بازرس تسلیحاتی سازمان ملل متحد در عراق، بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸، و در دوره پس از جنگ خلیج فارس بازمی‌گردد. ریتر در آن زمان، مسئول نظارت بر خلع سلاح شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای عراق بود و بارها با دولت صدام حسین بر سر همکاری نکردن در این زمینه درگیر شد.

پس از خروج از سازمان ملل، ریتر به یکی از منتقدان صریح سیاست خارجی آمریکا، به‌ویژه در قبال عراق و ایران، تبدیل شد. او پیش از حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، به شدت درباره وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق که بهانه اصلی جنگ بود، ابراز تردید کرد و بارها تأکید کرد که شواهدی برای اثبات آن وجود ندارد. این مواضع، او را در مقابل جریان اصلی سیاست‌گذاری در واشنگتن قرار داد. او همواره بر اهمیت دیپلماسی و اجتناب از درگیری‌های نظامی تأکید داشته و دیدگاه‌هایش اغلب با رویکردهای نئومحافظه‌کارانه در آمریکا در تضاد بوده است. تحلیل‌های ریتر، هرچند گاهی اوقات جنجال‌برانگیز هستند، اما به دلیل دسترسی به اطلاعات داخلی و تجربه عملی در صحنه‌های نظامی، همواره مورد توجه محافل فکری و رسانه‌ای قرار گرفته است. در ذیل مشروح مصاحبه اسکات ریتر با محوریت جنگ ایران و رژیم صهیونیستی از نظرتان می‌گذرد.

ایران مدت‌هاست که برای این نوع فعالیت‌ها آماده شده است. در پایان تهاجم و اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳، صحبت از کارزاری بود که منجر به سرنگونی دولت هفت کشور شود و آخرین آنها ایران بود. در آن زمان، ایران تصمیم گرفت برای این احتمال آماده شود؛ برای اینکه ایالات متحده به صورت فیزیکی به ایران حمله کند، نیروهای نظامی را مستقر کند و از این دست اقدامات. بنابراین، آنها راهبردی را در پیش گرفتند که برای مقاومت در برابر یک درگیری طولانی‌مدت طراحی شده بود. این جنگ، در مورد تاکتیک اسرائیلی برای آغاز جنگی که قرار است در عرض چند روز تمام شود، نیست. ایران برای درگیری‌ای آماده شده است که برای ماه‌ها طراحی شده است.

دوماً، ایرانی‌ها به اسرائیل فرصت داده‌اند که این درگیری را در هر زمانی به پایان برساند. اگر اسرائیل بمباران ایران را متوقف کند، جنگ امروز به پایان می‌رسد. همین. پس ایران قدرت توقف این جنگ را در دستان اسرائیل قرار داده است؛ و این واقعیت که اسرائیلی‌ها این جنگ را به پایان نمی‌رسانند، نوعی اقدام به خودکشی از سوی اسرائیل است. امروز، یک هفته پس از آغاز این درگیری، اسرائیل متحمل نیم تریلیون دلار خسارت به زیرساخت‌های خود شده است. این یک کشور کوچک است. این وضعیت، حتی اگر جنگ امروز متوقف شود، اسرائیل را قادر به بازیابی اقتصادی از این درگیری نخواهد کرد. اگر این جنگ برای یک هفته دیگر، دو هفته یا سه هفته ادامه یابد، شاهد تخریب فیزیکی اسرائیل خواهید بود. به معنای واقعی کلمه، تخریب فیزیکی اسرائیل، که بقای اسرائیل را به عنوان یک دولت-ملت غیرممکن می‌سازد. اسرائیل در حال حاضر به دلیل راهبرد ایران در حال خودکشی است.

برای منتقدان ایران، باید گفت که آیا به دنبال شکست اسرائیل توسط ایران بودند؟ ایران در حال شکست دادن اسرائیل است و این شکست را به تنها شکلی محقق می‌کند که از نظر سیاسی برای اسرائیل امکان‌پذیر است تا تصمیماتی را بگیرد که منجر به نابودی آن شود، نه ایران. یک جنبه کلیدی این راهبرد ایران، دور نگه داشتن آمریکا از این درگیری است، زیرا تنها امید اسرائیل برای بقا، مداخله مستقیم ایالات متحده است؛ و تاکنون ایران در این زمینه بسیار موفق بوده است. این یک جنگ حیاتی برای بقا بین ایران و اسرائیل است. تنها یک ملت از این جنگ پیروز بیرون می‌آید و آن ایران خواهد بود به دلیل جهت‌گیری و تفکر راهبردی رهبری آنها. بنابراین، برای افرادی که می‌خواستند ایران تهاجمی‌تر باشد و کارهای بیشتری انجام دهد، می‌گویم که ممکن است نتیجه‌ای متفاوت از آنچه اکنون دارید، به دست آورید. راهبرد دولت ایران یک راهبرد بسیار عمل‌گرایانه، مسئولانه و واقع‌بینانه است که بر پایه یک جنگ فرسایشی بنا شده است، اما لزوماً جنگ فرسایشی رهگیرهای موشک بالستیک اسرائیلی و موشک‌های ایرانی نیست.

ایرانی‌ها قبلاً نشان داده‌اند که اسرائیل نمی‌تواند در برابر موشک‌های ایرانی دفاع کند. فرقی نمی‌کند اسرائیل چند رهگیر موشک داشته باشد. آنها می‌توانند تعداد بی‌نهایتی رهگیر موشک داشته باشند، اما ایران راه‌حل موشک بالستیک را برای گنبد آهنین ابداع کرده است. گنبد آهنین نمی‌تواند ایران را شکست دهد. حتی گنبد آهنین تقویت شده با پشتیبانی آمریکا، موشک THAAD، سیستم‌های ایجیس، ماهواره‌ها و ... نمی‌توانند ایرانی‌ها را شکست دهند. ایرانی‌ها در حال شکست دادن گنبد آهنین هستند. بنابراین، در حالی که مردم می‌گویند "خب، در ۱۲ روز، ایران یا اسرائیل ممکن است موشک‌هایشان تمام شود"، این مهم نیست. اسرائیل می‌تواند تعداد بی‌نهایتی موشک رهگیر داشته باشد، و در متوقف کردن ایرانی‌ها موفق نیست. در همین حال، ایرانی‌ها همچنان موشک‌های مدرن‌تر و مدرن‌تر را رونمایی می‌کنند که قادر به شکست این دفاع، این سپر دفاعی هستند. من فکر می‌کنم ایران در مسیر یک پیروزی راهبردی در برابر اسرائیل است و اگر ایالات متحده از این درگیری دور بماند و اسرائیل از سلاح‌های هسته‌ای علیه ایران استفاده نکند، ایران در این جنگ پیروز خواهد شد.

شکی نیست که اسرائیل یک ارتش بسیار مؤثر دارد. می‌دانیم که آنها مدرن‌ترین تجهیزات و تسلیحات را دارند و بسیار آموزش‌دیده هستند. بنابراین، اینکه اسرائیل بتواند پدافند هوایی ایران را نفوذ کند و حملاتی را علیه اهدافی در ایران انجام دهد، غیرقابل تصور نیست، بلکه بسیار محتمل است. اما باید به مشخصات حمله نگاه کنیم. آیا این مورد از هواپیماهایی است که آزادانه بر فراز ایران پرسه می‌زنند، یا هر حمله یک حمله بسیار برنامه‌ریزی شده در امتداد یک مسیر خاص است که در آن سلاح‌ها رها می‌شوند و سپس دارایی‌ها به خانه بازمی‌گردند؟ من فکر می‌کنم بیشتر این یک حمله از پیش برنامه‌ریزی شده است. فکر نمی‌کنم اسرائیل به سادگی در آسمان‌ها کنترل کامل را در دست داشته باشد. اگر چنین بود، آن وقت ما جت‌های اسرائیلی را می‌شنیدیم و می‌دیدیم و حملات ماهیت بسیار مداوم‌تری داشتند. اینها حملاتی هستند که عموماً شامل رهاسازی سلاح‌ها از راه دور هستند و همچنین توسط عملیات پهپادی در خاک ایران پشتیبانی می‌شوند که سازمان موساد در ساخت پشتیبانی پهپادی بسیار مؤثر بوده است. با گذشت زمان، این پشتیبانی پهپادی در حال فرسایش است. ایرانی‌ها در حال خنثی کردن اپراتورهای پهپادی هستند، که یکی از بهترین دارایی‌های حمله اسرائیل را از بین می‌برد و نیروی هوایی اسرائیل را در وضعیت دشواری قرار می‌دهد.

هیچ‌کس درباره خسارتی که ایران به نیروی هوایی اسرائیل وارد کرده است، یا به پایگاه‌های هوایی اسرائیل، صحبت نمی‌کند. مسئله فقط نابودی هواپیماها نیست. مسئله نابودی سوخت، تخریب زیرساخت‌ها است. در حال حاضر، شایعه این است که اسرائیل مجبور شده است به پایگاه‌های بریتانیا در قبرس فرار کند، زیرا آنها قادر به عملیات در بسیاری از پایگاه‌های اسرائیلی در اسرائیل نیستند؛ بنابراین اگر این جنگ ادامه یابد و ایران به اعمال حملات دقیق علیه اسرائیل ادامه دهد، شاهد کاهش توانایی اسرائیل برای حفظ این درگیری هوایی، این کارزار هوایی خواهید بود. اسرائیل موشک‌های ایران را متوقف نکرده است. در واقع، ایران امروز از موشک‌های پیشرفته‌تر با قابلیت نفوذ بیشتر و دقت بیشتر استفاده می‌کند. بنابراین، آنها در حال حاضر با حملات کمتر، خسارت بیشتری نسبت به حملات موشکی گسترده قبلی وارد می‌کنند. حملات موشکی گسترده اساساً یک پیام سیاسی بود تا یک واقعیت بصری از ناتوانی اسرائیل در برابر این همه موشک ورودی، بالا رفتن رهگیرهای اسرائیلی و همچنان برخورد موشک‌ها به زمین ایجاد کند. این نوعی از جنگ روانی است؛ و من فکر می‌کنم آنچه ایرانی‌ها امیدوار بودند این بود که اسرائیل بگوید: "ما می‌خواهیم این متوقف شود. ما نمی‌خواهیم ادامه دهیم. "، اما اکنون اسرائیل از آستانه‌ای عبور کرده است که وارد یک جنگ فرسایشی طولانی شده‌ایم؛ و من فکر می‌کنم ایران در این جنگ فرسایشی پیروز می‌شود. اسرائیل نتوانسته نیروی موشکی بالستیک ایران را متوقف کند. ایرانی‌ها مدت‌هاست برای این موضوع برنامه‌ریزی کرده‌اند.

اول از همه، باید درک کنید که هیچ مرز مشترکی بین اسرائیل و ایران وجود ندارد. بنابراین، ایرانی‌ها سلاحی را ساخته‌اند که پتانسیل آنها را برای تأثیرگذاری بر اسرائیل به حداکثر می‌رساند. یک موشک ایرانی با موشک بعدی ایرانی یکسان نیست. بنابراین، ایران در واقع طیف عظیمی از گزینه‌ها را دارد که می‌تواند به کار گیرد. می‌تواند سیستم خیبر را با کلاهک عظیم ۲۰۰۰ پوندی وارد کند. می‌تواند سیستم‌های پیشرفته‌تر با کلاهک‌های متعدد، مهمات خوشه‌ای را وارد کند. آنها کلاهک‌های جداشونده دارند. آنها موشک‌های مافوق صوت دارند. این به آنها طیف عظیمی از گزینه‌ها را می‌دهد؛ بنابراین ایران در واقع یک فهرست کامل از موشک‌ها را دارد که می‌تواند برای انتخاب و حمله به اهداف مختلف انتخاب کند. این ایده که ایران خود را محدود کرده است، یک ایده پوچ است، زیرا ایران انعطاف‌پذیری بسیار زیادی به خود داده است، از جمله پهپادهایی که به اسرائیل نفوذ کرده و به آن حمله کرده‌اند. این ایده که ایران نیازی به داشتن عملیات‌کنندگان در داخل اسرائیل برای منفجر کردن چیزها با بمب خودرویی ندارد. اول از همه، این لزوماً روش کار ایران نیست. آنها ممکن است ملتی اخلاقی‌تر از آن باشند. دوماً، آن حملات نقطه‌ای هستند. بمب‌های خودرویی، پهپادها. شما با بمب‌های خودرویی و پهپادها در جنگ‌ها پیروز نمی‌شوید. شما در جنگ‌ها با اقدام نظامی هماهنگ و پایدار در طول زمان برای دستیابی به اهداف مشخص پیروز می‌شوید؛ و زرادخانه موشکی ایران دقیقاً برای همین ساخته و طراحی شده است.

اسرائیل در حال از دست دادن ترفندهای خود است، زیرا ایران شبکه‌های موساد را خنثی می‌کند. این اسرائیل را محدود می‌کند. در ابتدا می‌گفتند ۸۰ درصد حملات اسرائیل به ایران توسط این اپراتورهای پهپادی موساد انجام می‌شد. بنابراین، وقتی آنها را حذف می‌کنید، ناگهان ظرفیت اسرائیل برای آسیب رساندن را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهید. آیا اسرائیل سلاح‌های مخفی در آستین خود دارد؟ آنها موشک‌های دوربرد، بلو استریک، سیلور استریک، رد استریک، یا هر چیزی که می‌خواهید آنها را بنامید، شلیک کرده‌اند؛ و آنها برخی قابلیت‌های دیگر نیز دارند که از آنها استفاده می‌کنند، اما همین است؛ و ایران قبلاً نشان داده است که می‌تواند برخی از این سیستم‌ها را شکست دهد و پرتاب موشک برای اسرائیل را دشوار کند. همچنین به خاطر داشته باشید، ایران کشور بسیار بزرگی است. تعداد اهدافی که اسرائیل برای شکست دادن ایران باید به آنها حمله کند، از میزان مهمات در زرادخانه اسرائیل فراتر می‌رود. ایران، از سوی دیگر، موشک‌های بیش از اندازه‌ای برای محو کردن اسرائیل از روی زمین دارد، و آنها در حال انجام این کار هستند.

بله، اگر من یک ایرانی بودم، ناامید می‌شدم. هیچ‌کس دوست ندارد ساختمان‌ها منفجر شوند. هیچ‌کس نمی‌خواهد رهبری آسیب ببیند، اما رهبری ایران بالغ است. آنها می‌دانستند که این اتفاق می‌افتد. آنها انعطاف‌پذیری دارند. آنها برای این موضوع آماده شده‌اند. اگر یک فرمانده ارشد ایرانی را از بین ببرید، کسی هست که آماده است جای او را بگیرد، کسی که صلاحیت دارد. اگر اسرائیلی‌ها رهبر عالی را از بین ببرند، کسی هست که جای او را خواهد گرفت. این یک حکومت دینی است، به این معنی که این یک ملت است که توسط ایمان مذهبی‌اش تعریف می‌شود؛ و اگر به این احترام نگذارید، کاری از پیش نخواهید برد. اگر فکر می‌کنید ایرانی‌ها آنقدر سطحی هستند که از دست دادن رهبرشان به این معنی است که ایرانی‌ها ایمانشان را از دست می‌دهند، دینشان را رها می‌کنند، از ولایت فقیه دست می‌کشند، پس شما مردم ایران را نمی‌شناسید. اول از همه، ایمان شیعه بر اساس مفهوم فداکاری و شهادت است. اسرائیل تمام کاری که انجام می‌دهد این است که بهترین فرصت را به ایرانی‌ها می‌دهد تا بهترین شیعه ممکن باشند تا بتوانند در مسیر علی و کربلا قدم بگذارند. اما نکته این است که ایرانی‌ها مردمی عمیقاً با ایمان هستند و شما نمی‌توانید با خیال کشتن رهبر آنها را تغییر دهید.

اسرائیل مدتی است که برای جنگ علیه ایران برنامه‌ریزی می‌کند. این ۱۰۰ درصد درست است؛ و ما با نگاه به عملیات موساد در ایران این را می‌دانیم. برخی از آنها به ۱۰ سال قبل برمی‌گردد. اسرائیل یک دهه است که برای این موضوع آماده می‌شود. نیروی هوایی این حملات را که اکنون انجام می‌دهند، آماده کرده است. آنها آن‌ها را آموزش داده‌اند. آنها قبلاً به ترکیه می‌رفتند و آنها را در فضایی تمرین می‌کردند که آنچه را که در اینجا تجربه می‌کردند، بازتولید می‌کند. بنابراین، اسرائیل برای این موضوع آماده شده است. اما اسرائیل همچنین به این واقعیت پی برده است که آنها نمی‌توانند یک کارزار هوایی علیه ایران را بدون کمک ایالات متحده آغاز و حفظ کنند. این همیشه یکی از عوامل حیاتی بوده است و هیچ چیزی در وضعیت نظامی اسرائیل تغییر نکرده است که آن نتیجه‌گیری را تغییر دهد؛ و در واقع، اگر نگاهی بیندازید، چون اسرائیل این درگیری را در غزه، با حزب‌الله داشته است، و در حال حاضر در سوریه درگیر است، اسرائیل امروز ضعیف‌تر از هر زمان دیگری پیش از این است. بنابراین، آنها در حال حمله به ایران هستند در حالی که در واقع ضعیف‌تر هستند، نه قوی‌تر.

بله، آنها از ترفندهایی استفاده می‌کنند، اما اگر بخواهم از یک تمثیل فوتبال آمریکایی استفاده کنم، امیدوارم مخاطبان شما آن را درک کنند. اگر من مربی‌ای هستم که در ابتدای فصل برای رفتن به سوپربول آماده می‌شوم، و تمام کاری که انجام می‌دهم تمرکز بر روی بازی‌های ترفندی باشد. خب، این یک بازی ترفندی است. این یک بازی ترفندی است. این یک بازی ترفندی است. آن بازی ترفندی ممکن است یک بار کار کند، اما سپس تمام می‌شود. دیگر کار نمی‌کند. یا اینکه من روی اصول اولیه کار کنم؟ یک حمله دوندگی، یک حمله پاس، چگونگی انجام یک درایو، چگونگی کنترل موقعیت تا ما بر میدان مسلط شویم. تیمی که روی اصول اولیه کار می‌کند، سوپربول را می‌برد. تیمی که باید به بازی‌های ترفندی تکیه کند، به سوپربول نمی‌رود. اسرائیل در حال حاضر، با درک اینکه نمی‌تواند این بازی را بدون کمک آمریکا ببرد، به بازی‌های ترفندی تکیه کرد و کار نکرد. ایران بهبود یافته است و ایران اکنون، با کار بر روی اصول اولیه، در حال پیروزی در کارزار است. تنها امید اسرائیل در حال حاضر این است که ایالات متحده مداخله کند. این تنها امید آنها برای نجات است. اگر ایالات متحده در مداخله شکست بخورد و این جنگ ادامه یابد، اسرائیل به صورت فیزیکی توسط موشک‌های بالستیک ایران نابود خواهد شد.

اگر این یک رئیس‌جمهور متفاوت بود، شاید موفق می‌شد. اما ما رئیس‌جمهوری داریم که بر اساس پلتفرم انتخاباتی صلح کارزار کرد و اکثریت حامیان او به او رأی دادند تا آمریکا را از جنگ‌ها دور نگه دارد؛ و بسیاری از این آمریکایی‌ها جمعیت سنتی طرفدار اسرائیل شما نیستند. آنها جمعیت طرفدار آمریکا هستند؛ بنابراین ما در اینجا با وضعیتی روبه‌رو هستیم که اسرائیل جنگی را با یک حمله غافلگیرانه آغاز کرده است. این رویداد را یک "رویداد از نوع پرل هاربر" نامیده‌اند. اگر شما یک آمریکایی باشید، می‌دانید پرل هاربر به چه معناست. آن روز ننگینی است که ژاپنی‌ها یک حمله غافلگیرانه علیه ما انجام دادند. ما این روز را به عنوان یک روز پیروزی شگفت‌انگیز نظامی ژاپن جشن نمی‌گیریم. ما آن را به عنوان یک روز ننگین جشن می‌گیریم که در حالی که خواب بودیم، در یک یکشنبه مورد حمله قرار گرفتیم. اکنون اسرائیل این کار را انجام داده است؛ و تقریباً هیچ آمریکایی‌ای نیست که بگوید "خب، این چیز خوبی است. " اکثر آمریکایی‌ها می‌گویند "نه. "

اسرائیلی‌ها سعی می‌کنند ثابت کنند که "خب، ما مجبور بودیم این کار را بکنیم. " آنها سعی می‌کنند مورد جنگ با عراق را تکرار کنند، تهدید سلاح‌های کشتار جمعی، تهدید سلاح‌های هسته‌ای. مشکل اینجاست که در مورد عراق، سیا داشت بازی می‌کرد. آنها ارزیابی‌های اطلاعاتی غلط صادر کردند و غیره. اینجا ما مدیر اطلاعات ملی، تالسی گابارد را داریم که می‌گوید ایران تهدید نیست. هیچ برنامه سلاح هسته‌ای وجود ندارد. حتی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در استفاده از آژانس به عنوان ابزری علیه ایران همدست بود و گزارشی از عدم پایبندی صادر کرد که منجر به تصمیم هیئت مدیره شد که به اسرائیل کمک کرد تا بگوید "ببینید، ما باید اقدام کنیم"، اکنون می‌گوید نه، حتی عدم پایبندی آنها هم در مورد سلاح‌های هسته‌ای نبود. هیچ برنامه سلاح هسته‌ای در ایران وجود ندارد؛ بنابراین اکنون اگر شما رئیس‌جمهوری باشید که سعی می‌کند توضیح دهد چرا ما قرار است به جنگ علیه ایران برویم... این به دلیل حمایت از اسرائیل نخواهد بود. باید به این دلیل باشد که ایران یک تهدید بود. اما وقتی مدیر اطلاعات ملی شما می‌گوید که ایران یک تهدید نیست، فروش آن جنگ دشوارتر می‌شود؛ و جلب همدردی آمریکا برای اسرائیل دشوارتر می‌شود.

وقتی اسرائیل حمله غافلگیرانه به ایران را آغاز کرد، فقط این نبود که ایران شرورانه در آنجا پنهان شده بود. ایران در حال مذاکره برای یک توافق رضایت‌بخش در مورد چگونگی از بین بردن تهدید یک سلاح هسته‌ای ایران بود. علی شمخانی دو روز قبل از اینکه توسط اسرائیلی‌ها ترور شود، مصاحبه‌ای انجام داد که در آن گفت: "ما حاضریم معاهده‌ای را امضا کنیم که بگوید این فقط در مورد فتوای رهبر عالی نیست. ما حاضریم معاهده‌ای را امضا کنیم که بگوید هرگز سلاح هسته‌ای نخواهیم داشت. ما حاضریم غنی‌سازی خود را در ۳.۷۵ درصد برای فقط آنچه برای سوخت نیاز داریم، محدود کنیم. ما حاضریم اجازه دهیم بازرسان آمریکایی در فرآیند بازرسی شرکت کنند. " ایران حاضر بود همه کار را انجام دهد و آنها در حال آماده شدن برای مذاکرات در یک یکشنبه بودند که در یک جمعه بمباران شدند. این عمل ناجوانمردانه یک جنایت جنگی است. اسرائیلی‌ها همچنین یک جنگ تجاوزکارانه را مرتکب شدند که طبق سابقه دادگاه نورنبرگ، بالاترین جنایت جنگی قابل تصور است، زیرا از یک جنگ تجاوزکارانه، تمام جنایات دیگر نشأت می‌گیرند. فروش نیاز آمریکا به قربانی کردن خود به نفع اسرائیل در حالی که اسرائیل به شکلی کاملاً غیرقابل دفاع رفتار کرده است، بسیار دشوار است. کاملاً یک پرونده ساختگی. بنابراین، در حالی که من نمی‌گویم که ما به جنگ علیه ایران نخواهیم رفت، می‌گویم که اینطور نیست. می‌دانم افرادی هستند که می‌گویند "خب، آمریکا تحت کنترل اسرائیل است. " نه به آن اندازه که مردم فکر می‌کنند. اکثر ما هنوز آمریکا را بیشتر از اسرائیل دوست داریم؛ و من فکر نمی‌کنم آمریکایی‌ها حاضر باشند امنیت خود را برای اسرائیل قربانی کنند.

من این ایده را که اسرائیل می‌تواند رئیس‌جمهور آمریکا را باج‌خواهی کند، قبول ندارم. زیرا ما می‌توانیم اسرائیل را به همین سرعت نابود کنیم؛ و اگر نتانیاهو نزد رئیس‌جمهور آمریکا می‌آمد و می‌گفت "من این کار را خواهم کرد. من آن کار را خواهم کرد. من زندگی شما را تهدید خواهم کرد. " نتانیاهو دستگیر می‌شد و اسرائیل نابود می‌شد. اسرائیل حق تهدید آمریکا را ندارد. اینطور کار نمی‌کند. می‌دانم مردم درباره ماجرای JFK و اینها صحبت می‌کنند، اما من در مورد واقعیت مدرن صحبت می‌کنم. اسرائیل روش خود را برای تأثیرگذاری بر آمریکا دارد. این کار را با اعتراف علنی به خریدن کنگره با صدها میلیون [دلار]انجام داده است؛ و پول اسرائیلی سیاست آمریکا را فرا گرفته و تیم ترامپ را فرا گرفته است. ما این را می‌دانیم. او یک کابینه طرفدار صهیونیست برخلاف هر کابینه دیگری که تا به حال تشکیل شده است، ساخته است. اما این ایده که اسرائیل می‌خواهد رئیس‌جمهور فعلی آمریکا را باج‌خواهی کند، خودکشی خواهد بود. او فرمانده کل نیروهای نظامی ایالات متحده است، قدرتمندترین ارتش روی زمین؛ و بنابراین، من هیچ یک از اینها را باور نمی‌کنم. من آن توطئه‌ها را باور نمی‌کنم. من معتقدم که، می‌دانید، او تحت فشار زیادی است، داخلی از سوی لابی طرفدار اسرائیل. ما می‌بینیم که لیندسی گراهام فشار زیادی بر او وارد می‌کند و غیره.

اما در نهایت، او یک سیاستمدار است؛ و او یک سیاستمدار است که بر اساس پلتفرم صلح کارزار کرد، بر اساس پلتفرم اجتناب از این نوع جنگ کارزار کرد؛ و میراث او به عنوان یک رهبر آمریکایی نابود خواهد شد اگر اجازه دهد آمریکا وارد جنگی شود که صرفاً در مورد ترویج منافع اسرائیل است و هیچ ارتباطی با ترویج هیچ چیز مربوط به آمریکا ندارد. هیچ مدرکی دال بر پیگیری سلاح هسته‌ای توسط ایران وجود ندارد. هیچ. در واقع، تمام ارزیابی‌های اطلاعاتی می‌گویند ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست. بنابراین، آن بهانه برای مداخله از بین می‌رود؛ و اسرائیل خود را دچار این مشکل کرده است. قبلاً، بسیاری از آمریکایی‌ها به دلیل نسل‌کشی جاری در فلسطین، علیه اسرائیل موضع گرفته بودند. بنابراین، ما قبلاً برای نگاه منفی به اسرائیلی‌ها آماده شده بودیم؛ و اکنون آنها رفته‌اند و یک حمله "پرل هاربر" گونه را علیه ایران آغاز کرده‌اند و اکنون در حال پرداخت بها هستند. آمریکایی‌ها به عدالت اعتقاد دارند؛ و بسیاری از آمریکایی‌ها به آنچه امروز برای اسرائیل اتفاق می‌افتد نگاه می‌کنند و می‌گویند: "خب، این عدالت است. شما چیزی را شروع کردید. اکنون دارید هزینه آن را می‌فهمید. " و من فکر می‌کنم رئیس‌جمهور توسط مشاوران سیاسی خود مطلع می‌شود که این می‌تواند یک مسیر عملی بسیار، بسیار مشکل‌ساز برای او از نظر سیاسی باشد اگر بخواهد به این جنگ بپیوندد؛ و من معتقدم مشاوران نظامی او به او یادآوری می‌کنندد که بدون سلاح هسته‌ای، ما نمی‌توانیم ایران را شکست دهیم؛ و بنابراین هر کاری که فکر می‌کنید با بمباران با استفاده از سلاح‌های متعارف می‌توانید انجام دهید، نخواهید توانست؛ و در مقطعی، باید با این واقعیت کنار بیایید که برای شکست دادن ایران، باید از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کنید؛ و برای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای، بی‌ثباتی جهانی ایجاد می‌کنید. علاوه بر این، با رفتن به جنگ با ایران، بی‌ثباتی اقتصادی در سطح جهانی ایجاد خواهید کرد؛ که در اینجا در داخل کشور تأثیرگذار خواهد بود. اگر قیمت بنزین به ۲۰ دلار در هر گالن برسد، آمریکا تعطیل می‌شود. اگر دسترسی به سوخت دیزل را از دست بدهیم، کامیون‌های ما کار نمی‌کنند. اگر کامیون‌های ما کار نکنند، فروشگاه‌های ما پر نمی‌شوند؛ و این منجر به ناآرامی اجتماعی خواهد شد؛ که برای رئیس‌جمهور فاجعه‌بار خواهد بود. بنابراین، من فکر می‌کنم مردم به او می‌گویند که این شما را به جایی که می‌خواهید نمی‌رساند و شاید الان نمی‌خواهید این کار را انجام دهید. در گذشته کارساز بود. او آماده بود ایران را بمباران کند پس از اینکه ایران هواپیمای گلوبال هاوک را بر فراز تنگه هرمز ساقط کرد، اما به او گفته شد که پیامدها چنان خواهد بود که، می‌دانید، آمریکا مسیری را در پیش خواهد گرفت که به راحتی قابل جبران نیست. امروز حتی بدتر است اگر ما وارد عمل شویم؛ بنابراین من فکر می‌کنم به او گفته می‌شود که به ایران حمله نکند و امیدوارم او به آن صداها گوش دهد.

خب، اول بیایید به مدل آتلانتیست بپردازیم. ترامپ آمد و گفت که خواهان صلح با روسیه است، گفت که به دنبال صلح با روسیه خواهد بود، اما سپس افرادی در کابینه‌اش با آن سیاست مخالفت کردند؛ و دیدید که ترامپ چگونه تغییر موضع داد. ترامپ از "خب، ما با [روسیه]صلح خواهیم کرد" به "ممکن است به اوکراین سلاح بفرستم. با اروپا برای انجام این کار همکاری خواهم کرد" تغییر موضع داد؛ و دوره‌ای بود که همین چند هفته پیش به نظر می‌رسید ترامپ از روسیه، از صلح با روسیه دست کشیده و در کنار اوکراین قرار گرفته است. اما اگر به وضعیت امروز نگاه کنید، او از دیدار با زلنسکی در نشست گروه هفت در کانادا خودداری کرد. در مورد ناتو، به جای یک نشست سه روزه، آنها یک گردهمایی ۲۰ دقیقه‌ای خواهند داشت و سپس بیانیه‌ای صادر می‌کنند و هیچ؛ و روسیه همین الان، می‌دانید، کی‌یف را در یک حمله فوق‌العاده شدید مورد اصابت قرار داد و حتی یک کلمه هم از کاخ سفید بیرون نیامد. زیرا ترامپ تصمیم گرفته است که از اوکراین حمایت نکند. او در این جنگ با روسیه از اروپا حمایت نخواهد کرد. این تصمیمی است که از او نوساناتی را طلب می‌کرد و در مقطعی ممکن بود به نظر برسد که او در کنار آتلانتیست‌ها است، اما آنها شکست خورده‌اند. تمام شد. من می‌گویم که همین اتفاق اکنون در حال رخ دادن است. ما با وضعیتی شروع کردیم که ترامپ گفت خواهان صلح است. او می‌خواست از خاورمیانه کناره‌گیری کند. لابی طرفدار اسرائیل و اسرائیل تبانی کرده‌اند تا شرایطی را ایجاد کنند که ترامپ را به گفتن "می‌دانید، ممکن است مجبور شوم در کنار آنها قرار بگیرم" سوق داده است. اما در نهایت، منافع بلندمدت ایالات متحده بر هزینه‌های سیاسی کوتاه‌مدت که توسط اسرائیل تحمیل می‌شود، غلبه خواهد کرد؛ و تا زمانی که این محاسبات تغییر نکند، من فکر می‌کنم کاملاً محتمل است که ترامپ بگوید: "من مداخله نظامی نخواهم کرد و ما راه دیگری پیدا خواهیم کرد. " و گروه طرفدار اسرائیل در مضیقه خواهند ماند، درست مانند گروه طرفدار اوکراین، گروه طرفدار آتلانتیست؛ و می‌دانید، مردم می‌توانند بگوینند: "خب، اسرائیل فرق می‌کند. " اما، می‌دانید، ما تأثیر ناتو بر ایالات متحده را بسیار زیاد می‌دانیم. منظورم این است که، می‌دانید، همه چیز در مورد مجتمع نظامی-صنعتی است. در مورد پولی است که از کنگره به آن سرازیر می‌شود؛ بنابراین برای اینکه آتلانتیست‌ها شکست سیاسی بخورند، ترامپ مجبور بود بر موانع عظیم و سدهای بزرگ غلبه کند. لابی طرفدار اسرائیل بسیار قدرتمند است، اما من فکر می‌کنم آنچه می‌بینید این است که قدرت آنها به دلیل رفتار کاملاً ناگوار اسرائیل در طول سال و نیم گذشته، کاهش یافته است؛ و بسیاری از آمریکایی‌ها دیگر به طور خودکار خود را با اسرائیل همسو نمی‌کنند. بسیاری از آمریکایی‌ها شروع کرده‌اند به نگاه کردن به اسرائیل به عنوان چیزی که برای ایالات متحده بسیار مشکل‌ساز است؛ و به این ترتیب من فکر می‌کنم رئیس‌جمهور فاقد مجوز سیاسی برای جنگ علیه اسرائیل است.

من رد نمی‌کنم [که آمریکا به جنگ با ایران برود]. می‌توانم به شما بگویم چه فکری می‌کنم، زیرا اول از همه، این به معنای این نیست که این اتفاق نخواهد افتاد، همانطور که گفتم، این یک وضعیت متغیر است و در حال حاضر ترامپ به سمت مداخله متمایل است. این نیازمند مداخله سیاسی برای قانع کردن ترامپ خواهد بود که او با رفتن به جنگ با ایران، بیشتر از نرفتن به آن از دست خواهد داد. فکر نمی‌کنم او هنوز این تصمیم را گرفته باشد، که به معنای مداخله سیاسی توسط کشورهای دیگر، توسط چین، توسط روسیه یا در داخل سیاست آمریکا توسط جناح‌های دیگر "مگا" (MAGA) به عنوان مثال است.

من فکر می‌کنم این اساساً یک تصمیم سیاسی است؛ و از درون "مگا" می‌آید. پایگاه او، افراد در کابینه‌اش. من فکر می‌کنم اگر ما به جنگ علیه ایران نرویم، تالسی گابارد سزاوار یک مدال از جهان است. جد ونس، ما نمی‌دانیم او به صورت خصوصی چه می‌گوید، علناً. او در حمایت از رئیس‌جمهور صحبت می‌کند، همانطور که باید انجام دهد، اما پشت صحنه، شاید او نیز طرفدار...، اما افرادی هستند که، می‌دانید، به او کمک کردند تا به جایی که هست برسد. می‌دانید، تاکر کارلسون‌ها و استیو بنن‌ها و افرادی که اکنون شروع کرده‌اند به گفتن "نه، آقای رئیس‌جمهور، این چیزی نیست که ما به آن رأی دادیم. این آن چیزی نیست که ما... "

منبع؛ باشگاه خبرنگاران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha