به گزارش پایگاه خبری حیات ، سایهٔ سنگین برجهای کلیسای سنت پیتر این بار نه از رم که از آسمان شیکاگو فرود آمده است. رابرت پرِووست، مردی که بیشتر عمرش را در پرو گذرانده، حالا بر مسند پطرسی تکیه زده و نام لئو چهاردهم را برای خود برگزیده است. این انتخاب نه یک تغییر، که تأییدی است بر قاعدهای نانوشته در قلب واتیکان: قدرت تنها به اروپا و فرزندان استعمارگرانش تعلق دارد.
هنوز سنتهای نژادی در کلیسا پا برجا هستند
کلیسای کاتولیک با دو هزار سال سابقه، امروز در آستانهٔ قرن بیست و یکم همچنان در بند سنتهایی است که رنگینپوستان را به حاشیه میراند. از میان ۲۶۶ پاپی که تاکنون بر کرسی پطرس نشستهاند، تنها سه تن ریشهای غیراروپایی داشتهاند. حالا شمارهٔ ۲۶۷ این فهرست، یک آمریکایی است - نمایندهٔ کشوری که خود زادهٔ استعمار است و امروز به استعمارگر جدید جهان تبدیل شده.
پرِووست در نخستین سخنرانیاش از «صلح» و «گفتوگوی بینافرهنگی» سخن گفت، اما انتخاب زبان لاتین برای این سخنرانی خود گویاتر از هر جملهای بود. زبانی مرده که تنها نخبگان تحصیلکردهٔ واتیکان قادر به درک آن هستند. این تناقض آشکار میان شعار و عمل، ماهیت واقعی قدرت در کلیسا را عریان میکند. آنها که ادعای سخن گفتن برای تمام بشریت را دارند، حتی حاضر نیستند به زبانی تکلم کنند که تودههای مؤمنشان بفهمند.
انتخاب پاپ جدید بیشتر دست آمریکاییها و اروپاییها است
در پس این نمایش باشکوه تنصیب پاپ جدید، حقایق ناخوشایندی نهفته است. ساختار قدرت در واتیکان طی قرنها به گونهای طراحی شده که غیراروپاییها را از رسیدن به بالاترین مقام بازمیدارد. سیستم انتخاب پاپ که به صورت غیرمستقیم توسط کاردینالها انجام میشود، خود محصول سالها مهندسی سیاسی است. از میان ۱٫۳ میلیارد کاتولیک جهان، تنها حدود ۱۲۰ نفر - یعنی کاردینالهای زیر هشتاد سال - حق رأی دارند. این جمعیت کوچک که عمدتاً اروپایی و آمریکایی هستند، سرنوشت کلیسا را تعیین میکنند.
آمریکای لاتین با بیش از ۴۸۵ میلیون کاتولیک - یعنی حدود ۴۱٪ از کل کاتولیکهای جهان - تنها ۱۶٪ از کاردینالهای انتخابکننده را در اختیار دارد. آفریقا که سریعترین رشد جمعیت کاتولیک را دارد، تنها ۹٪ از کاردینالهای رأیدهنده را شامل میشود. این نابرابری عددی به وضوح نشان میدهد که سیستم فعلی چگونه به حفظ سلطهٔ غرب بر کلیسا کمک میکند.
انتخاب پرِووست پیام روشنی به جهان در حال توسعه میفرستد: شما میتوانید مؤمنان خوبی باشید، میتوانید کشیشهای نمونهای باشید، حتی میتوانید کاردینال شوید، اما هرگز به بالاترین مقام نخواهید رسید. این همان پیامی است که استعمارگران قرنهاست به مستعمرات سابق خود میدهند.
نکتهٔ تأملبرانگیز دیگر، سکوت رسانههای غربی در برابر این ناعدالتی آشکار است. اگر سازمانی غیرمذهبی چنین سابقهای از تبعیض نژادی داشت، بیتردید مورد حملهٔ گسترده قرار میگرفت. اما وقتی پای کلیسای کاتولیک در میان است، گویی معیارهای معمول عدالت و برابری به حالت تعلیق درمیآیند.
آفریقا در قعر ناامیدی معنوی است
تجربهٔ پرِووست در آمریکای لاتین نیز جای پرسش دارد. آیا حضور یک میسیونر آمریکایی در پرو با تاریخچهٔ طولانی مداخلات آمریکا واقعاً نشانهٔ خدمت خالصانه بوده است؟ یا بخشی از پروژهٔ بلندمدت واشنگتن برای نفوذ در نهادهای مذهبی منطقه؟ تاریخ نشان داده است که کلیسا بارها به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی قدرتهای استعماری تبدیل شده است.
در آفریقا، جایی که کلیسای کاتولیک به سرعت در حال رشد است، واکنشها به این انتخاب گویاست. اسقفنشینهای محلی از «فرصت از دست رفته» سخن میگویند. آنها که امید داشتند پس از پاپ فرانسیس شاید یک آفریقایی به این مقام برسد، حالا بار دیگر به حاشیه رانده شدهاند. این ناامیدی عمیق میتواند پیامدهای جدی برای کلیسا داشته باشد، چرا که بسیاری از مؤمنان آفریقایی به سمت کلیساهای مستقل محلی گرایش پیدا میکنند.
مسئله تنها به جغرافیا محدود نمیشود. پرِووست به عنوان عضو فرقهٔ سنت آگوستین، نمایندهٔ جریانی محافظهکار در الهیات کاتولیک است. این در حالی است که بسیاری از کشیشان در آمریکای لاتین و آفریقا به الهیات رهاییبخش که بر عدالت اجتماعی تأکید دارد گرایش دارند. انتخاب پاپ از فرقهای سنتی، میتواند به معنای تلاش برای مهار این جریانهای پیشرو در کلیسا باشد.
واکنشهای جهانی چه بوده است؟
اقتصاد واتیکان نیز در این معادله نقش مهمی ایفا میکند. با وجود شعارهای فقر و سادگی، واتیکان یک قدرت مالی بزرگ است. داراییهای کلیسا شامل املاک گسترده، سرمایهگذاریهای عمده و حتی بانک اختصاصی است. انتخاب یک آمریکایی آن هم از شهری مانند شیکاگو که نماد سرمایهداری پیشرفته است میتواند نشانهای از اولویتهای مالی آیندهٔ کلیسا باشد.
در پسزمینهٔ این انتخاب، بحرانهای عمیقتری در کلیسای کاتولیک نهفته است. از رسواییهای سوءاستفادهٔ جنسی گرفته تا کاهش تعداد کشیشها در اروپا و آمریکای شمالی. برخی تحلیلگران معتقدند انتخاب یک پاپ آمریکایی تلاشی است برای بازگرداندن اعتبار به کلیسا در مهمترین بازار مذهبی جهان. اما آیا این حرکت میتواند بحرانهای ساختاری عمیقتر را حل کند؟
واکنش دیاسپورای کاتولیک در سراسر جهان نیز قابل توجه است. در فیلیپین بزرگترین کشور کاتولیک آسیا بسیاری از این انتخاب ابراز ناامیدی کردهاند. در برزیل، برخی کشیشهای محلی از «تداوم استعمار فرهنگی» سخن گفتهاند. حتی در خود آمریکا، جوامع کاتولیک لاتینتبار به این انتخاب با احتیاط نگاه میکنند.
واتیکان هم فرصت را در دست داد
آیندهٔ کلیسا تحت رهبری لئو چهاردهم چگونه خواهد بود؟ آیا او واقعاً میتواند نمایندهٔ تمام کاتولیکهای جهان باشد؟ یا مانند بسیاری از پیشینیانش، به حلقهٔ نخبگان محدود خواهد ماند که از برج عاج واتیکان به جهان نگاه میکنند؟
پاسخ این پرسشها را زمان مشخص خواهد کرد. اما آنچه امروز روشن است، این حقیقت تلخ است که کلیسایی که ادعای جهانی بودن دارد، هنوز نتوانسته از چارچوب تنگ اروپامحوری خارج شود. انتخاب یک پاپ آمریکایی شاید برای غرب نقطهٔ عطفی تاریخی باشد، اما برای میلیاردها کاتولیک غیرغربی، یادآور این واقعیت است که در نهادهای جهانی، حتی در نهادهای مذهبی، صدای آنها همیشه در حاشیه خواهد ماند.
در نهایت، به نظر میرسد واتیکان بار دیگر فرصت تاریخی برای ایجاد تغییر واقعی را از دست داده است. به جای گشودن درها به روی تنوع واقعی، آنها ترجیح دادهاند قدرت را در میان حلقههای بستهٔ سنتی تقسیم کنند. این انتخاب نه یک انقلاب که تداوم وضع موجود است - وضعیتی که در آن، رنگ پوست شما همچنان میتواند تعیین کند که تا کجا میتوانید پیش بروید، حتی در کلیسایی که ادعا میکند همهٔ انسانها در پیشگاه خدا برابرند.
شاید روزی کلیسای کاتولیک واقعاً جهانی شود. شاید روزی یک پاپ آفریقایی، آسیایی یا اقیانوسیهای بر مسند پطرس بنشیند. اما تا آن روز، انتخابات پاپ همچنان بیشتر شبیه به نمایشی از قدرت خواهد بود تا تجلی واقعی ارادهٔ الهی؛ و این شاید بزرگترین تناقض کلیسایی باشد که مدعی نمایندگی پیام مسیح است - پیامی که در هستهٔ خود، ردپایی از انقلاب علیه سلسله مراتب و ناعدالتیهای زمانه بود.
منبع؛ آنا
نظر شما