کد خبر 265807
۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۲

یک اسیربان در گفتگو با «حیات»:

اسیر عراقی با خونش روی دیوار نوشت؛ جنگ را ما شروع کردیم!

اسیر عراقی با خونش روی دیوار نوشت؛ جنگ را ما شروع کردیم!

صارمی گفت: اسیر عراقی، پس از خودزنی با تکه‌های شکسته‌ی شیشه‌ی دارو با خون خودش روی دیوار درمانگاه اردوگاه سمنان نوشت: «نحن بَدانالحرب» یعنی جنگ را ما شروع کردیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ یکی از تبعات یک جنگ، اسارت است که در بیشتر موارد مغفول می‌ماند و این لایه‌ی پر اهمیت یا نیمه‌ی نهانی دور از دید و شنید مردم قرار می‌گیرد. صارمی به عنوان راوی و نویسنده کتابهای «جنگ را ما شروع کردیم!» و «خیمه‌های قومس» تلاش کرده است که پس از گذشت سی و چند سال از پایان جنگ، ازلابه‌لای خاطرات و یادداشت‌های خود این پاره را بیرون بکشد و تقدیم به تاریخ کند. او معتقد است که زندگی اسیران جنگی حاضر در ایران، قسمت فراموش شده‌ای از تاریخ و جنگ است و نویسندگان بعد از پایان جنگ در خط مقدم قرار خواهند داشت و موظفند که بدان بپردازند.

این اسیربان اردوگاه های اسرای عراقی حاضر در ایران در میان افراد انگشت‌شماری است که سال‌های پس از جنگ به نگارش تاریخ شفاهی، پیرامون ادبیات اردوگاهی و بازداشتگاهی و زندگی اسرای عراقی در ایران به صورت گزارش داستانی پرداخته است. 

ناصر صارمی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ما گفت: اگر ما ـ به عنوان شاهدان عینی ـ حقایق را به مردم و به‌ویژه نسل جوان و کنکاشگر نگوییم، آنها خود حقیقت را با تیزهوشی و درایت، بیرون می‌کشند و آنگونه که بخواهند تفسیر خواهند کرد.

این نویسنده افزود: تفاوت فاحش یک اسیر با یک محبوس در این است که اسیر، ملاقات‌کننده ندارد، به دوران حبس او عفو نمی‌خورد، نگهبانان‌اش بیگانه‌اند، شاکی خصوصی ندارد تا بتواند رضایت‌اش را جلب کند و از همه مهم‌تر تعداد روزهای محکومیت‌اش معلوم نیست. 

وی ادامه داد: عنوان نخستین کتابم «جنگ را ما شروع کردیم» برگرفته از خودنوشت یک اسیر عراقی بر دیوار درمانگاه یکی از اردوگاه‌های ایران در سالهای اول جنگ است. اسیر عراقی، پس از خودزنی با تکه‌های شکسته‌ی شیشه‌ی دارو با خون خودش روی دیوار درمانگاه اردوگاه سمنان نوشت: «نحن بَدانالحرب» یعنی جنگ را ما شروع کردیم. این کتاب در یکصد صفحه و توسط انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است. 

این اسیربان افزود: کتاب دیگر «خیمه‌های قومس» به طور صرف به رخدادهای دو کمپ یک اردوگاه بزرگ در چند کیلومتری شهر سمنان، معروف به اردوگاه سمنان می‌پردازد. این کتاب توسط نشر صریر به بازار کتاب، عرضه شده است و در آغاز آن می‌خوانیم: «اینجا خانه تو نیست، مهمان هم نیستی؛ پس چرا آمده‌ای؟ مگر نمی‌دانی مسافری که نداند کجا می‌رود، اسیر می‌شود!؟» این‌ها را من گفتم و او که در استیصال بود، می‌گفت: «اشتباه کردم، اغوا شدم، با تو دشمنی ندارم. با من مهربان باش.» دشمن بود اما در بند و من در این اسارتگاه، نگاه انسان به انسان به او داشتم.

 نویسنده‌ این کتابها تشریح کرد: سعی کردم از حقیقت و صداقت فاصله نگیرم تا به آیندگان و مخاطبین بدهکار نباشم؛ زیرا معتقدم ساختن قدیس یا ابلیس در تاریخ‌نگاری، خطایی نابخشودنی است. از نگارش کتابها دو هدف مسلم را مد نظر داشتم؛ یک اینکه معرفی آغازگر جنگ با مستندات باشم و دوم اینکه رفتار انسان‌دوستانه و قانونمندانه‌ی سربازان ایرانی با اسیران عراقی در ایران را به تصویر بکشم. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha