به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ بیست و پنجم فروردینماه ۱۳۶۷ روز شهادت فرمانده گردان ۷۹۸ تکاور از لشگر ۲۳ نوهد است. فرمانده و الگوی تکاوران ارتش که زندگی و شهادتش مانند حماسه و افسانه است. فرماندهای که در میان آتش عملیات درحالی که خود جراحت برداشته و غرق در خون بود، به نیروهای خود دستور ادامه پیشروی و عدم توقف حتی برای بازگرداندن فرمانده خود به پشت خط از معرض تبادل آتش داد.
و فردایش هیچ اثری از او و معاونش شهید پیرانی نیافتند و هر دو تا امروز جاویدالاثر ماندهاند... امروز روز تولد دوباره و جاودانی شدن شهید ایرج آبگون است. شهیدی که رفت و دیگر برنگشت. چرا که در افق بقا با مطلع خون خود طلوعی دیگر را آغاز کرد.
از دانشگاه افسری تا دانشگاه جبهه
امیر سرلشکر شهید ایرج آبگون یکی از شهدای تکاور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که روز دهم فروردینماه سال ۱۳۴۲ در شهر ملایر و در خانوادهای مذهبی، متدین و مومن چشم به جهان گشود. خانواده ایرج ار نظر مالی وضعیت خوبی داشتند و او دورههای ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش گذراند و موفق به دریافت دیپلم علوم تجربی شد.
ایرج در خانوادهای با وضعیت مایلی خوب و تمکن مالی به علت علاقهاش به دانشگاه افسری ارتش رفت. او پس از قبولی در آزمون ورودی دانشگاه افسری ارتش در اول مهرماه سال ۱۳۶۱ وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شد و پس از طی سه سال تحصیل به همراه سایر دوستان جمعی گردان نصر، یعنی دوره پنجم بعد از انقلاب، فارغ التحصیل شد.
او جوانی خوش اندام، جوانمرد، پاک، و با تقوا، یار مظلومان و ضعفا بود، کشتی، ورزش تخصصی او بود، قدی بلند و همتی والا، و هیکلی تنومند و چابک داشت. قبل از عملیات بیت المقدس ۵ در منطقه عمومی مریوان، فرمانده گروهان یکی از گردانهای لشکر ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد بود و معاونش شهید یداالله پیرانی از همدورههای ایرج بود که روحیه رزمی بالایی هم داشت. به طوریکه وقتی آنها در کنار رودخانهای بالاتر از پادگان شهید رسول عبادت در منطقه تجمع گرد هم آمده بودند میگفت که من به حول و قوه الهی و به همت سربازان و توکل به خدا هدفم را سریع فتح خواهم کرد و درسی فراموش نشدنی به دشمن خواهم داد.
مرا رها کنید و به پیشروی ادامه دهید!
سرانجام شب عملیات بیتالمقدس ۵ در ۲۳ فروردینماه سال ۱۳۶۷ فرا رسید. او هنگامی که به همراه سربازانش در حال حمله به سوی دشمن بعثی بود، در حین پیشروی مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت. در آن موقع سربازانش میخواهند او را عقب ببرند، ولی فریاد میزند مرا رها کرده و به پیشروی ادامه دهید و در همان حال زخمی، سربازانش را به جلو هدایت میکند.
در آن تاریکی شب، خدا میداند که باز هم گلوله به او اصابت کرد یا نه، همان طور که آرزویش بود، سریعاَ هدف تسخیر شد، فردا صبح وقتی هوا روشن شد سربازان و دیگر کارکنان پایور، اثری از فرمانده زخمی لیکن شجاع و با روحیه خود مشاهده نکردند.
عملیات بیتالمقدس ۵ با هدف تصرف ارتفاعات کلهقندی، سنگ معدن و شاخ کن شوکت در منطقه عمومی مریوان طراحی شد. هدفهای پیشبینیشده در طرح عملیات آفندی بیتالمقدس ۵ به تصرف نیروهای خودی درآمدند. تعداد قابل توجهی از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده و ۳۰ نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند. همچنین تعداد قابل توجهی جنگافزار انفرادی به همراه مقادیر قابل توجهی از وسایل مخابراتی به غنیمت نیروهای خودی درآمد.
به دنبال این عملیات تمامی ارتفاعات غربی پنجوین از نیروهای عراقی پاکسازی شد. خلبانان شجاع هوانیروز و نیروی هوایی با تهاجم به مواضع و ادوات نیروهای بعث، تلفات و خسارات جبرانناپذیری را به آنها وارد کردند و با حمایت شایسته آنها قسمتی از خاک ایران و حدود ۴۰ کیلومترمربع از منطقه عملیاتی پنجوین آزاد شد. با عکسالعمل نیروهای کشورمان، تحرکات بعدی دشمن خنثی و امکان هرگونه عکسالعمل از آنها سلب شد و ناامیدانه در مواضع جدید خود مستقر شدند.
رزمندگان ما نیز به تثبیت مواضع خود پرداختند. آری او و معاون مخلص و با ایمانش مفقود الاثر شدند. ای کاش ارتفاعات مرزی مریوان به زبان میآمدند و نحوه شهادت مظلومانه آنان را برای ما بازگو میکردند تا شاید تسلی خاطری برای دل تنها دختر به جا مانده و چشم به راه ایرج آبگون میشد.
کنکوری عظیم برای شرکت در دانشگاه انسانسازی و مردانه زیستن
پایان بخش این یادنگاشت، نقل فرازهایی از وصیتنامه شهید است که در هر عبارت آن روح حماسه و شور اخلاص و ایمان موج میزند:
اَللّهُمَّ اجعَلنی شَکوراً وَ اجعَلنی صَبوراً وَ اجعَلنی فی عَینی صَغیراً وَ فی أَعیُنِ النّاسِ کَبیراً؛
از آنجائی که مرگ حق است و براستی تولدی دیگر است و زندگی در این دنیا امتحانی است برای انتخاب زندگی در آخرت، از خداوند می خواهم که در این امتحان الهی سربلندم گرداند.
اَلدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ وَ اَلْآخِرَةُ دَارُ مَقَرٍّ؛
در این برهه از زمان که جباران زمانه دست به دست هم دادهاند تا ندای مظلومیت این امت ستمدیده را در گلو خفه کنند، فکر می کنم این خود کنکوری بس عظیم برای شرکت در دانشگاه انسانسازی، مردانه زیستن و در راه حق گام برداشتن است و بقول استاد عزیزم حاج آقا دیانت اگر کسی عشق به ماندن و ترس از رفتن را از وجود خود بیرون کرده باشد از این کنکور پیروز بیرون می آید، پس خدایا مرگ در رختخواب را بر من مگزین و سعادت شهادت در راهت را به من واگذار کن و در این مسیر مطابق آیه قرآن که میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ...
تا آنجا که در توان دارم از دشمنان خدا را به درک و اصل میکنم و سپس جان خود را به قیمت فردوس برین به خدای خود میفروشم.
از پدر و مادر و برادران و خواهران طلب حلالیت می کنم چرا که من در مکتب آنان بزرگ شدهام و اینگونه درس آزادی و آزادگی را آموخته ام و از برادرانم میخواهم که دنبالهرو هدف و جهت اسلام و این انقلاب عظیم باشند، از پدر و مادر همسرم نیز طلب حلالیت میکنم.
در رابطه با همسر عزیزم که شاید گرفتاری شغلی من این اجازه را به من نداده باشد که دین واقعی خود را نسبت به او ادا کرده باشم از او می خواهم که ما را حلال کند و مربی خوبی برای فرزندم باشد و او را به عظمت راه پدرش آگاه سازد، در زمینه اینکه همسرم بعد از من چگونه عمل خواهد کرد و او را مختار می سازم و ان شاءالله فرزندم را با راهنمائی های خانواده ام فردی آزاده و مسلمان بار بیاورند و به فرزندم بگوئید جباران زمانه سعادت زندگی در کنار او را از من گرفتند پس همیشه در زندگی مجاهدی نستوه و شکست ناپذیر باش.
در پایان طلب حلالیت از تمامی فامیل را دارم انشاءالله در تمام مراحل زندگیتان یاور مظلومان باشید.
ستوان دوم ایرج آبگون
نظر شما