کد خبر 247090
۱۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۵

«حیات» گزارش می‌دهد؛

«شهید آیت‌الله محمدباقر صدر»؛ معراج فقه و فلسفه در افق شهادت

«شهید آیت‌الله محمدباقر صدر»؛ معراج فقه و فلسفه در افق شهادت

رئیس سازمان امنیت حزب بعث از او می‌خواهد تا تنها چند کلمه بر علیه امام خمینی بنویسد. پاسخ این فقیه و فیلسوف نام‌آور، در نهایت شگفتی فقط یک جمله است: «من آماده شهادتم» و اینگونه است که «آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر» به همراه خواهرش بنت‌الهدی غریبانه شکنجه و شهید شدند و پیکر آنها تا سال‌ها بعد و تا زمان سقوط دیکتاتور عراق پنهان می‌ماند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، نوزدهم فروردین‌ماه سال 1359 کشور عراق و جهان اسلام، عالمی روشن بین، دوراندیش و جامع نگر را به دست جنایتکار فرزندان شیطان و صدامیان کفرکیش و کوردل از دست داد که امید آینده اسلام بود. فقیه و فیلسوفی که مدرسه‌اش، خاستگاه تربیت و تکامل شمار زیادی از عالمان معاصر شد و مکتب فقهی و فلسفی اش گشایشگر افق جدیدی از مباحث اندیشگی و نقطه پیوند اندیشه و معارف دینی با پرسشهای روز و دانش‌های نوین و ضرورتهای زیست در جهان معاصر.

عالمی که از منظر و موضع سنگربانی از فقاهت اصیل و اجتهاد پویا، مدام در پی پاسخگویی و روزآمدی و راهگشایی بود. شخصیتی که امام خمینی (ره) او را «مغز متفکر اسلام» خواند و در وصفش گفت: «این شخصیت علمی و مجاهد، از مفاخر حوزه‌های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود»

نبوغی که در حوزه درخشید

سیدمحمدباقر صدر در تاریخ ۲۵ ذی القعده ۱۳۵۳ در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود. اجدادش همه از عالمان دین بودند. سیدمحمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، به‌طوری‌که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاه‌های اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشته‌های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد.

او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی فقیه و دانشمندش آیت‌الله «شیخ محمدرضا آل‌یاسین» و آیت‌الله «شیخ مرتضی آل‌یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.

مجتهد از دوران بلوغ

آیت‌الله سید محمدباقر صدر دوره عالی فقه و اصول را آموخت و در کنار آن در دیگر رشته‌های علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر نیز سال‌ها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. خودش نیز همیشه می‌گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش می‌کنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفته‌اند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.

دوران مرجعیتش، پس از وفات آیت‌الله حکیم (۱۳۹۰ ق) آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. از حوادث مهم دوران مرجعیت آیت‌الله صدر، حرکت اربعین سال ۱۳۹۷ قمری بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز اربعین حسینی، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از نجف تا کربلا راهپیمایی می‌کنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیات‌های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشکوه‌تر برگزار کنند. آن روز ده‌ها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند.

به‌دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجه‌ها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی می‌توانست از پله‌ها بالا برود.

«شهید آیت‌الله محمدباقر صدر»؛ معراج فقه و فلسفه در افق شهادت

تحریم‌گر پیوستن به حزب بعث

یکی از برنامه‌های خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه‌ها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامه‌های ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در این هنگام، آیت‌الله صدر در مقام مرجعیت و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور فتوایی، پیوستن به حزب و هرگونه همکاری با آن را تحریم کرد.

تاثیر فتوای آیت‌الله صدر به حدی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشه‌های ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد. بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.

عشقی که همیشگی شد

سیدمحمدباقر صدر، نهضت امام خمینی (ره) در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی می‌دانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت می‌کرد. آیت‌الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عده‌ای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام در نجف، شرکت و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سیدمحمدباقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق می‌ورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام تداوم داشت.

امام در پاریس بود که سیدمحمدباقر صدر، طی نامه‌ای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیت‌های او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق می‌داد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین می‌کرد.

در شب ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر طاغوت آمریکایی ـ رژیم پهلوی ـ بود، آیت‌الله صدر در نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی (ره) در احیای اندیشه‌های دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضددینی بعثی، معین کرد: قیام... قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.

«شهید آیت‌الله محمدباقر صدر»؛ معراج فقه و فلسفه در افق شهادت

فقط چند کلمه بنویس تا زنده بمانی!

روز ۱۸ رجب ۱۳۹۹، خانه آیت‌الله صدر و کوچه‌های اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت کنند. رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت‌الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه محل اقامتش و کوچه‌های اطراف، مستقر کردند. بدین‌گونه محاصره نه ماهه خانه آیت‌الله صدر آغاز شد.

در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت‌الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی او ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواسته‌های رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد. تا اینکه روز شنبه ۱۹ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت نجف، با عده‌ای از مزدوران امنیتی، آیت‌الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. وی این بار می‌دانست که دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!».

فردای آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت‌الهدی کرد، چون بیم داشت مبادا خواهر آیت‌الله صدر بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت‌الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد! آیت‌الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواسته‌های غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم.!...»

معراج مرد فلسفه و فقه بر بلندای «شهادت»

وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت‌الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک‌نژاد مظلوم را در روز سه‌شنبه ۲۳ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد امام علی (ع)، در آرامگاه خانوادگی «شرف‌الدین» به خاک سپرده شد.

امام خمینی (ره)، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده‌اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده‌اند. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملت‌های مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرت‌های بزرگ و این جرثومه‌های فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام می‌کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا می‌گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می‌کنند، آن هم مثل سیدمحمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه‌ خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جده‌اش محشور کند و امیدواریم که ملت‌های اسلامی با قیام خود دست قدرت‌های بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha