به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هجدهم فروردین ۱۳۶۵، روز به حق پیوستن سرداری است که سهم عظیمی در تحکیم و تثبیت سازمان مهندسی و ساختار عمرانی رزمی دفاع مقدس داشت. سردار شهید سیدمهرداد (محسن) رحیم صفوی؛ شهیدی که تندیس وارستگی و به دوست پیوستگی بود و از ستارگان درخشان تاریخ دفاع مقدس که امروز سالروز پرواز اوست.
مهندسی از «ساختن» تا «انفجار»!
سیدمحسن، سال ۱۳۳۳ شمسی در یکی از روستاهای اطراف اصفهان در خانوادهای متدین و اصیل دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیلات دبستان و دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته راه و ساختمان در اصفهان به پایان رساند.
وی با شهید مظلوم بهشتی ارتباط نزدیک داشت و به دلیل برخورداری از روحیه شجاعت و شهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حرکتهای مخفی پیش از انقلاب فعالانه عمل میکرد. در درگیریها و عملیات نظامی اوایل سال ۱۳۵۶، مسئولیت تهیه مواد منجره و سلاح به عهده او بود و در این جهت، سفرهایی به مراکز و توابع استانهای همدان، کردستان و چند استان دیگر داشت.
بلندی همت به همراه پشتکار و تلاش همه جانبه در هر کار، آمادگی برای پذیرش و انجام ماموریت، خلاقیت و ابتکار در امور، صبر و استقامت، توکل به خدا و اعتماد به نفس و بسیاری از خصال اررزشمند دیگر باعث برخورداری او از صبغهای الهی و آراستن عمر پرثمرش به حیاتی طیبه شده بود.
مهندس جبههها
شهید صفوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی مامور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان شهرضا شد. علاوه بر این، کمیته شهرستان سمیرم را نیز راه اندازی کرد. با توجه به حضور خوانین و مسالهسازی آنها در منطقه، با همکاری روحانیت منطقه، آنها را سازماندهی کرد و سپاه را در این دو شهر تشکیل داد و تا مدتها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت.
مدتی بعد به عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. کسانی که از نزدیک با او آشنا بودند، تلاش پیگیر و شبانهروزی او را در امر احداث اردوگاههای قدس و سایر کارهای مهندسی عمرانی استان فراموش نکردهاند. در این زمان ارتباط او با جنگ بیشتر شد. او سعی میکرد در پشتیبانی تخصصی رزمی یگانهای استان، از هیچ تلاشی فروگذار نکند و در مواقع عملیات نیز عموماً در جبهه حضور مییافت.
بعد از مدتی با توجه به لزوم شرکت گستردهتر دولت در جنگ، هیات دولت بهمنظور پشتیبانی فعالتر از جنگ، طبق مصوبهای وزارت سپاه را مامور تاسیس قرارگاهی بنام «صراط المستقیم» کرد تا از توان وزارتخانهها در امر جنگ بهنحو مطلوبتری استفاده کند. مسئولیت این قرارگاه با حکم وزیر وقت سپاه (سردار حاج محسن رفیقدوست)، به شهید صفوی محول شد.
قرارگاه صراط المستقیم زیر نظر قرارگاه مهندسی رزمی خاتمالانبیاء (ص) تمام پروژههای مهندسی وزارتخانههای مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه بر پشتیبانی آنها نسبت به حسن اجرای پروژه های فوق نیز نظارت فنی می کرد؛ (نظیر نظارت بر تاسیس بیمارستانهای فاطمهالزهرا (س) در منطقه چوبیده، بیمارستان امام علی (ع) آبادان، بیمارستان امام حسین (ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جادههای مهم مواصلاتی مانند امام صادق (ع)، جمهوری اسلامی و ... که در سرنوشت جنگ تاثیر فراوانی داشتند).
با توجه به دو هویتی بودن قرارگاه مزبور، علاوه بر پشتیبانی و نظارت بر پروژههای وزارتخانههای شرکت کننده در جنگ، نسبت به اجرای پروژه های مهم و مورد نیاز جبهه نیز با همکاری دو تیپ مهندسی رزمی کوثر و ابوذر و گردان مستقل فاطمه الزهرا (س) اقدام میکرد. احداث جادهها و پلهای متعدد خاکی در هورها و جزایر خیبر شمالی مانند جادههای شهید همت، شهید جولایی، قمر بنی هاشم(ع) (در منتهیالیه جزیره جنوبی) و احداث سد خاکی بسیار مهم و استراتژیک فاطمه الزهرا (س) در منطقه چوبیده روی رودخانه بهمن شیر نزدیک دهانه خلیج فارس و نیز سایتهای متعدد موشکی و طراحی و تولید سنگرهای اجتماعی – که بعدها از شهادت ایشان به سنگر شهید صفوی معروف شد – و همچنین احداث کانالهای متعدد دفاعی و مقرهای پشتیبانی و تامین شن و ماسه مورد نیاز کلیه پروژه های جنگ، از اهم فعالیتها و تلاشهای شبانهروزی مجموعه برادرانی است که با مدیریت این شهید بزرگوار باعث پیروزیهای تعیین کنندهای در صحنههای دفاع مقدس شدند.
فرماندهی که وجودش وقف جبهه بود
شهید صفوی انسان خستگی ناپذیری بود؛ با اطمینان میتوان گفت که روزی هجده الی بیست ساعت کار میکرد. بسیاری از اوقات خواب او در طول مسیر و در جادهها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او، به حد فاصل دو کار در بین راه بستگی داشت.
از خصوصیات دیگر این شهید، صبر و خویشتنداری در جنگ بود و با وجود فشارهای کار مهندسی جنگ و مسئولیت سنگینی که بر دوش او بود، یک بار دیده نشد که عصبانی شود و به کسی تندی کند. عموماً چهره ای بشاش و صمیمی و اخلاقی خوش و سرزنده داشت.
غیر از کار سخت و طاقت فرسای مهندسی، به کار فرد فرد بچهها رسیدگی میکرد و سعی داشت مسائل پرسنل خود را حل کند و به مشکلات برادران در حد مقدورات رسیدگی کند. از طرفی به دلیل حضور مستمر در جبهه و مشغله و مشکلات کاری زیاد، به ندرت موفق به دیدن خانواده خود میشد.
شهید صفوی نسبت به بسیجیها بشدت عشق میورزید و به آنها باوری قلبی داشت و میگفت: «ما باید جان خود را فدای بسیجیها کنیم.»
بابا را ببوس که میرود...
آخرین بار که برای دیدن خانواده رفته بود، صحنه بسیار عجیبی اتفاق افتاد. هنگام خداحافظی، پسر کوچک این شهید بزرگوار به برادر بزرگترش گفته بود: بابا را ببوس که میرود و شهید میشود و ما دیگر بابا را نمیبینیم. دختر کوچکش جلو ایشان را گرفته بود و با حالت گریه میگفت: «بابا یک روز دیگر پیش ما بمان تا اقلاً تو را سیر ببینیم. ما تو را هیچ وقت سیر ندیدیم.»
از زبان «برادر»
سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی فرمانده پیشین کل سپاه و مشاور عالی کنونی مقام معظم فرماندهسی کل قوا در وصف برادر شهید خود میگوید: «خدا را شکر که ایشان توانست سرباز خوبی برای اسلام، امام و رزمندگان بسیجی ما باشد و بهحمدالله ایشان در وفاداری به امام و فداکاری در راه اسلام امتحانش را به خوبی پس داد. ایشان پنجمین شهید خانواده ماست و ما مفتخریم که همه اینها را از ایمان و عشق به اسلام و عشق به قرآن سرچشمه میگیرد.»
بعد از عملیات کربلای ۵ ایشان جهت انجام ماموریتی از جبهه به تهران آمد و در هنگام بازگشت در یک سانحه هوایی مظلومانه به شهادت رسید و همان طور که آرزویش بود در صراط مستقیم الهی جانش را تقدیم معبود خویش کرد.
آخرین دعا و نیایش خالصانه او در پایگاه یکم شکاری نیروی هوایی، قبل از حرکت به اهواز فراموش نشدنی است. شاهدی نقل کرده بود: پرواز هواپیما مدتی به تاخیر افتاد. او را دیدم که به نماز ایستاده است. حدود یک ساعت به طور مداوم مشغول ذکر و دعا و گریه بود. البته آن وقت او را نشناختم که کیست.
شهادت، عاشقی را بال و پر داد
سرانجام پس از سالها خدمت صادقانه و عاشقانه در امر مهندسی جنگ این سرباز امام زمان (عج) و پیرو روحالله (ره)؛ بعد از عملیات کربلای ۵ و در سال ۱۳۶۵ هجری شمسی، سردار صفوی جهت انجام مأموریتی از جبهه به تهران آمد و در هنگام بازگشت به پایگاه امیدیه در یک سانحهی هوایی ـ بر اثر اصابت گلولهی دشمن بعثی به هواپیمای حامل ایشان ـ مظلومانه به شهادت رسید و همانطور که آرزویش بود در صراط مستقیم الهی جانش را تقدیم معبود خویش کرد.
در فرازی از وصیتنامه شهید میخوانید: «در پیشگاه عدالت خداوندی، معیار کردار اشخاص است و من خدمت در جبههها را بر هر کاری ترجیح میدهم. از خدا میخواهم به راهی که رستگاری و آمرزش در انتهای آن است هدایت شوم.»
نظر شما