به گزارش خبرنگار بینالملل حیات، جنگ ویرانگر رژیم صهیونیستی علیه غزه، اولین نسلکشی زنده در تاریخ، جان بیش از 27هزار فلسطینی که بخش قابلتوجهی از آنها زنان و کودکان بودهاند را گرفته است. بیشتر نوار غزه به دلیل بمبارانهای بیامان صهیونیستها ویران شده و قریب به دو ملیون نفر از ساکنان آن آواره شدهاند. درهمین حال، محاصره تقریباً کامل نوار غزه بازماندگان را با خطر مرگ در اثر گرسنگی و افزایش سرسامآور بیماریهای عفونی به دلیل فقدان تجهیزات پزشکی مواجه ساخته است.
آنجا که باید و آنجا که نباید!
در مواجهه با این فاجعه انسانی غیرقابل انکار، دولت های غربی تقریبا هیچ اقدام معناداری انجام ندادند. در واقع، جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده و ریشی سوناک، نخستوزیر بریتانیا، مکرراً تصریح کردند که به حمایت بیقید و شرط از حمله اسرائیل به غزه و تلاشها برای «ریشهکن کردن حماس» با هربهای سنگینی که برای فلسطینیها داشته باشد، ادامه خواهند داد.
در نهایت، آنچه این دولتهای غربی را به اقدام در خاورمیانه واداش، نه کشتار بیرحمانه دهها هزارغیرنظامی فلسطینی، بلکه تعدادی از حملات غیرمرگبار جنگجویان حوثی یمن به کشتیهای تجاری که از تنگه باب المندب میگذشتند بود. بنابراین میتوان بدیهی انگاشت که دلارها و پوندهای از دست رفته به دلیل افزایش سریع هزینههای حمل و نقل ناشی از حملات حوثیها برای رهبران «جهان آزاد» از رودخانههای خونی که صهیونیستها د خاورمیانه به پا کردهاند ارزشمندتر بود.
تنگه باب المندب که خلیج عدن را به دریای سرخ متصل نموده وبه کانال سوئز منتهی می شود، یکی از حیاتی ترین آبراهها برای تجارت بینالمللی است. تخمینهای کارشناسان حاکی از آن است که 12 درصد کل تجارت جهانی، از جمله بیشتر صادرات نفت و گاز طبیعی از خلیج فارس، از طریق این تنگه انجام می شود که بالغ بر یک تریلیون دلار محموله تجاری در سال را شامل میشود.
رژیم صهونیستی نیز که سرزمینهای فلسطینی در شرق دریای مدیترانه را اشغال کرده، برای واردات و صادرات بیشتر محمولههای تجاری خود به این آبراه دریایی متکی است و حوثیها می گویند همین وابستگی شدید صهیونیستها به این مسیر بود که آنها را بر آن داشت تا کشتیهای متعلق یا مرتبط به اسرائیل را رهگیری نموده و مورد اصابت قرار دهند. حوثیها از همان روزهای اول اعلام کردد که این حملات تنها در صورتی متوقف خواهند شد که صهیونیستها با آتشبس در غزه موافقت کنند یا حداقل به میزان کافیای از کمکهای بشردوستانه اجازه ورود دهند.
انتخاب حوثیها
حملات حوثی ها به کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ که به شیوهای شبیه فیلمهای اکشن هالیوود انجام میشود، تاکنون منجر به تلفات جانی در میان خدمه غیرنظامی کشتیهای مورد هدف نشده است، اما خسارت اقتصادی قابلتوجهی به اسرائیل و حامیان آن وارد کرده است. تخمینها حاکی از آن است که از زمان شروع حملات حوثیها، بندر ایلات تنها بندر رژیم صهیونیستی در سواحل دریای سرخ و یکی از مهمترین بنادر تجاری این رژیم حدود 85 درصد کاهش فعالیت داشته است.
این حملات همچنین باعث شده که برخی از شرکت های بزرگ کشتیرانی جهان، از جمله «بریتیش پترولیوم» و «شل»، به طور کامل فعالیت خود را در دریای سرخ متوقف کنند. این تعلیق منجر به تاخیر شدید در تحویل کالا و همچنین افزایش بی سابقه هزینههای حمل و نقل شد. طبق آخرین ارقام موجود، قیمتهای معمول حملونقل امروز 329 درصد گرانتر از قبل از آغاز اختلال در این مسیر اصلی حملونقل در ماه نوامبراست.
این حملات همچنین محبوبیت حوثیها را هم در یمن و هم در سراسر منطقه افزایش داد و منجر به تغییرشهرت نام این گروه مسلح تحت حمایت ایران به عنوان یک نیروی مقاومت محترم و قابل توجه در برابر تجاوزات امپریالیستی غرب شد.
انتخاب غرب
کشورهای غربی که میتوانستند با عدم حمایت از رژیم صهیونیستی و فشار آوردن بر آن برای توقف حملات علیه غیرنظامیان در غزه جان فلسطینیان را نجات دهند و هم از همه این عواقب جلوگیری کنند، تصمیم گرفتند که بمباران دیگری را علیه یکی از فقیرترین کشورهای جهان آغاز کنند.
آنها با این حرکت نشان دادند که نه تنها به کشتار دسته جمعی که توسط یکی از متحدانشان انجام می شود اهمیتی نمی دهند، بلکه برای حاشیه سود غولهای تجاری غربی بسیار بیشتر از زندگی دهها هزار شهروند غیرنظامی در خاورمیانه ارزش قائل هستند.
البته هیچ کدام از اینها برای جهانی که مدتهاست استانداردهای دوگانه و رفتار ریاکارانه غربیها را دیدهاند به هیچ وجه تعجب آور یا خارج از عرف نیست. به هرحال، در نظام سرمایه داری، جان انسان خواه فلسطینی، یمنی، آمریکایی یا انگلیسی فقط یک کالا است. دولت های غربی در یک سیستم اقتصادی بی رحم عمل می کنند که در آن مفاهیم دیستوپیایی مانند «ارزش عددی یک زندگی» یا «Value of a Statistical Life» که به اختصار «VSL» خوانده میشود مفاهمیی کاملا عادی شده هستند.
هدف از بیان شاخص «VSL» محاسبه مقدار پولی است که یک جامعه به طور واقعی حاضر است برای نجات جان یک انسان بپردازد. درواقع این شاخص برای نجات جان شهروندان قیمت تعیین میکند. به گونه ای که اگر شاخص «VSL» برای یک شهروند عدد 100 دلار را نشان دهد و نجان جان آن شهروند در موقعیت خطر 101 دلار هزینه داشته باشد آن فرد هیچگاه نجات نخواهد یافت.
به عنوان مثال، وزارت حمل و نقل ایالات متحده در سال 1975، مقرراتی را به منظور کاهش تعداد تلفات تصادفات جادهای نصب میلههای ایمنی در عقب همه کامیونها را پیشنهاد میکرد به این دلیل که هزینه اجرای این سیاستها از شاخص VSL تلفات احتمالی بیشتر خواهد بود رد کرد.
آنچه حوثیها آشکار ساختند
در طول تاریخ، تنها در موارد بسیار نادری مشاهده شده که که دولتهای غربی برای نجات جان انسانها و بهویژه جان افراد غیرغربی دست به اقدامات معنادار – نظامی یا غیرنظامی – بزنند. در عوض اما جنگ برای منافع اقتصادی تا حد زیادی بخشی از روال آنها بوده است. به عنوان مثال، درباره جنگی که ایالات متحده در سال 2003 درعراق آغاز کرد، تا حدود زیادی پذیرفته شده است که مقصود نهایی آمریکاییها چپاول نفت عراق بوده است. جنگی که بیش از یک میلیون عراقی را کشت و بیثباتی بیسابقهای را ایجاد کرد که باعث درگیری و بدبختی بیشتر مردم عراق برای سالهای متمادی بعد از آن شد؛ اما برای شرکتهایی مانند «بریتیش پترولیوم» سودهای میلیارد دلاری در پی داشت.
ریشی سوناک، نخستوزیر هندی تبار بریتانیا، اواخر ماه گذشته میلادی، در توضیح تصمیم خود برای حمله به یمن در کنار آمریکا، مدعی شد: «ما نمیتوانیم کنار بایستیم و اجازه دهیم این حملات بدون چالش باقی بمانند. انفعال نیز یک انتخاب است».
این اظهارات نخست وزیر بریتانیا مبنی بر اینکه «انفعال نیز در واقع یک انتخاب است» در کمال جسارت و گستاخی درست در شرایطی مطرح شد که حوثیها براساس همین منطق تصمیم گرفتند که در مقابل نسلکشی رژیم اشغالگر قدس علیه غیرنظامیان گزینه «انفعال» را انتخاب نکنند و دست به «اقدام» بزنند. درحالی که قدرتهای غربی در مقابل خون به زمین ریخته زنان و کودکان بیگناه غزه گزینه «انفعال»، و در برابر سکههای به زمین ریخته از کیف پولشان در دریای سرخ گستاخانه گزینه «اقدام» را انتخاب کردند.
در پایان باید گفت که حملات حوثیها به کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ نتوانسته به نسلکشی فلسطینیان در غزه پایان دهد. اما با این وجود به خوبی موفق شده تا اولویتهای غیرانسانی غرب و ناتوانی ظاهراً ذاتی آن در تشخیص و احترام به ارزش زندگی انسانها را بیشاز پیش آشکار و هویدا سازد.
نظر شما