به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، دوم اسفند مصادف با یازدهم شعبان، روز میلاد میوه دل خورشید کربلا، علی اکبر حسین(ع) است. این تازه جوانی که حضور و شهادتش، تا همیشه مایه جوانی عاشورا شد و شور حماسه سازی و شهادت طلبی اش در رکاب امام عشق، نموداری از معرفت آموزی مکتب حسینی شد که قرنها بعد، هزاران جوان را شیفته و شیدای شهادت، به رقص و سماع مستی در میدانهای آتش و خون کشاند.
شبیهترین به پیامبر...
علیاکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابیمرة است. در مقتل مقرم، تاریخ تولد او یازدهم شعبان سال ۳۳ق ذکر شده است. ازاینرو در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است. سن او در هنگام شهادت، ۱۸، ۲۳ و ۲۵ نقل شده است. برخی محققان سن او را ۲۵ و بعضی نهایتا ۲۸ سال دانستهاند. در مقتل مقرم سن علیاکبر ۲۷ سال ذکر شده است.
کنیهاش همچون جدش امیرمومنان(ع) ابوالحسن است. بیشتر منابع قدیمی او را علیاکبر نام نهادهاند؛ تا از برادرش امام سجاد(ع)، متمایز شود. برخی از نسبشناسان و تاریخدانان، علیاکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانستهاند. امام حسین(ع) او را شبیهترین مردم به پیامبر اکرم از نظر قیافه ظاهری، اخلاق و سخن گفتن معرفی کرده است.
بوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است که جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.
نقل است روزی علی اکبر(ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اکبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:
« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله...»: ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
جوانی که در عاشورا، شکوفایی «عرفان شهادت» شد
زندگی کوتاه علی اکبر(ع) اگرچه در عاشورا به ظاهر پایان گرفت اما با شهادتش آغازی دیگر یافت و در همان حالات و لحظه های کوتاه پیش از شهادت، در اذن جهاد خواستن از پدر، در رجزهای حماسی هنگام نبرد و هنگام وداع، چنان بلوغ و بینشی از خود در مواجهه با شهادت نشان داد که تا ابد یکی از بزرگترین نمادهای تکامل معنوی و تعالی عرفانی «بلاجویان دشت کربلایی» شد و در عین جوانی و تازه سالی و نورسی، چنان پختگی و کمالی از خود به ظهور رساند که تنها در طریقت عشق چنین معجزه ای تحقق یافتنی است. همان که به قول حضرت امام خمینی(ره) شاگرد حقیقی این مکتب: «شهادت است که غیرممکن ها را ممکن می کند».
«اسماعیل» حسین(ع)....
علیاکبر در همه منازل آن سفر معراجگون، همراه پدرش بود. به گفته عقبة بن سمعان، امام حسین(ع)، در نزدیکی منزلگاه ثعلبیه[۲۷] یا قصر بنیمقاتل بر زین اسب خوابش برد. پس از آنکه بیدار شد، آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد و بر اساس خوابی که دیده بود از کشته شدن خود و همراهانش خبر داد و با واکنش علیاکبر مواجه شد که «فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّین: هنگامی که بر حق هستیم از مرگ هراسی نداریم.
استاد شهید مطهری، سخن «اوَلَسْنا عَلَی الْحَقِّ؟ مگر نه این است که ما برحقّیم؟» حضرت علیاکبر را نظیر سخن اسماعیل در ماجرای ذبح خود میداند که به ابراهیم گفت «یا ابَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی انْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرینَ»
نسب مادر علیاکبر به بنیامیه میرسید ازاینرو، در روز عاشورا به علیاکبر پیشنهاد شد که به یزید بن معاویه بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ» رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیکتر است. بنا به گفته منابع تاریخی، عمر بن سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علیاکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت:
أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربکَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی:
من علی فرزند حسین بن علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر(ص) سزاوارتریم؛
سوگند به خداوند این حرامزاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم؛ آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.
ای پاره پاره تن! به خدا میسپارمت....
کیفیت شهادت آن حضرت با در نظر گرفتن جوانی و رعنایی و زیبایی زایدالوضف و شباهت بسیار به جد اطهرش پیامبر مکرم(ص) و نوع شقاوت و سبعیت اشقیای لشکر کفر در قطعه قطعه کردن پیکر مطهرش در مقابل چشمان پدر، یکی از بزرگترین مصیبت های عاشورا و در طول قرنها مضمون نوحه ها، مراثی، اشعار و سوگواره های شاعران و سخنسرایان اهلبیت(ع) بوده است.
وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل.
علی اکبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت.
در روز عاشورا همه باید با اذن امام روانه میدان رزم میشدند و بنابر منابع تاریخی علیاکبر نخستین داوطلب از بنیهاشم بود که از امام اجازه جنگ گرفت و برخلاف برخی از موارد که امام حسین(ع) سریع اذن نمیداد، درباره علیاکبر، امام بلافاصله، اجازه دادند؛ چنانکه در مقاتل اینگونه گزارش شده که «فاستأذن اباه بالقتال فاذن له؛ از پدرش اذن خواست و او اذن داد.« خوشدل طهرانی»، در شعرش پیشگام شدن علیاکبر برای شهادت را مصداق عدالت امام حسین(ع) دانسته است:
اول ز جوان خود گذشتن مصداق عدالت حسین است
امام حسین(ع) پس از شهادت علیاکبر بر بالای جنازه او آمد، صورت به صورت او گذاشت و کشندگان او را نفرین کرد: «قَتَلَ الله قَوْماً قَتَلوک» و فرمود: «عَلَی الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا؛ پس از تو افّ بر این دنیا باد». سپس از جوانان اهل بیت خواست که جنازه علیاکبر را به کنار خیمهها منتقل کنند.
بر اساس گزارش کتابهای مقتل امام حسین(ع) سه بار برای علیاکبر گریسته است؛ در وداع نخستین که نوشتهاند: «نظر الیه نظر آیسٍ منه و أرخی عینَه و بَکَی...با نومیدی بدو نگریست و چشم به زیر انداخت و بگریست» در وداع دوم و هنگام درخواست آب از سوی علیاکبر که نوشتهاند: «فَبَکَی الحسین(ع) وقال ...» و سوم در کنار بدن علیاکبر(ع) که با صدای بلند گریه کرد که گفته شده: «رفع الحسین(ع) صوتَه بالبکاء و لم یسمع أحد إلی ذلک الزمان صوته بالبکاء»؛ حسین(ع) صدای گریهاش را بلند کرد در حالی که تا آن زمان کسی صدای گریه او را نشنیده بود.
این شیرمرد کیست؟ علی یا پیامبر؟!
در حیرت است محو تماشا پیامبر
گویا جوان شده ست یکی با پیامبر
قرآن به دست دارد و در دست ذوالفقار
این شیرمرد کیست علی یا پیامبر؟
الله اکبر این نغمات ار لسان اوست
یا این که گفته است اذان را پیامبر
با دیدنش عدو به ندا گفت: بین ما
جنگی نبود و نیست دمی با پیامبر
اصلاً مصاف هاشمیان نابرابر است
حالی علی و حمزه و حالا پیامبر؟
آیینه است اکبر و حاجت به تیغ نیست
سنگش زنید لشگریان تا پیامبر
صد تکه تکه تکه شود تا که بشنوید
وا اکبرا و وا علیا، وا پیامبر
افتاده است روی تن خشک کربلا
ارباً علی اکبر و ارباً پیامبر
بوی مدینه کرببلا را گرفته است
خوش آمدید حضرت زهرا...! پیامبر...!
روز میلاد این همیشه جوان سرخروی از نگار شهادت که جان جوانی است، و روز جوان، بر جوانانی که زیستن را در هدفمندی و معنی دار بودن زندگی یافته اند و در مسیر و مدار تکامل سیر می کنند، مبارک باد.
نظر شما